۱۳۹۸ تیر ۱, شنبه

تحلیلی بر «تحلیلی» از استاد دانشکاهی (۲)


علل رشد پوپولیسم در اروپا و امریکای شمالی  
 وینسنت ناوارو 
استاد سیاست عمومی دانشگاه جانز هاپکینز 
در
 آمریکا 
و
 استاد علوم سیاسیِ
 در
 اسپانیا 
ترجمه‌ی احمد سیف
 
تحلیلی 
از
یدالله سلطان پور   
 
۱
یکی از تأثیرگذارترین اسناد قرن نوزدهم 
– مانیفست حزب کمونیست – 
با 
این عبارت معروف 
آغاز می‌شود:
«شبحی در اروپا در گشت‌وگذار است: 
شبح کمونیسم. 
همه‌ی نیروهای اروپای کهنه،
 در
 تهاجمی مقدس برای تارومار کردن این شبح، 
متحد شده‌اند:
 پاپ و تزار، 
مترنیخ و گیزو، 
 رادیکال‌های فرانسه وخبرچین‌های پلیس‌های آلمان.
کو آن حزب اپوزیسیونی که از طرف حکومتیانِ مخالف‌اش، 
دشنام کمونیست بودن نخورده باشد» 
(مارکس و انگلس، ۱۸۴۸)

در آغاز قرن بیست‌ویکم می‌توان سند مشابهی با همین بند مقدماتی تهیه کرد 
ولی به‌جای «کمونیسم» باید «پوپولیسم» بگذاریم 
و 
 همین‌طور نام مؤسسات اقتصادی، سیاسی و مذهبی 
را 
که 
از 
رشد این جنبش 
که 
قدرت‌شان را به پرسش گرفته،
واهمه دارند 
و
 این جنبش 
را 
پوپولیستی می‌خوانند 
تغییر بدهیم.

«تحلیل» استاد دانش کاه
با
مقایسه عوامفریبانه چپ ـ خر کنی
شروع می شود.
 
اولین جملات سطحی و سست و نادقیق مارکس و انگلس در اولین سند کمونیستی
به
خورد خواننده 
داده می شوند
تا
 گرم و نرم و خام و خر شود 
و
جفنگیات استاد دانش ـ کاه های اسپانیا و امریکا
را
بدون کمترین مقاومتی 
به
مثابه وحی منزل 
بپذیرد.
 
توطئه و ترفند ایده ئولوژیکی استاد دانش کاه
مبتنی 
بر 
متد فکری اسکولاستیکی
است:
ذکر آیه ای، روایتی، حدیثی
برای اثبات خرافه ای.

۲
«شبحی در اروپا در گشت‌وگذار است: 
شبح کمونیسم. 
همه‌ی نیروهای اروپای کهنه،
 در
 تهاجمی مقدس برای تارومار کردن این شبح، 
متحد شده‌اند:
 پاپ و تزار، 
مترنیخ و گیزو، 
 رادیکال‌های فرانسه وخبرچین‌های پلیس‌های آلمان.
کو آن حزب اپوزیسیونی که از طرف حکومتیانِ مخالف‌اش، 
دشنام کمونیست بودن نخورده باشد»
 
متد فکری اسکولاستیکی دیرآشنا
همین است:
سند مشابهی 
با
اولین سند کمونیستی 
سرهمبندی می شود.
 
بند اول اولین سند کمونیستی 
با 
تغییر مفاهیم اساسی آن
به
عنوان بند اول سند امپریالیستی
به
خدمت گرفته می شود:
 
الف
جای مارکس و انگلس
را
ویسنت ناوارو
می گیرد.
 
ب
 «شبحی در اروپا در گشت‌وگذار است: 
شبح کمونیسم. 
 
جای
شبح کمونیسم در اروپا
را
شبح پوپولیسم در اروپا و امریکا
می گیرد.

عطر تحلیل اولترا علمی  و مارکسیستی
به
مشام
هر
 خری
حتی
می رسد.

پ
همه‌ی نیروهای اروپای کهنه،
 در
 تهاجمی مقدس برای تارومار کردن این شبح، 
متحد شده‌اند:
 پاپ و تزار، 
مترنیخ و گیزو، 
 رادیکال‌های فرانسه وخبرچین‌های پلیس‌های آلمان.
 
جای نیروهای اروپای کهن
(پاپ و تزار، مترنیخ و گیزو، رادیکال‌های فرانسه و خبرچین‌های پلیس‌های آلمان.)
را
مؤسسات اقتصادی، سیاسی و مذهبی 
می گیرند.

حالا
معلوم می شود
که
چرا
استاد دانش کاه
این بند از مانیفست
را
برای عوامفریبی ایدئال یافته است:
 
مارکس و انگلس
مانیفست
را
تحت فشار قلت وقت و شتابزده به رشته تحریر درآورده اند 
و 
فرصت تدقیق در مفاهیم و فرمولبندی ها
را
نداشته اند.
به  
همین دلیل  
 از
 مفاهیم سست و سطحی  
مثلا
«نیروهای اروپای کهن»
(پاپ و تزار، مترنیخ و گیزو، رادیکال‌های فرانسه و خبرچین‌های پلیس‌های آلمان.)
استفاده کرده اند
و
نه
از 
مفاهیم اشرافیت فئودال و روحانی و بورژوازی.

بدین طریق
عوامفریبی برای استاد دانش کاه
تسهیل می شود:

  «نیروهای اروپای کهن»
 (پاپ و تزار، مترنیخ و گیزو، رادیکال‌های فرانسه و خبرچین‌های پلیس‌های آلمان)
را
به 
آسانی 
می توان
با
مؤسسات اقتصادی، سیاسی و مذهبی  
جایگزین ساخت.

اگر
مارکس و انگلس
این بند آغازین مانیفست
را
علمی و عام
فرمولبندی کرده بودند،
یعنی
اگر
اشرافیت فئودال و روحانی و بورژوازی
نوشته بودند،
استاد دانش کاه
دیگر 
نمی توانست 
با
مؤسسات اقتصادی، سیاسی و مذهبی
جایگزین سازد
و
عوامفریبی کند.
 
مؤسسات اقتصادی، سیاسی و مذهبی
  اوبژکت 
اند.
 
نهادهای اجتماعی
 اند.
 
سوبژکت طبقاتی
نیستند.
 
ماهیت طبقاتی شان
روشن نیست.
 
بی دلیل نیست
که
نامه مردم عوامفریب
هم
همین «تحلیل» امپریالیستی استاد دانش کاه
را
«ترجمه»
و
با
آب و تاب منتشر کرده است.
 
ت
کو آن حزب اپوزیسیونی که از طرف حکومتیانِ مخالف‌اش، 
دشنام کمونیست بودن نخورده باشد» 
 
جایگزین کردن این جمله از بند اول مانیفست کمونیست
آسان نیست.
 
به
همین دلیل
استاد عوامفریب دانش کاه
دچار دردسر شده است
و
  به
 تحریف واقعیات امور سطحی 
حتی
دست  زده است:
 
مؤسسات اقتصادی، سیاسی و مذهبی 
از 
رشد این جنبش 
که 
قدرت‌شان را به پرسش گرفته،
واهمه دارند 
و
 این جنبش 
را 
پوپولیستی 
می‌خوانند.
 
محتوای این جفنگجمله استاد دانش کاه
چیزی فراتر از عوامفریبی
است.

در
قاموس استاد دانش کاه
مؤسسات اقتصادی، سیاسی و مذهبی امپریالیستی
یعنی
استبلیشمنت امپریالیستی 
یعنی
نخبگان طبقه حاکمه
 از
پوپولیسم 
که
پوپولیسم
نیست،
واهمه دارند.
 
پوپولیسم
چیست؟
 
پوپولیسم
جنبشی 
(جنبش پرولتری ئی)
است
که
قدرت‌ مؤسسات اقتصادی، سیاسی و مذهبی
  را 
زیر علامت سؤال قرار داده است
و
آنها
از
فرط  واهمه
 این جنبش 
را 
پوپولیستی 
می‌خوانند. 
 
سؤال
اکنون
از
استاد دانش کاه
این
است
که
کمونیسم مارکس و انگلس هم کمونیسم نبود؟
 
جنبشی بود
که
اجامر
از
فرط ترس
کمونیستی
نامیده بودند؟
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر