۱۳۹۴ آذر ۲, دوشنبه

سیری در شعری از فریماه شکوهی ایرانی (5)


تحلیلی از
مسعود بهبودی

من از عاشق شدن مى ترسم
از ازدواج مى ترسم

·        راوی شعر، پس از اعلام هراس خویش از عاشق شدن، به هراس خویش از ازدواج اشاره می کند.

·        اکنون خواننده ـ بی اختیار ـ از خود می پرسد:
·        عاشق شدن چه ربطی به ازدواج دارد؟
·        ضمنا چرا باید دختر و یا پسر جوانی از ازدواج و تشکیل خانواده و ادای سهم خود به بازتولید جامعه، هراس داشته باشد؟

1
از ازدواج مى ترسم

·        شاید دلیل و یا دلایل هراس راوی شعر از ازدواج، همان دلیل و دلایل هراس او از عاشق شدن باشد.
·        چون پیش شرط صرفنظرناپذیر ازدواج، تشکیل خانواده و تولید مثل (بازتولید جامعه)، عشق متقابل میان زن و شوهر است.
·        عشق از این نقطه نظر، تعیین کننده تر از دوستی است.
·        می توان در آن واحد با دهها نفر ـ با درجات مختلف مهر ـ دوست بود، ولی با هیچکدام از آنها نمی توان ازدواج کرد.

·        پیش شرط بی چون و چرای ازدواج، عشق است.

·        به همین دلیل راوی هراسان از عشق، هراسان از ازدواج است.

2
من از عاشق شدن مى ترسم
از ازدواج مى ترسم

·        می توان گفت که راوی شعر، میان عشق و ازدواج رابطه علی (علت و معلولی) برقرار می کند:
·        او دیالک تیک علت و معلول را به شکل دیالک تیک عشق و ازدواج بسط و تعمیم می دهد.
·        یعنی به همان نتیجه تجربی، نظری و منطقی می رسد که ما تبیین داشته ایم:
·        پیش شرط ازدواج، عشق متقابل است.
·        در نتیجه، هراس از عشق به هراس از ازدواج منجر می شود.

·        این اما بلحاظ سوسیولوژیکی (جامعه شناسی) چه پیامدهائی برای همبود (اجتماع)  و جامعه دارد؟  

3
من از عاشق شدن مى ترسم
از ازدواج مى ترسم

·        وقتی اعضای جامعه ای هراسان از عشق باشند، تشکیل خانواده خالی از بحران محال می گردد و بازتولید جامعه مختل می شود.
·        در این صورت یا جامعه رو به پوسیدگی می رود و از درون متلاشی می گردد و یا نسل بلحاظ جسمی، روحی، روانی و پداگوژیکی (تربیتی ـ آموزشی ـ پرورشی) بیمار و معیوب پدید می آورد.

·        اگر فاکت های سوسیولوژیکی عینی و تجربی از جامعه در دست باشد، می توان این روال و روند را دقیقتر پی جوئی کرد.
·        جامعه و همبود (اجتماع) احتمالا برای این هراس از عشق و هراس از ازدواج راه حل هائی پیدا می کند تا بازتولید جامعه را نجات دهد.

4
من از عاشق شدن مى ترسم
از ازدواج مى ترسم

·        جامعه به احتمال قوی جای خالی عشق میان اعضای خود را با عشق درونخانوادگی، درونطایفه ای (خونی، تباری) پر می کند.
·        در نتیجه روابط زناشوئی و یا شبه زناشوئی میان مثلا دختر خاله ـ پسر خاله، دختر عمو ـ پسر عمو، دختر عمه ـ پسر عمه، دختر دائی ـ پسر دائی، دختر و پدر، مادر و پسر، برادر و خواهر و غیره رواج می یابد.
·        فرزندان حاصل از این روابط زناشوئی، عمدتا بلحاظ ژنه تیکی ناقص، ناقص الخلقه و چه بسا بلحاظ فیزیکی ـ فیزیولوژیکی و پسیکولوژیکی نابسامان خواهند بود.

5
من از عاشق شدن مى ترسم
از ازدواج مى ترسم

·        حالا می توان پیامدهای بحران عمومی سرمایه داری را در اولین سلول جامعه بشری، یعنی در خانواده و ضمنا در بازتولید جامعه و بعدا در تولید آن شاهد بود.

·        وقتی از ضرورت کفن و دفن نظام اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری و جایگزینی آن با نظام اجتماعی ـ اقتصادی سوسیالیستی سخن می رود، به همین دلایل هم است.

·        به همین دلیل، برای سوسیالیسم، آلترناتیو و بدیلی وجود ندارد.

·        یا باید بحران عمومی ذره ذره جامعه و جهان را تسخیر و فلج کند و یا باید تا دیر نشده گذار به جامعه مبتنی بر هماهنگی و هارمونی، یعنی سوسیالیسم و کمونیسم صورت گیرد.

6
من از عاشق شدن مى ترسم
از ازدواج مى ترسم

·        دلیل دیگر هراس از ازدواج ـ در صورت بودن عشق و یا نبودن آن ـ سوبژکتیو است.
·        پسر و دختر جوان اگر لیاقت جسمی، روحی، روانی، فکری، فرهنگی و پداگوژیکی لازم برای تشکیل خانواده و تربیت فرزند نداشته باشد، طبیعی است که از ازدواج هراسان باشد.

·        بهتر هم همین است.
·        چون مادر و پدر شدن، کار سهل و ساده ای نیست و لیاقت لازمه در این زمینه برای آینده ی جامعه اهمیت عظیمی دارد.

7
من از عاشق شدن مى ترسم
از ازدواج مى ترسم

·        دلیل دیگر هراس از ازدواج می تواند لومپنیزاسیون اعضای جوان جامعه باشد.
·        جماعت لومپن ـ چه مرد و چه زن ـ بلحاظ استیل (سبک) زیست، بلحاظ سطح توسعه جسمی، روحی، روانی،  پداگوژیکی، فکری و فرهنگی، نه تمایلی به مادر و پدر شدن دارند و نه توان آن را دارند و نه لیاقت آن را.

·        اگر کسی فاکت های سوسیولوژیکی در این زمینه در اختیار داشته باشد، بهتر می تواند این فاجعه اجتماعی، فکری و فرهنگی و اخلاقی  را ارزیابی کند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر