۱۳۹۸ اردیبهشت ۲, دوشنبه

سیری در مرثیه ابتهاج «طبری» در رثای احسان طبری (۳۱)

تحلیل
از
میمحا نجار

خلقت او خود خطا بود از نخست
شیشه
 کی ماند به سنگستان
 درست؟


جان نازآیین آن آیینه رنگ
چون کند
با
سیلی این سیل سنگ؟
 
 از شکست او که خواهد طرف بست؟
تنگی دست جهان است این شکست


پیش روی ما گذشت این ماجرا
این کری تا چند،
 این کوری چرا؟
 
۱
 از شکست او که خواهد طرف بست؟ 
 
سؤال
این بود 
که 
چرا و به چه دلیل 
سایه خیال می کند 
که 
سرکوب خونین حزب توده
به 
نفع کسی
 نخواهد بود؟
 
هانس هاینتس هولتس
یکی از رهبران بزرگ حزب کمونیست آلمان
می نویسد:
 
«حزب کمونیست باید حزبی فلسفی باشد.»
 
فلسفه 
یعنی 
خرد کل اندیش.
 
او
بعد
اضافه می کند:
 
«چون بدون خرد کل اندیش (فلسفه) نمی توان از منافع طبقه کارگر دفاع کرد.»
 
دفاع
که
جای خود دارد.
 
بدون از آن خود کردن خرد کل اندیش و بهره گیری از آن،
نمی توان
حتی
به
شناخت منافع طبقه کارگر (سوبژکت طراز نوین تاریخ)
نایل آمد.
 
بدون از آن خود کردن خرد کل اندیش و بهره گیری از آن،
نمی توان به کشف حقیقت عینی نایل آمد.
 
برای اینکه حقیقت در کل است
و
فلسفه
(خرد کل اندیش)
 کل
را
تماتیزه می کند.
(موضوعیت می بخشد.)
 
۲
 از شکست او که خواهد طرف بست؟
تنگی دست جهان است این شکست
 
 ضعف اساسی حزب توده و ضمنا سایه
در
بی خبری اش
از
خرد کل اندیش بوده است
که
برای حزب توده و توده
بسیار گران تمام شده است.
 
سایه
به
دلیل فقر فلسفی (مارکس)
کلافه
است.
 
سایه
از 
درک جامعه 
و 
از
درک ماهیت طبقاتی اعضای جامعه
عاجز
است.
 
سایه
در
سطح پدیده ها
پرسه می زند.
 
سایه
فقط
ظاهر آدم ها
را
می بیند
ولی
نمی تواند
ماهیت آدم ها
را
  ببیند.

 


چون
بدون تسلیحات فلسفی
ماهیت شناسی 
محال است.
 
سایه
نمی تواند
به
دلیل فقر فلسفی (مارکس)

منافع طبقاتی مختلف، متفاوت و متضاد اعضای جامعه
را
ببیند.
 
سرکوب خونین حزب توده
نه
نتیجه خریت لاشخوران عمامه دار جماران،
بلکه
به
حکم خرد طبقاتی خردستیز آنان
صورت گرفته است.

«راسیون
(خرد)
همیشه
وجود داشته است.
 
ولی
نه
به صورت راسیونالیستی اش.»
(مارکس)
 
شدت دهشت انگیز ستم درندگان جماران بر حزب توده 
و 
سرکوب
بی رحمانه و ریشه ای تشکیلات آن،
به 
دلیل طبقاتی ـ ایده ئولوژیکی
بوده است:
روحانیت کثافت
هم
از
موضع فئودالی ـ بورژوایی ـ سنتی
بر
حزب توده 
تاخته است 
و
هم
از
موضع تئولوژیکی ـ مذهبی.

۳
 از شکست او که خواهد طرف بست؟
تنگی دست جهان است این شکست
 
سایه
از
احسان طبری
هم
شناخت سطحی و ساده لوحانه ای
دارد.
 
سایه
احسان طبری شناس
ساده لوحی
است.
 
شناخت روحانیت کثافت
 از
 احسان طبری و سران و سرداران و فرزندان حزب توده
به 
مراتب
عمیق تر و دقیق تر
از
شناخت امثال سایه
است.
 
یکی از دلایل سرکوب دهشت انگیز حزب توده
همین
شناخت ماهیت حزب توده
توسط روحانیت کثافت بوده است.
 
فریب ظاهر احسان طبری
و
دیگر توده ای ها
را
نباید خورد.

اگر حزب توده
زمام امور
را
به
دست گیرد،
همین
احسان طبری
فرمان نهادن یوغ بر گردن کلفت تک تک آخوندها
را
و
واداشتن آنان به شخم زمین
را
صادر خواهد کرد.

در
ورای ظاهر نرماهنگ طبری ها
ذات پرولتری خشماهنگی
در
جوش و خروش
است.

طبری
به 
لحاظ فونکسیون سیاسی
فرقی
با
خمینی
ندارد:
هر دو مأمور طبقه اجتماعی معینی اند:

الف
خمینی
مأمور اشرافیت فئودال و روحانی و بورژوائی ـ سنتی
است
و
به
حکم منافع طبقاتی اش
حزب توده
را
منحل می کند
و
سران و سرداران آن
را
به
صلابه می کشد.

ب
و
طبری
مأمور طبقه کارگر و توده 
است
و
اگر
زمام امور
را
به
دست گیرد،
دمار از روزگار همه طبقات انگل و ستمگر
در خواهد آورد.

مبارزه طبقاتی
شوخی
سرش نمی شود.

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر