۱۳۹۸ خرداد ۳۱, جمعه

خود آموز خود اندیشی (۱۴۷)

 

شین میم شین

نه اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.


شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص  ۱۵ ـ ۲۲)

 حکایت دوم
بخش دوم
خردستیزی
 (ایراسیونالیسم)،
 دین و آئین حافظ
است.

مثالی چند
در
زمینه خردستیزی در فلسفه حافظ

۱
حریم عشق را درگه، بسی بالاتر از عقل است
کسی آن آستان بوسد، که جان در آستین دارد.

معنی تحت اللفظی:

حریم
یعنی
چیزی که حراست از آن واجب باشد.

درگاه حریم عشق
متعالی تر از حریم عقل
است.
کسی لیاقت بوسه زدن بر حریم عشق را دارد
که
از
جان بگذرد.

حافظ
در این بیت غزل
دوئالیسم غریزه و عقل
را
به
شکل دوئالیسم عشق و عقل
بسط می دهد
و
نقش تعیین کننده
را
از
آن غریزه (عشق)
می داند.

با
تعریف خواجه از مقوله عشق
در
تحلیل غزل دیگری از او
آشنا شده ایم:
عشق یعنی وابستگی بی شرمانه و لومپنانه به دشمن خویش

خواجه
اکنون
همان عشق
را
برتر
از
 عقل
قلمداد می کند.

دلیل خواجه
دلیلی سوبژکتتیو (دلبخواهی)
است:
کسی می تواند بوسه بر حریم عشق بزند که جانباز داوطلب باشد.

جانبازی داوطلبانه
(یعنی از کار انداختن غریزه قدر قدرت حفظ نفس)
فقط
در
صورت غلتیدن بر منجلاب جنون
 می تواند صورت گیرد.

جنون
اما
چیست؟

جنون = خریت + خردسیتزی

با
غلبه جنون
 است
 که
عقل
  از
میدان
بدر رانده می شود
و
غریزه
(عشق)
یکتنه بر تخت می نشیند.

در
فلسفه حافظ
 فرقی میان عاشق و مجنون (دیوانه)
دیده نمی شود.

تجلیل خواجه از عشق
به
معنی تحقیر عقل
 است
و
بس.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر