۱۳۹۷ فروردین ۱۷, جمعه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (۶۲۹)

جمعبندی
از
مسعود بهبودی
 
دو زاری کج و کوله و له و لورده ی مجاهدین صدامی ـ امپریالیستی

۱
امام حسین و یاران
همانقدر به آزادی
علاقه و ربط داشته اند که هیتلر و ترامپ و پوتین به سوسیالیسم
علاقه و ربط داشته اند و دارند.

۲
امام حسین و یاران
خداوندان بنده
بوده است.

۳
یعنی جزو اشرافیت برده دار بوده اند.

۴
تعداد شهدای کربلا هم ۷۲ نفر نبوده است.
تقریبا دوبرابر ۷۲ نفر بوده اند.

۵
سؤال این است که چرا از بقیه نامی برده نمی شود؟

۶
دلیلش این است که بقیه شهدا
بنده های امام حسین و یاران بوده اند.
بنده هایی که برای شرکت در جنگ با رقیب امام حسین و یاران
«آزاد» شده اند تا خون کثیف شان ریخته شود.

۷
بنده
اما در جامعه برده درای
آدم محسوب نمی شود.

۸
ابزار محسوب می شود:
گاو و گاوآهن سخنگو محسوب می شود.

۹
به همین دلیل
اسمی از بقیه شهدای کربلا برده نمی شود

۱۰
ما
ولی اسامی همه را پیدا کرده ایم و منتشر کرده ایم.
حتی اسامی ننه و بابا های شان را

۱۱
سگان شان چنین اند ایرانیان

۱۲
برده داری
و
برده سازی
و
برده پروری
بر خلاف تصورات مجاهدین برده و برده دار و برده ساز و برده پرور
ضد آزادی است.

۱۳
یعنی
امام حسین و یاران
دشمنان سرسخت آزادی بوده اند و نه جان سپاران در راه آزادی

۱۴
اکابر توانگر کند فرد را
خبر کن تو شیاد ولگرد را
دیالک تیک عضو و اندام
ارگان و ارگانیسم

۱
سپاه
قاعدتا و اصولا
ارگان است.

۲
مثل ارتش است که یکی از ارگان های سرکوب دولت طبقه حاکمه است.

۳
سپاه
را باید تحلیل تئوریکی و سوسیولوژیکی کرد.

۴
سپاه
از همان بدو تشکیل جمهوری جماران
فونکسیون های اقتصادی و ایده ئولوژیکی و جنگی در ورای سرحدات ایارن و صدور سرمایه به اقمار جمارانی و غیره را بر فونکسیون سرکوب مزید کرده است و توسعه داده و تکمیل کرده است.

۵
سپاه
در هر حال
ارگان دولتی است.

۶
سپاه
طبقه نیست.
ارگان دولتی است.

۷
اعضای سپاه هم اعضای طبقه نیستند.

۸
هیرارشی تشکیلاتی سپاه
مثل
ارتش است.

۹
فرق سپاه با ارتش
فونکسیون و تربیت ایده ئولوژیکی سپاه است.
سپاه بازوی مسلح ثانی طبقه حاکمه است.

۱۰
کیانوری پس از آزادی از زندان
مقایسه کرده است.

۱۱
البته مقایسه ای سطحی و صوری

۱۲
سپاه باید تحلیل تئوریکی شود.

۱۳
ما که چیزی از ایران نمی دانیم.

۱۴
ولی
سران سپاه احتمالا اولیگارش های جمارانی اند.

۱۵
در سوریه و لبنان و غیره زمین می خرند و مستغلات و پایگاه و غیره می سازند.

۱۶
عزرائیل هم اخیرا بمباران شان کرد 
و
 یکی از هواپیماهایش به موشک اصابت کرد و سرنگون شد
علاقه عجیب و غریب عیرانی جماعت به عندیشه ها و عندیشه مندان عجق ـ وجق

۱
ال پاچینو هنرپیشه ای است.

۲
یکی از اعضای طبقه حاکمه جاکش و عیاش است.

۳
ماهیتا فرقی با ترامپ و پوتین ولطانیابو و عردوغان و سید علی و مشد حسن ندارد.

۴
قحظ اندیشه و اندیشمند که نیست تا از اینها اندرز و اندیشه منتشر شود.

۵
در ویکی پیدیای عیرانی
برای هر مفهوم و مقوله و موضوع و شخصیت علمی و هنری و فلسفی
نظرات سید علی معیار قرار داده می شود.

۶
فلسفه و علم و هنر که جزو موضوعات فقه نیست تا سید علی صاحبنظر باشد و اوتوریته (مرجع) فکری باشد.

۷
سید علی حتی از فقه خبر ندارد.

۸
به همین دلیل هر دو هفته سوار خر پرنده می شود و به آسمان هفتم می رود تا از حضرت خضر و الیاس و امام زمان نظرخواهی کند که
به تأیید نظر
حل معما می کنند.

۹
البته شکی نیست که سواد سید علی از سواد مش مریم محبوب و مش مسعود مرحوم و مش رضا و مش فرح و مش فرخ و سران طویله های چپ و راست بیشتر است.

۱۰
به همین دلیل ما او را به رهبری برگزیده ایم.
بهتر از او نیافته ایم.

۱۱
چون
سید علی
هر صاحبنظری را
قبلا شقه شقه کرده بود و طعممه ددان خاوران ساخته بود.
عیرانی های عقب مانده و سیاست یک بام و دو هوا

۱
همان نئوفاشیست های محبوب شما
پارسال
۳۰۰۰ حمله
فقط در المان
با کتلت مولا تف بر کاح های پناهندگان
کرده اند.

۲
چه بسا بمب
دم در کاخ های بی پناهان بی همه چیز
منفجر کرده اند به آتش کشیده اند.

۳
یعنی هر روز حدود ۱۰ حمله صورت گرفته است.

۴
پیارسال ۳۶۰۰ فقره بوده است.

۵
در ایتالیا و امریکا در روز روشن سیاه پوستان بی پناه را به گلوله می بندند.

۶
شما
از انها به دلیل اسلام ستیزی شان
دفاع می کنید و برای شان کف می زنید و هورا می کشید

۷
ولی همان ستمگری در حق مردم بی پناه ایران را
مورد انتقاد قرار می دهید.

۸
ضمنا می خواهید عنقلاب کنید و حکومت کنید.

۹
این سیاست شما
سیاست یک بام و دو هوا ست

۱۰
هر خری متوجه می شود
که طبقه حاکمه واحدی
کار واحدی را انجام می دهند.

۱۰
حالا
بنشینید و بیندیشید
اگر ذره ای مغز برای تان باقی مانده است
هیچوقت نمیفهمی چقدرقوی هستی تاوقتیکه قوی بودن تنهاانتخاب باشه
باب مارلی

۱
عجب جفنگی.

۲
ضعیف و قوی بودن
اخوی
چیزهای عینی اند
و ضمنا نسبی اند.

۳
ضعیف و قوی بودن
مستقل از خواست تو و انتخاب تو ست.

۴
کسی که به دلیل گرسنگی و یا تشنگی و یا بیماری و بیکاری
توان ایستادن روی پای خود را ندارد
بی اعتنا به اراده و خواست و هوس و میل و انتخاب او
ضعیف است.

۵
ضعیف و قوی بودن نسبی است:
کارگری که در کارخانه سرمایه داری کار می کند
در مقایسه با سرمایه دار
خود را ضعیف احساس می کند.

۶
برای اینکه سرمایه دار می تواند به بهانه ای از کارخانه اخراجش کند

۷
درست به دلیل ضعف است که چه بسا کارگران برای ارباب حتی جاسوسی و خبرچینی و خوش خدمتی و خوش رقصی می کنند.

۸
مگر چشم بینا نداری تا در دور و بر خودت ببینی

۹
هر روز دهها سیاهپوست در یانکستان به بهانه ای توسط پلیس به گلوله بسته می شوند.

۱۰
به هنگام سیل 
جنوب شهری های یانکستان
خواستند
برای نجات از مرگ به شمال شهر روند

۱۱
ولی پلیس سنگر کند و موضع گرفت و گلوله باران کرد

۱۲
تو مش مارلی کجایی تا شود خر چاکرت؟
اقبال لاهوی
آدم از بى خردى بندگى آدم كرد
گوهرى داشت ولى نذر قباد و جم كرد

يعنى در خوى غلامى ز سگان خوارتر است
من نديدم كه سگى پيش سگى سر خم كرد.

۱
اقبال لاهوری شاعری فاشیست مسلک است.

۲
شعر اقبال لاهوری
سرشته به خرافات فاشیستی است.

۳
دلیل بندگی نیاکان ما
نه
خریت آنان
بلکه توسعه نیروهای مولده و تشکیل نطفه های جامعه برده داری در بطن جامعه کمونیستی آغازین (کمون اولیه) 
و
 تصاحب وسایل مهم تولید 
توسط اقلیت کاهنان و موبدان و آخوندها بوده است.

۴
نیاکان ما برای نجات از مرگ حتمی خود و اعضای خانواده خود
مجبور به تمکین به طبقه برده دار گشته اند که همه وسایل تولید نگهداری شده در معابد را از آن خود کرده بودند.

۵
علاوه بر این
از اقبال لاهوری از سرتاپا خر چه پنهان که برده سازی اعضای جامعه
به ضرب زور و شمشیر و اجبار و فریب و تحمیق فکری و مذهبی صورت گرفته است.

۶
۱۰۰۰ گردن گرنفرازی که امیرالمؤمنین در شب واحدی زده است
برای به زانو در افکندن اسرای غزوات رسول اکرم و برده سازی آنان بوده است.
ممنون

۱
آره.
سیب «شخصا» چیزی مشخص است و مادی است و لذا واقعی ـ عینی است.

۲
مفهوم سیب
جفت دیالک تیکی شخص شخیص سیب است:
دیالک تیک سیب و مفهوم سیب.

۳
ولی مفهوم سیب که سوبزکتیو است و انتزاعی (مجرد) است
چگونه تشکیل شده است؟

۴
ضمنا فرق و تفاوت و تضاد واژه با مفهوم چیست؟
از چکمه تا چارق ـ از خر تا کره خر

۱
احمدی نجات
آخوند بی نعلین و بی عبا و بی عمامه است.

۲
چکمه نیست.

۳
چارق است.

۴
همان چارقی است 
که
مولانا می خواست بدوزد.

۵
ولی وقت نکرد
و
پاره ـ پوره ماند.

۶
تو کجایی تا شوم من چاکرت
چارقت دوزم
کنم
شانه خرت
ای کره خر؟
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر