۱۳۹۶ آذر ۱۰, جمعه

سیری در شعری از معینی کرمانشاهی (۷)

 
رحیم معینی کرمانشاهی
(۱۳۰۱ ـ ۱۳۹۴) 
  نقاش، روزنامه‌ نگار، نویسنده، شاعر و تصنیف سرا
 
ویاریش و تحلیل
از
میمحا نجار
 
۱
زنده کُش بوده و با مرده پرستی شادیم
این گواهی است،
که
 ما 
طالب گوریم
هنوز

معنی تحت اللفظی:
ما
زنده کش و مرده پرست بوده ایم
این دال بر گورگروی ما ست.
 
  زنده ستیزی و مرده پرستی
ضمنا
دلیل معرفتی ـ نظری 
(دلیل مبتنی بر تئوری شناخت)
دارد.
 
ایرانی جماعت
از دیرباز
برای 
قبول نظری
دو معیار سوبژکتیویستی دارند:
 
الف
نظری از دید ایرانی جماعت درست است،
که
صاحبنظر
(سوبژکت شناخت)
خارجی باشد.
 
ب
نظری از دید ایرانی جماعت درست است،
که
صاحبنظر
(سوبژکت شناخت)
مرده باشد
و
نه
زنده.
 
منظور
 از 
معیار سوبژکتیویستی  
 چیست؟
 
۲
به زبان فلسفی،
تعیین کننده
برای
معیار سوبژکتیویستی 
نه
اوبژکت شناخت،
بلکه  
سوبژکت شناخت
است.
 
مثال:
سید علی گفت:
سیب اعلی
مال کربلا ست.
 
سید علی
سوبژکت شناخت 
است.
 
نظر سید علی
اگر مورد ارزیابی قرار گیرد،
اوبژکت شناخت 
 محسوب می شود.
 
کسی
که
معیار سوبژکتیویستی 
را
برای تعیین صحت و سقم نظر سید علی به خدمت بگیرد،
به خود نظر اعتنایی مبذول نمی دارد.
 
مهم و تعیین کننده برای چنین کسی،
سید علی 
(سوبژکت شناخت)
است.
 
چنین کسی
اگر هوادار سید علی باشد،
زمین و آسمان را به هم می بافد و صحت نظر او را اثبات می کند.
 
اگر مخالف سید علی باشد،
از هیچ کوششی برای اثبات بطلان آن خود داری نمی ورزد.
 
۳
زنده کُش بوده و با مرده پرستی شادیم
این گواهی است،
که
 ما 
طالب گوریم
هنوز
 
مثال دیگر:
زلزله نتیجه بد حجابی زنان است.
 
این اندیشه
 اگر مورد بحث و بررسی قرار گیرد،
اوبژکت شناخت
(موضوع شناخت)
محسوب می شود.
 
آیة الله عظمی فلانی
بی کمترین اعتننا به علل زلزله در زمین شناسی
این 
خرافه
 را 
تأیید و تصدیق می کند
و
از منبر به گوش جهانیان می رساند.
 
آیة الله عظمی فلانی
هم
سوبژکت شناخت  
است.
 
ادعای حریف مبنی بر «زلزله نتیجه بد حجابی زنان است»،
ادعایی سوبژکتیویستی 
است.
 
یعنی چیزی در حد آه و عطسه و آروغ است.
 
یعنی
 به 
عینیت (اوبژکتیویته) زلزله
 تره 
حتی
خرد نمی کند.

مهم و تعیین کننده
برای
معیار سوبژکتیویستی
صاحبنظر
 است:
هم 
معمار نظر
 و
 هم
 مبلغ نظر
است.
 
در هر دو مورد
خود نظر
مورد بررسی عینی قرار نمی گیرد.
 
نظر
سلب عینیت می شود.
 
اوبژکت شناخت
در هر دو مورد
به
چیزی سوبژکتیو  تقلیل می یابد. 

۴
 بعضی از اجامر در فیسبوک
در رابطه با نظری فوری می نویسند:
من به همه پست های آقای فلانی
نخوانده 
لایک می زنم.
 
معیار سوبژکتیویستی  
همین است.
 
تعیین کننده برای بعضی ها
نه
خود نظر
بلکه
صاحبنظر
(یعنی من و آقای فلانی)
است.
 
۵
زنده کُش بوده و با مرده پرستی شادیم
این گواهی است،
که
 ما 
طالب گوریم
هنوز
 
دلیل معرفتی ـ نظری زنده ستیزی و مرده پرستی
در همین عجز اعضای جامعه
از
 تحلیل مستقل و عینی اندیشه همنوع است.
 
مثال:
اجامر مجاهد اسلام و خلق و فدایی اسلام و خلق
اعلام می دارند
که
انقلاب سفید 
چیزی مخرب و منفی است.
 
این
ولی
فقط یک ادعا
 بدون ارائه دلیل منطقی و تجربی است.
 
کسی
به دعاوی دلبخواهی این و آن
به آسانی تمکین نمی کند.
 
اجامر مجاهد اسلام و خلق و فدایی اسلام و خلق
به عوص ارائه دلیل منطقی و تجربی،
دست به انتحار عنقلابی می زنند.
 
به
 شهربانی و ژاندارمری شهری و یا روستایی
حمله می برند
و
وقتی در محاصره قرار می گیرند،
نارنجکی
را
در دست خود منفجر می کنند
و
با
گلوله ای
در جمجمه خالی از مغز خود
خالی 
می کنند.
 
اکنون
تبلیغات استحماری (خلایق خر کن) اجامر مجاهد اسلام و خلق و فدایی اسلام و خلق،
آغاز می شود.
 
شهامت فئودالی مجاهد و چریک کذایی
در بوق و کرنای شعر و تصنیف و ترانه و آواز 
به گوش خلایق عاجز از خوداندیشی رسانده می شود.
 
سنت مرده پرستی
اکنون کارگر می افتد.
 
مرگ  قهرمانانه مبتنی بر نیهلیسم (بی اعتنایی به حیات)
جای خالی دلیل و استدلال منطقی و تجربی
را
پر می کند.
 
مرگ
دال بر صحت دعاوی اجامر مجاهد اسلام و خلق و فدایی اسلام و خلق
می گردد.
 
چون
حریف
در راه نظرش (آرمانش) از جان گذشته است،
پس
نظرش علمی تر از علمی ترین  نظرات بوده است.
 
خلایق 
بر زنده های کودن و خرفتی از این قبیل
هرگز اعتنایی نمی کردند.
(زنده ستیزی)
 
ولی
پس از مرگ این زباله ها
به آنها ایمان می آورند
و
دسته دسته
به دار و دسته های فاشیستی و فوندامنتالیستی این اجامر می پیوندند.
 
ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. ویرایش:
    یا
    گلوله ای
    در جمجمه خالی از مغز خود
    خالی
    می کنند.

    پاسخحذف