۱۳۹۴ آذر ۴, چهارشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (216)


جمعبندی از
مسعود بهبودی


درون خواب های من
تویی و دست های مهربان
تویی و عهدهای استوار
و هر چه هست عاشقانه، پایدار

برو، مرا صدا مکن
ز کوچه خواب های سایه پرورم
دگر مرا جدا مکن
صدا مکن


سطحی بودن فیلم فارنهایت
از این نقطه نظر است که در این فیلم
کتاب
به مثابه چیزی انتزاعی، مجرد و ماورای طبقاتی
به خورد خلایق داده می شود
و ارتجاع کتاب سوز
به مثابه اوتوریته ای ماورای اجتماعی و  ماورای طبقاتی و مطلق.

قضیه اما از قراری دیگر است:

1
کتاب سوزی به این نیت صورت می گیرد که
کتاب مطلوب خود آنها یکه تازه بلامنازع میدان شود
و ایده ئولوژی طبقه حاکمه در توده نفوذ کند.

2
هیتلر اول «نبرد من» را منتشر می کند
بعد کتب طرفداران هومانیسم و کمونیسم را  به آتش  می کشد.

3
حتی اجامر فئودالی و فوندامنتالیستی
همه از دم شاعر و فقیه و حکیم و نویسنده و «اهل کتاب» اند.

4
کتاب سوزی اینها نیز به نیت باز کردن میدان به روی عندیشه های فئودالی و برده داری عهد عتیق مطلوب خویش است.

از بعضی آدم ها تنها خاطره ای می ماند،
از بعضی دیگر هیچ!
خاطره ساختن لیاقت می خواهد.
حریف


عجب عجبا

1
تشکیل خاطره روندی خودپو ست.

2
اصلا دست خود آدم ها نیست.

3
خود ارگانیسم و یا اندام
سیستم سیبرنتیکی بغرنجی است
که در سیر تکاملی چندین میلیون ساله اش پدید آمده است.

4
خاطره که سهل است،
ارگانیسم قادر به انعکاس و ذخیره ی ظریف ترین تجارب زندگی است.

5
تجاربی که انسان ها بعدها متوجه می شوند
که بی خبر از آنها
در آئینه روح و روان شان بازتاب یافته و ذخیره شده است.

6
در عالم خواب می توان به این پدیده پی برد.

7
چون تجاربی در عالم خواب
احیا می شوند که خرد آدمی از آنها بکلی بی خبر بوده است.

کوری

1
این رمان ساراماگو باید تحلیل شود.

2
جایزه دادن امپریالیسم بدان
بی دلیل نیست.

3
او مسائل اجتماعی را ناتورالیزه می کند
و آب به آسیاب ایده ئولوژی طبقه حاکمه می ریزد.

فریماه
 
تقویمی ساخته ام با «تو»
روزهایش نامِ نازنین تو را بر پیشانی دارند 
«تو ، یک تو ، دو تو ، سه، چهار، پنج ...تو» 
و جمعه ها !
«بی تو» اند.
چه طولانی و دلتنگ اند

در مملکتی که من حاکم آنم
روزهای بی تو
عزای عمومی اند:
و آن لبخندت، 
عید ملی است.
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری


محکومم
به گناهی که نکردم، محکومم:
نه سموری را آزردم
نه گُلی را چیدم.
لیک محکومم

که دراین دایره ی اُنس، نمانم دیگر.

سوامی ویوکاناندا
در ثروت
ترس از فقر هست
در شناخت معنوی
ترس از غفلت معنوی است
در زیبایی
ترس از سن
در شهرت
ترس از غیبت گو
در موفقیت
ترس از حسادت
حتی در جسم
ترس از مرگ هست.
همه چیز در این دنیا مملو از ترس است
فقط آن کسی بی‌ هراس است
که از همه چیز صرف نظر کرده است.


ترس یکی از مقولات اساسی فلسفه طبقات اجتماعی واپسین است.
همه فلاسفه و علما و هنرمندان طبقات اجتماعی واپسین
بویژه فلسفه حیات و یا اگزیستانسیالیسم (فاشیسم)
در مقوله ترس
ترس سرنگونی بورژوازی امپریالیستی را تجرید کرده اند.

پس از 5 سال 
مسئله ای در رابطه با
شعر بنی آدم سعدی
تا حدودی حل شد و مجبوریم آن را
برای بار سوم از نو مورد تأمل قرار دهیم
همین دیالک تیک «اعضای یکدیگر بودن» کلی سخن دارد:

1
اگر
بنی آدم اعضای یک پیکر می بودند،
سعدی در این صورت
دیالک تیک جزء و کل را به شکل دیالک تیک فرد و بشریت
بسط و تعمیم می داد و نقش تعیین کننده را از آن کل (بشریت) می دانست.

2
سعدی ولی بر آن بوده که
بنی آدم اعضای یکدیگرند.

3
سعدی بدین طریق
دیالک تیک نادر و ناب و کمیابی را توسعه می دهد:

4
او دیالک تیک اعضا و اندام را به شکل دیالک تیک همنوع بسط و تعمیم می دهد:
آن سان که افراد بشری به اعضای همنوعان خویش بدل می شوند.

5
در این صورت
و فقط در این صورت است
که اگر یکی از افراد جامعه محنت ببیند
همه اعضای آن رنج می برند و اندام (جامعه)  عذاب می کشد.

تصادف، كلمه ای بی معنی است
هیچ چیز بدون دلیل به وجود نمی آید.
فرانسوا ولتر


حقیقت نیمبند به همین می گویند:

1

« هیچ چیز بدون دلیل به وجود نمی آید» درست و حقیقی است.

2
« تصادف، كلمه ای بی معنی است» از ریشه نادرست و باطل است.


3
تصادف چیست؟

4
تصادف فرم (شکل و نحوه و نوع) وقوع ضرورت (جبر) است:
دیالک تیک ضرورت و تصادف

5
پیران قوم می گفتند:
«قبض روح آدمیان توسط عزرائیل علیه السلام از سر ترس، صورت می گیرد» (جبر)

6
ولی برای بر زبان نیامدن نام عزرائیل،
به نظر ساده لوحان چنین جلوه گر می شود که گویا یکی با سرماخوردگی می میرد و دیگری با سرطان. (تصادف)

7

زنده باد پیران قوم ما
که در فهم و فراست
دست فرانسوا را از پشت بسته بودند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر