۱
مبارزه به منظور گذار از مرحلهٔ دیکتاتوری به مرحله ملی- دموکراتیک
بدون در نظر داشتن توازن نیروهای اصلی در جهان
و
مناسبات آنها با رژیم ولایی
نمیتواند به پیش برده شود.
معنی تحت اللفظی:
برای گذار از مرحله دیکتاتوری به مرحله ملی ـ دموکراتیک
باید
به هموزنی نیروهای اصلی در جهان
و
مناسبات نیروهای اصلی در جهان با رژیم ولایی
توجه داشت.
سؤال این است
که
من ـ زور علمای نامه مردم
از
مفهوم مبهم «توجه به توازن نیروهای اصلی در جهان»
چیست؟
در ادبیات مارکسیستی
و
ضمنا
در
ادبیات حزب توده خدا بیامرز
از
مفهوم «تناسب قوا»
در
جامعه و جهان
سخن رفته است.
منظور
از این مفهوم معنامند در آن زمان
تناسب قوا میان اردوگاه سرمایه داری و اردوگاه سوسیالیستی
بوده است.
سؤال
این بوده است
که
کدامیک از این دو اردوگاه
قوی تر
است
تا
در
اثر سنگینی کفه ترازو به نفع یکی
پیروزی انقلاب و یا ارتجاع تسهیل شود؟
۲
مبارزه به منظور گذار از مرحلهٔ دیکتاتوری به مرحله ملی- دموکراتیک
بدون در نظر داشتن توازن نیروهای اصلی در جهان
و
مناسبات آنها با رژیم ولایی
نمیتواند به پیش برده شود.
در
شرایط کنونی
دانستن و ندانستن توازن (هموزنی) قوا،
به چه درد بی درمانی می خورد؟
احتمالا
منظور علما
هم
همان
تناسب قوا
در
مقیاس جهانی
است.
اگر منظور علما
همین است،
هر علامه ای در هر کودکستانی می داند
که
تناسب قوا به نفع امپریالیسم
است.
بیل کلینتون
در
تجاوز ناتو
بر
یوگوسلاوی
سفارت جمهوری خلق چین
را
با
دقت مینیاتوری
به
موشک بست
و
سفیر جمهوری خلق چین
را
به
قتل رساند.
این به چه معنی بود؟
این
بدان معنی بود
که
تناسب قوا در مقیاس جهانی
پس از شکست و تجزیه و تخریب اتحاد شوروی
آشکارا
به نفع امپریالیسم است
و
امپریالیسم
دنبال بهانه می گردد
تا
جمهوری خلق چین
را
به
جنگ کشد و تار و مار سازد.
همه کودکان در همه کودکستان های جهان
رجزهای جورج بوش پدر
را
شنیدند
و
فوری
دریافتند
که
چرخ بر مراد کی می گردد.
۳
مبارزه به منظور گذار از مرحلهٔ دیکتاتوری به مرحله ملی- دموکراتیک
بدون در نظر داشتن توازن نیروهای اصلی در جهان
و
مناسبات آنها با رژیم ولایی
نمیتواند به پیش برده شود.
منظور علما
از
مفهوم مبهم نیروهای اصلی در جهان چیست؟
آیا
منظور
دولت های قدر قدرت
اند
و
یا
طبقات اجتماعی
اند؟
چرا
علمای نامه مردم
بر خلاف سنت دیرین مارکسیست ها
صریح و روشن و بی پرده
سخن نمی گویند؟
توازن و یا حتی تناسب قوا میان «نیروهای اصلی کذایی جهان»
مشخصا
به چه معنی است؟
توجه به این توزان قوا
چه
چه ربطی
به
«گذار از دیکتاتوری ولایی به دیکتاتوری فرح و فرخ و شیرین و نسرین و مریم و این و آن»
دارد؟
اگر
هدف اوپوزیسیون ضد طبقه حاکمه در ایران
گذار به سوسیالیسم
می بود،
توجه به تناسب قوا میان دول سوسیالیستی و دول امپریالیستی
معنی
پیدا می کرد.
چند و چون «روابط نیروهای اصلی در جهان»
با
اجامر جماران
آیا
معیاری برای تعیین خط مشی جبهه ضد دیکتاتوری ولایی کذایی
است.
سخن
کوتاه،
منظور علما از این مبهمات و موهومات چیست؟
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر