۱۳۹۴ آبان ۲۸, پنجشنبه

سیری در شعری از عبدالرضا مولوی (2)


اثری از حسین رزاقی 
تحلیلی از
میم نون 

عبدالرضا مولوی 

پدر بزرگم، مردی
آزادی خواه بود 

پیش از آنکه تیر بارانش کنند
تمام شعرهایش را
پای درخت انار باغچه، چال کرد 
من هیچوقت شعرهایش را نخواندم
اما از انار های باغچه می شود
فهمید که
«آزادی»
باید
سرخ و شیرین باشد. 

پایان
  
·        این اولین شعری است که ما از عبدالرضا مولوی می خوانیم و به تأمل روی آن خطر می کنیم:


1
پدر بزرگم، مردی
آزادی خواه بود

پیش از آنکه تیر بارانش کنند
تمام شعرهایش را 
پای درخت انار باغچه، چال کرد

·        پدر بزرگ شاعر، نه تنها آزادی خواه، بلکه شاعر هم بوده است و قبل از اعدام، اشعارش را پای درخت اناری چال کرده است.

2
·        شعر است و طرح سؤال نابجا، مجاز نیست.
·        ولی سؤالات هم همیشه به ساز آدمی نمی رقصند.
·        سؤالات بسان اجنه سمج و رو دار آدمی را کلافه می سازند.

·        مثلا می پرسند:
·        شاعر آزادی خواه چرا اشعارش را به جای پخش و یا منتشر و یا قایم کردن، چال کرده است؟

·        شعر که برای چال کردن سروده نمی شود.



3 
پدر بزرگم، مردی
آزادی خواه بود 
پیش از آنکه تیر بارانش کنند
تمام شعرهایش را 
پای درخت انار باغچه، چال کرد

·        سؤال دیگر این است که وقتی قرار است کسی را تیرباران کنند، برای چه اشعارش را چال می کند؟
·        چون بالاتر از سیاهی که رنگی نیست.


4 
من هیچوقت شعرهایش را نخواندم

·        شعری که پای درختی چال شود، طبیعی است که نوه شاعر آزادی خواه نتواند بخواند.
·        ولی نمی شد در سنت شهریار شاعر، از این اشعار، حداقل یک نسخه ناقابل و یا چند شعر ناقابل برای اعضای خانواده در زیر تشکی، لای لحافی، لیفه تنبانی و یا در کفش و جورابی مخفی کند تا نوه شاعر آزدیخواه شاعر در حسرت خواندن اشعار پدر بزرگ آزادی خواهش آه نکشد؟  


5 
من هیچوقت شعرهایش را نخواندم
اما از انار های باغچه می شود
فهمید که
«آزادی»
باید 
سرخ و شیرین باشد.

·        اکنون این سؤال پر رو جلو می آید و سینه سپر می کند:
·        پدر بزرگ اشعارش را چال کرده بود و یا آزادی را؟

·        قاعدتا کسی که خواهنده چیزی است، هنوز آن چیز را ندارد تا جائی چالش کند.
·        بنابرین، پدر بزرگ شاعر احتمالا اشعارش را چال کرده است و درخت انار هم در اثر مواد قندی موجود در کاغذهای اشعار، انارهای سرخ و شیرین ساخته است.

·        چون کاغذ فرمی از قند است.
·        درختانی که قد بر افلاک می کشند، چیزی جز مولکول های قندی به هم پیوسته آسمانخراش نیستند.


6
اما از انار های باغچه می شود
فهمید که
«آزادی»
باید 
سرخ و شیرین باشد.

·        اما از شاعر جد اندر جد آزادی خواه چه پنهان که آزادی اگر هم سرخ و خونین باشد، شیرین نیست.
·        اگر شاعر شک و تردید داشت، می تواند از روبسپیر بپرسد، که گردنش به گیوتین سپرده شد.

7

·        همه از صغیر تا کبیر می دانند که انقلاب ها ـ قبل از همه ـ سر انقلابیون را می خورند.
·        آزادی بر تلخ تر از زهر برای آزادی خواهان دارد.

·        اگر شاعر خواست می تواند از ستارخان و باقرخان و شیخ محمد خیابانی بپرسد تا کسب یقین قلبی کند.

8
·        شاید دلیل این تلخی آزادی این باشد که آزادی خواه به درد حکومت کردن نمی خورد.
·        حکومت کردن حرفه جد اندر جدی قلدران ریاکار قلچماق است که قبل از همه حساب آزادی خواهان را می  رسند تا از شر  آنان نجات یابند.
·        تمامی تاریخ جنبش های انقلابی در اقصا نقاط جهان دال بر همین حقیقت امر است.
·        پیروزی هر جنبش انقلابی، ضمنا به معنی مرگ دیر و یا زود انقلابیون است.
·         
·        این حقیقت امر، حقیقت تلختر از زقوم است، ولی گفتنش بی ضرر و ضرور است.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر