۱۳۹۴ آبان ۳۰, شنبه

سیری در سخنی از خواجه نصیرالدین طوسی (3)


خواجه نصیرالدین طوسی 
( ۵۷۹ در طوس -   ۶۵۳ در بغداد)
تحلیلی از
مسعود بهبودی

پیشکش به
فاطمه کاشی

در اسلام تو را می گوید :
«دروغ نگو   
اما دروغ به دشمنان اسلام را باکی نیست.»

·        قبل از تأمل روی این ایراد خواجه نصیر نسبت به اتیک اسلامی، بهتر است که خود این اندرز را بطور عینی مورد تأمل قرار دهیم:

الف
«دروغ نگو

·        محتوای این فرمان اخلاقی، نهی از دروغگوئی است.
·        این محتوا خاص اخلاق اسلامی هم نیست.
·        در همه ادیان آسمانی به همین فرم از نهی از منکر برخورد می کنیم.
·        فرمان «دروغ نگو»، ضمنا ضد دیالک تیکی خود را، یعنی فرمان «راست بگو» را در بطن خود دارد.
·        در این فرمان اخلاقی (و یا ارزش اخلاقی)، صرفه جوئی در کلام به عمل آمده است و از ذکر جفت دیالک تیکی آن صرفنظر شده است.
·        فهم ضد دیالک تیکی آن، پیش شرط قرار داده شده است:
·        یعنی شنونده این اندرز، خودش قادر به درک ضد دیالک تیکی آن تصور شده است.

ب
«دروغ نگو   

·        می توان گفت که در این فرمان اخلاقی، دیالک تیک امر به معروف و نهی از منکر، به شکل دیالک تیک راست بگو و دروغ نگو بسط و تعمیم یافته است.
·        این اندرز و یا رهنمود اخلاقی، افراد انسانی را به حقیقت عینی گرائی فرامی خواند:
·        چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی باید بدان سان نمودار شوند که واقعا هستند.
·        این فی نفسه بی عیب و نقص است.   

ت
اما دروغ به دشمنان اسلام را باکی نیست.»

·        محتوای حقیقی این تبصره اما از قراری دیگر است.
·        فریب ظاهر چیزها را نباید خورد.
·        اگرچه در هر دو فرمان اخلاقی، واژه واحد «دروغ» به خدمت گرفته می شود، ولی محتوای معنوی آندو واژه یکسان نیست:

1
دروغ نگو

·        دروغ در این فرمان به معنی باطل است که ضد حقیقت است.
·        سخن در این فرمان از دیالک تیک حقیقت و باطل است.

2
اما دروغ به دشمنان اسلام را باکی نیست.

·        دروغ در این فرمان اما ضد صداقت (خلوص نیت)  است.
·        تفاوت و تضاد حقیقت با صداقت از زمین تا کهکشان است.
·        محتوای این اندرز این است که صداقت نسبت به دشمن نشانه خریت است.

3

·        سعدی در این زمینه حکایات اخلاقی ارزشمندی دارد که تا حدودی مورد تأمل قرار گرفته اند و قرار می گیرند.
·        پادشاهی در روستائی از سوی دهقانی به تندباد دشنام بسته می شود.
·        پادشاه منظور دهقان را از وزیر می پرسد:
·        وزیر خردگرا می گوید که دهقان برای سلطان سلامتی و طول عمر آرزو می کند.
·        مشاور دیگری که تفاوت و تضاد حقیقت با صداقت را نفهمیده بود، به اعتراض از «دروغ» وزیر پرده برمی دارد و راست می گوید:
·        دهقان به سلطان دشنام داده است.

4
·        سعدی از قول سلطان می گوید:
·        دروغ وزیر خردگرا پسندیده تر از راست مشاور بی خبر از خرد بوده است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر