۱۳۹۸ خرداد ۲۶, یکشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۴۳)

 

شین میم شین

نه اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.


شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۱۱ ـ ۱۵)

۱   
  گنهکار را عذر نسیان بنه
چو زنهار خواهند، زنهار ده

گر آید گنهکاری اندر پناه
نه شرط است کشتن، به اول گناه

چو باری بگفتند و نشنید پند
بده گوشمالش، به زندان و بند

 و گر پند و بندش نیاید به کار
درختی خبیث است،
 بیخش بر آر.

معنی تحت اللفظی:
اگر
پند پذیر نبود و به زندان افکندی
ولی
اصلاح نشد،
بدذات
است
و
باید
گردنش را زد.
  
سعدی
 در
 این بیت شعر،
طبق معمول،
 کسی
را
که
 پس از گذراندن دوران زجر و شکنجه و حبس
به
روشنگری و انتقاد اجتماعی
 ادامه می دهد،
خبیث
 طبقه بندی می کند،
حکم اعدامش
را
با
خونسردی خمینی و خامنه ای و لاشخورهای دیگر
 امضا می کند،
محترمانه
در
کف دستش
می گذارد
 و
در
گوشش
به
زمزمه
می گوید
که
اعدام او
نه
 تنها برای نجات جامعه از شرش
بلکه علاوه بر آن
برای رستگاری خود او ست.

روند شناخت سعدی
همین جا،
از
مرحله ندانمگرائی
به
 قله یقین
صعود می کند.

سعدی هم بالاخره مثل برخی دلقک ها در قرن بیستم
«یقین گمشده اش»
 را
می یابد.

سعدی
 اکنون
 از
 باور به شناخت برون انسان ها،
به
 کشف بی تردید درون آنها
می رسد.

سؤال
 
بدین طریق،
 دیالک تیک نمود و بود (پ و ماهیت، ظ  و ذات)
به
شکل  دیالک تیک برون و درون بسط و تعمیم داده می شود.

جواب

بدین طریق،
 دیالک تیک نمود و بود (پدیده و ماهیت، ظاهر و ذات)
به
شکل  دیالک تیک برون و درون بسط و تعمیم داده می شود.


سعدی
مثل ماتریالیست تمامعیاری،
 در
پرتو خورشید لایزال پراتیک،
از
 خطه نمود (پدیده، ظاهر)،
به
عالم بود (ماهیت، ذات)
نفوذ می کند
و
ذات (بنیاد) خبیث مجرم
را
تشخیص می دهد،
 آنهم
چه
 تشخیصی.

آنگاه
 شعر خاک آلودش
را
از
 جیب جلیتقه خاکی اش
در می آورد و دور می اندازد:

چه دانند مردم، که در جامه کیست
نویسنده داند، که در نامه چیست.

معنی تحت اللفظی:
کسی جز نویسنده نامه نمی تواند از محتوای نامه باخبر باشد.

 سعدی
در
این بیت شعر در بوستان
آدمیان
را
فقط
قادر
به
شناخت ظاهر چیزها
می داند.

اکنون
اما
از
ذات خبیث مجرم تأثیرناپذیر از پند و بند
خبر می دهد.

سعدی
 از
بی اثر بودن پند و بند،
محک و معیاری برای تعیین خبث ذاتی عضو جامعه
   تعبیه می کند.

وقتی
 مسئله
 تعیین ذات کنیزی، کلفتی، نوکری، غلامی، بنده ای، رعیتی و کارگری
 در
 بین 
باشد
 شیخ شیراز
دست و دلباز است،
 اشکال کار
 وقتی
است
که
شاهزاده ای و یا خانزاده ای
عربده کشان
وارد مسجد شود
و
بر
 محراب
 بشاشد.

تئوری ذات (بنیاد) سعدی و حافظ
به
 سبب اهمیت معرفتی ـ نظری اش
مستقلا
مورد بررسی قرار گرفته است.

سعدی
 بعدها،
 در نامه ای به قلدری دیگر
رهنمودهای تربیتی خود
را
مفصلتر
فرمولبندی و تنظیم می کند:

اولین بار: 
تربیت،
 پند
 است
دومین: 
توبه خانه و بند
است
سومین:
توبه و پشیمانی
چارمین:
عهد و شرط و سوگند
است
پنجمین:
 گردنش بزن
 که
 خبیث
به
 قضای بد
 آرزومند
است.
(مقدمه گلستان)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر