از
مسعود بهبودی
اندکی اندر باب عهد چ
نه.
۱
ظاهرا
این جور
جلوه گر می شود
(یعنی به چشم غیرمسلح به فلسفه و خرد کل اندیش چنین نمودار می گردد)
که
نظام سرمایه داری به تعویق افتاده و ایستاده بر لب گور تاریخی خویش
خیلی قوی است.
۲
ولی پدیده هایی مثل ترامپ و پوتین و مرکل و ماکرون و عردوغان و غیره
و
همین که هر روز حزب فاشیستی جدیدی تشکیل می شود
و
اموک های پی درپی صورت می گیرند
و
هر آن خطر اسکالاسیون بالا می رود
نشانه بحران اند.
۳
جنگ و ترور و تخریب در مقیاس گلوبال
تنها ره رهایی موقتی نظام سرمایه داری
از این بحران عمومی است.
۴
همان تئوری مش پویان است:
تنها ره رهایی
ترور مسلحانه است.
۵
نتیجه اش هم روشن است:
شاه می رود و شیخ می آید و جامعه
جنده خانه و طویله و گدا خانه می شود.
۶
جامعه
فروتر می رود و نه فراتر.
۷
این جنگ جهانی سوم
اما
بشریت را به عهد چ
یعنی به عهد چوب و چماق و چارق
سرنگون خواهد کرد
۸
عهد چوب و چماق و چارق
همان عهد ایدئال و آرمانی اجامر جماران و جمکران است:
عهد ظهور اقا ست.
۹
یعنی جنگ جهانی چهارم
با چوب و چماق و تیر و کمان و نیزه و سنان و مشت و لگد و عرعر و عتاب و شمشیر (ذوالفقار فرزند مولا) صورت خواهد گرفت
چشم ها را باید شست
تا حقیقت را بتوان دید.
۱
بدون فلسفه مارکسیستی - لینیستی (خرد کل اندیش)
نمی توان به حقیقت عینی دست یافت.
۲
خیلی ها
اندیشیدن را با عطسه و سرفه و آه و آروغ عوضی می گیرند.
۳
بحران عمومی سرمایه داری از اواخر قرن ۱۹ شروع شده است و ذره ذره اندام جامعه را به فساد کشیده است.
۴
بحران حتما نباید به انقلاب منجر شود.
۵
برای پیروزی انقلاب اجتماعی
سوبژکت انقلابی باید وارد عمل شود.
۶
تقویت فاشیسم
تبدیل فاشیسم به جنبش جهانی
جنگ جهانی اول و دوم
صدها جنگ منطقه ای و غیره
هم نشانه های بحران عمومی سرمایه درای اند و هم برای خروج موقت از این بحران و شروع از صفر اند.
۷
چه بسا پیشرفته ترنی جوامع
به زمین سوخته بدل شدند.
۸
هدف تخریب عمیق نیروهای مولده جامعه بشری بوده است تا از نو سرمایه گذاری شود
۹
از نشانه های بحران عمومی می توان به
بحران استه تیکی
اتیکی
فکری
عقلی
محیط زیستی
هنری
فقر گلوبال وحشت انگیز
مرگ و میر توده های میلیونی
جنگ ها و خرابکاری ها /
جنده خانه سازی جوامع بشری
توسعه فراگیر خرافه و خریت و مذاهب رنگارنگ
فوندامنتالیسم ها
فاشیسم ها و غیره
اشاره کرد
دلایل بیکاری و علافی
۱
بیکاری
در جوامع صنعتی هم دلیل فرماسیونی و یا معرفتی و ارگانیزاتوری (سازمانی) دارد.
۲
به نظر ساده لوحان
بیکاری نتیجه توسعه نیروهای مولده است.
۳
مگر در کشورهای جهان سوم از آسیا تا افریقا تا امریکای لاتین
از توسعه نیروهای مولده خبری هست که بیکاری غوغا می کند؟
۴
خیلی ها خیال میکنند که کار یعنی حمالی و کار بدنی.
۵
بردارید یک صفحه مطلب از انگلیسی به فارسی ترجمه کنید.
۶
تا ببینید که حجم زحمات سگان توده در دایرة المعارف روشنگری
از چه قرار است.
۷
عصر کار جسمی
دارد سپری می شود.
۸
انقلاب علمی و فنی در پیشروی است.
۹
کار
دارد عمدتا کار فکری می شود.
۱۰
کار مادی به عهده روبات ها و آدمک های ماشینی محول می شود.
۱۱
چه کسی فکر می کرد که روبات در خدمت پیران و علیلان و مشتریان رستوران ها و هتل ها باشد
و یا در کارخانه ها و شرکت ها و نهادهای حمل و نقل و بسته بندی و ارسال و غیره
همه کاره باشد؟
۱۲
دلیل علافی جماعت
این است که کانه خرد شان تخریب شده است و می شود.
اندکی اندر باب شهریار شهر شعر
انسان اولان خنجر بله باغلاماز
کسی که هومانیست باشد
از خونریزی پرهیز می ورزد.
۱
شهریار شاعر به تمام معنی بود.
۲
شاعر
به طور تحت اللفظی
یعنی باشعور
شعورمند
۳
ولی فقط در حرف و به طور تحت اللفظی
۴
از یک میلیون شاعر
به دشواری می توان احدی پیدا کرد که ذره ای مغز اندیشده در کاسه سر داشته باشد.
۵
فرم هنری تبیین
مثلا شعر
ماهیتا
احساسی، عاطفی، غیرعقلی و چه بسا حتی ضد عقلی اند.
به همین دلیل همه دشمنان بشریت زحمتکش
از شعر و یا نثر شعر گونه سوء استفاده می کنند
نیچه و هایدگر و حافظ و شاملو و غیره فقط لاشخور که نیستند.
شاعر هم هستند.
۶
هنرمند
عمدتا
عاجز از شناخت طبیعت و جامعه است.
۷
شناخت هنری
اصلا شناخت به معنی حقیقی کلمه نیست.
۸
به همین دلیل
شعر و یا نثر شعرگونه
بهترین وسیله برای تزریق خرافه و خریت و خردستیزی در رگ روح همنوعان است.
۹
شهریار شاعر خوبی است.
حق با شما ست.
۱۰
تحت تأثیر شدید حافظ است و رشد فکری اش در حد حافظ است.
۱۱
شهریار
اما
نه شاعر توده،
بلکه
شاعر اشرافیت فئودال و روحانی بوده است.
۱۲
شاعر توده
لاهوتی بوده است.
کسرایی بوده است.
زهری بوده است.
سایه است.
۱۳
شهریار بشردوستی فئودالی را نمایندگی می کرد که ادیان بزرگ هم نمایندگی می کنند.
۱۴
گدایی
دستگیری از مستمندان جامعه و غیره.
۱۵
شهریار ولی به دلیل همین جدایی از توده زحمتکش
دیالک تیکی از خریت و استحمار (خر کردن، تحمیق، عوام فریبی) بود.
۱۶
خرافاتی در رابطه با شعر علی ای همای رحمت حتی در تله ویزیون ها از او نقل شده که تهوع آور اند.
و هر آذری خردگرا و شرافتمند و انقلابی و توده ای را به شرمساری وامی دارند.
۱۷
ما این زباله های شهریار و تعدادی از اشعار حیدربابا و غیره را تحلیل و منتشر کرده ایم.
۱۸
البته زباله های پان ترکیسم
فقط دشمن توده زحمتکش آذری و غیره نیستند.
ضمنا بی شعورند.
این کثافت ها حتی نمی توانند بیتی از شهریار را بفهمند.
حرف زدن حتی بلد نیستند.
خر اند و خردستیز و جامعه ستیز و بشریت زحمتکش ستیز اند.
۱۹
طبقه حاکمه امپریاالیستی و فوندامنتالیستی
از سکنه واحد های به اصطلاح ملی در همه کشورها
برای تجزیه کشور و تشدید جنگ ترک بر ضد کرد و لر و فارس و بلوچ و غیره سوء استفاده می کند.
در کاخ سفید و کاخ خای دیگر
برای هر واحد ملی
جنده ای و یا جاکشی در آب نمک خوابانده اند.
۲۰
فقط پان ترکیسم کثافت که نیست.
پان کردیسم بی شرم تر از پان ترکیسم است.
پان عیرانیسم کثیف تر از بقیه است
پان عربیسم خر تر از بقیه است.
و الی آخر
اندکی اندر باب پان ترکیسم پالان بر پشت
۱
پانیسم و فاشیسم و فوندامنتالیسم
آدمیان
را
سلب آدمیت می کند.
به زباله تبدیل می کند.
۲
شما
اعراب را مورد تمسخر قرار می دهید
بی آنکه در آیینه به شکل و شمایل خودتان نظر اندازید.
۳
اعراب در هیچ زمینه ای کمتر از ترک ها و لرها و کردها و بلوچ ها و امریکایی ها و فرانسوی ها نیستند.
۴
اصولا
همه انسان ها
بی اعتنا به تعلقات جنسیتی و طبقاتی و قومیتی و فکری و غیره
برابرند.
۵
هیچکس برتر از دیگری نیست.
۶
مثال تا مسئله خر فهم شود:
اگر اعراب نبودند اروپایی ها از فلسفه آنتیک بی خبر می ماندند.
۷
اثار ارسطو نخست به عربی ترجمه می شوند
و اروپایی ها پس از ترجمه از عربی به فرنگی
به افکار ارسطو پی می برند.
۸
یعنی تمدن عربی مقدم بر تمدن فرنگی و یا غربی بوده است.
۹
چه فکر می کنید؟
ترانه های آذری بایاتی اند
زباله اند.
اینکه به آذری ها ترک خر گفته می شود
بی دلیل که نبوده و نیست.
۱۰
همین کار های ابلهانه شماها
کاری در حد عرعر است.
حکیم ابوالقاسم لاهوتی
وطن ویرانه از یار است یا اغیار یا هر دو
مصیبت از مسلمان ها ست یا کفار یا هر دو
همه داد وطنخواهی زنند اما نمی دانم
وطنخواهی به گفتار است یا کردار یا هر دو
وطن را ازخطر فکر وکیلان می کند ایمن
و یا سرنیزه ی یک لشکر جرار یا هر دو
وطن را فتنه ی مسند نشینان داد بر دشمن
و یا این مردم بی دانش بازار یا هر دو
...
با سپاس از علی پاشایی
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر