دکتر ژاله
اصفهانی
( مستانه
سلطانی)
(1300 ـ 1386)
دکترای ادبیات فارسی
مؤلف آثار بیشمار
تقدیم با مهر به مستانه
شرمنده از خدمات و زحمات بی بدیلش
·
نوبهار آمد و از
سبزه، زمين زيبا شد
·
بوستان ـ بار دگر ـ دلکش و روح افزا شد
·
سبزه روييد و چمن سبز شد و غنچه شکفت
·
باغ ـ يک پارچه ـ آتشکده از گل ها شد
·
بوی گل آورد از طرف چمن، باد بهار
·
موسم گردش دشت و دمن و صحرا شد
·
ای عجب، گر دل بگرفته ی من وا نشود
·
اندر اين فصل که از باد صبا گل، وا شد
·
وقت آن است که خاطر شود آزاد زغم
·
بايد از شادی گل، شاد شد و شيدا شد
·
مرغ دل در قفس سينه نگيرد، آرام
·
تا غزل خوان به چمن بابل خوش آوا شد
·
ژاله ی صبحدم از چشم تر ابر چکيد
·
گشت همخانه ی گل، گوهر بی همتا شد
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر