۱۳۹۴ آذر ۷, شنبه

«ایرانی» و «آلمانی» در آئینه این و آن (5)


ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

نظر ﯾﮏ ﺧﺎﻧﻢ ﺁﻟﻤﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺩﺍﺭﺩ
ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﺍﻗﺎﻣﺖ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ
راجع به ایرانیان:

ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﺻﻮﺭﺕ ﺷﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ
ﻣﻮﻫﺎﯼ ﺷﺎﻧﻪ ﺯﺩﻩ ﻭﻣﺮﺗﺐ
ﺩﻧﺪﺍﻧﻬﺎﯼ ﺳﺎﻟﻢ
ﻭﺑﻮﯼ ﺧﻮﺵ ﺩﻫﺎﻥ ﻭ ﺑﺪﻥ
ﻟﺒﺎﺱ ﺷﯿﮏ ﻭﻣﺮﺗﺐ ﻭ ﺍﺗﻮﺧﻮﺭﺩﻩ .
کفش ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ
ﻟﺒﺎﺱ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﻣﺤﯿﻂ

·        جالب تر و افشاگرتر و ماهیت نماتر از همه چیز، «تعریف» خانم آلمانی از مقوله «زیبائی» است:

1

ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﯾﻌﻨﯽ
ﺻﻮﺭﺕ ﺷﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ
ﻣﻮﻫﺎﯼ ﺷﺎﻧﻪ ﺯﺩﻩ ﻭﻣﺮﺗﺐ
ﺩﻧﺪﺍﻧﻬﺎﯼ ﺳﺎﻟﻢ
ﻭﺑﻮﯼ ﺧﻮﺵ ﺩﻫﺎﻥ ﻭ ﺑﺪﻥ
ﻟﺒﺎﺱ ﺷﯿﮏ ﻭﻣﺮﺗﺐ ﻭﺍﺗﻮﺧﻮﺭﺩﻩ .
کفش ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ
ﻟﺒﺎﺱ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﻣﺤﯿﻂ
  
·        به زعم او، هر زن و دختر لومپنی (لاشخوری، لاتی، ولگردی، جنده ای، جاکشی، دزدی، جیب بری، جاسوسی، سخن چینی، علافی، عیاشی، بی شعوری، بی شخصیتی، زباله ای) که صورتش را شسته باشد، موهایش را شانه زده و مرتب کرده باشد، دندان هایش سالم باشند و دهن و بدنش خوشبو باشند و ضمنا لباس شیک و مرتب و اوتو زده و کفش متناسب با آن لباس و متناسب با محیط را پوشیده باشد، مظهر زیبائی خواهد بود.
·        البته خانم آلمانی معیارهای تعیین کننده پایین تنه ای و بالا تنی دیگر را (مثلا سفتی و سختی پستان ها را (فروغ فرخزاد)  و غیره)  یا فراموش کرده و یا با اتیک (اخلاق)  ایرانی جماعت ناسازگار دانسته و ناگفته گذاشته است.

2
·        خانم آلمانی را باید کسی به بازار خرید و فروش خر می برد تا ببیند که دهاتی ها دندان های خر را با چه دقت و وسواسی ارزیابی می کنند تا ملک زیبائی و یا ملکه زیبائی (پلی بوی و یا پلی میت) تعیین کنند و با هلهله و هورا جایزه بارانش کنند.

3
·        این جور معیارهای سطحی از سطح نازل فکری خانم آلمانی و اعوان و انصار سیر و ثروتمند او حکایت دارند.
·        با این معیار های سطحی و مبتذل من در آوردی حتی زیبا ترین زنان زحمتکش خود آلمان ـ خواه در تولید کشاورزی، خواه در تولید صنعتی و خواه در خدمات و خانه داری ـ جزو زنان زیبا محسوب نمی شوند، چه رسد به زنان زحمتکش کشور های دیگر که در طویله ها می لولند.

4
ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯼ ﻣﺎ ﺩﺭﻫﺮ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﻓﺮﻕ ﻣﯿﮑﻨﻪ
ﻟﺒﺎﺱ ﺭﻭﺯ
ﻭﻋﺼﺮ ﺷﺐ ﻣﺘﻔﺎﻭﺗﻪ

·        اکنون نوبت به خودستائی می رسد:
·        عظمت آلمانی جماعت در تمیز تفاوت میان لباس های روز و عصر و شب خلاصه می شود.

·        نه از مهد فلسفه کلاسیک بورژوائی   بودن آلمان سخنی هست و نه از گهواره مارکسیسم و انقلاب پرولتری 1918 بودن آن و نه از تشکیل اولین دولت پرولتری آنتی فاشیستی در خاک آلمان، سخنی.

·        از انتقاد از طبقه حاکمه امپریالیستی آلمان هم که دو جنگ جهانی اول و دوم و کوره های آدم سوزی و قتل عام 6 میلیونی در داخل و 60 میلیونی در خارج به راه انداخته، کمترین خبری حتی نیست.

·        تطهیر خویش به آب زمزم به تمام معنی همین است.

5
ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯼ ﻣﺎ ﺩﺭﻫﺮ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﻓﺮﻕ ﻣﯿﮑﻨﻪ
ﻟﺒﺎﺱ ﺭﻭﺯ
ﻭﻋﺼﺮ ﺷﺐ ﻣﺘﻔﺎﻭﺗﻪ

·        چند در صد زنان زحمتکش آلمان عصر پس از کار کمرشکن فرصت رفتن به جایی دارند که لباس درخور برای آن تهیه کرده باشند.

·        درجه رقابت و استثمار زحمتکشان آلمان بویژه پس از شکست سوسیالیسم، چنان بالا رفته که آنها فرصت سر خاراندن حتی ندارند، چه رسد به پارتی رفتن های شبانه.

·        اکثر زنان زحمتکش آلمان، بیمار جسمی، روحی و روانی اند.

·        بسیاری از مغازه ها تا ساعت 10 و حتی 11 و نیم شب بازند و زنان زحمتکش مجبورند که کار کنند.

·        کدام پارتی و لباس شب؟ 

·        تنها تفننی که زنان آلمانی احیانا می توانند داشته باشند، بعضی از روزهای آخر هفته است تا با امثال خود به تماشای فوتبالی و یا به قهوه خانه ای بروند و آبجوئی بنوشند و عربده ای سر دهند.

6
ﺍﻣﺎ ﺯﻧﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﻫﺮ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺩﯾﺪﻡ ﻟﺒﺎﺱ ﺷﺐ ﺑﻪ ﺗﻦ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ

·        عجب درد بی درمانی زنان طبقه حاکمه ایران دارند.

·        حالا چه می شود، اگر لباس شب را در روز و روزگار تیره تر از شب بپوشند؟

·        جالب اما کشف ریشه های درد بی درمان زنان طبقه حاکمه ایرانی و بعد تحریر نسخه رهائی بخش توسط علامه خانم آلمانی است:

7

ﺯﻧﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ
ﻭﻫﺮ ﮐﺲ ﺍﻭﻧﺠﻮﺭﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻩ ﺭﻓﺘﺎﺭﻣﯿﮑﻨﻪ

·        تو کجائی تا شویم ما چاکرت؟

·        اولا همین یکی را کم داشتیم:
·        وای اگر اجامر فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی این تحلیل اجنبی فرنگی را بشنوند.

·        آنگاه در طرفة العینی در زمینه لباس شب و روز هم برای  زنان ایرانی، قانونی وضع می کنند.

·        معرکه جدیدی که تماشا دارد:
·        شلاق زدن به زنان طبقه حاکمه به جرم پوشیدن لباس شب در صبحگاهان و یا شامگاهان.

·        ما را باش.
·        فکر می کردیم، فقط مردم دیار ما هستند که با سرعت نور عقب عقب می دوند.

8
ﻣﺎ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺩﻭﺭ ﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﻣﯿﺸﯿﻢ
ﺍﻣﺎ ﻧﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﭘﺬﯾﺮﺍﯾﯽ ﻫﺎﯼ ﺗﺠﻤﻠﯽ ﺷﻤﺎ
ﻣﺎ ﺑﺎ ﯾﮏ
ﺳﯿﻨﯽ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﺩﺳﺖ ﺳﺎﺯ ﻭﻗﻬﻮﻩ ﻭﯾﮏ ﮔﻠﺪﺍﻥ ﮔﻞ ﻃﺒﯿﻌﯽ
ﺳﺎﻋﺘﻬﺎ ﮐﻨﺎﺭﻫﻢ ﺷﺎﺩﻫﺴﺘﯿﻢ

·        اکنون مقایسه ای دیگر میان زنان آلمانی و زنان طبقه حاکمه ایرانی صورت می گیرد:
·        عیب اصلی زنان ایرانی، پذیرائی تجملی (؟) از یکدیگر است.

·        به جای کیک دست ساز و قهوه و گلدان گل، چای و غلیان و شیرینی و نخود ـ کشمش و پسته و آبجو و مخلفات عرضه می کنند.

·        زنان ایرانی طبقه حاکمه اگر در این زمینه تغییر رویه دهند، در طرفة العینی آلمانی می شوند و از هر عیب و نقصی مبرا می گردند، تا «آسمان بر آنها نماز برد.»    

9
ﻣﺎ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﮐﺴﯽ ﺣﺮﻑ ﻧﻤﯿﺰﻧﯿﻢ
ﺍﮔﺮ ﺍﯾﺮﺍﺩﯼ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﮕﯿﻢ ﻭ
ﮐﺴﯽ ﺑﻬﺶ ﺑﺮﻧﻤﯿﺨﻮﺭﻩ

·        به زعم خانم آلمانی یکی دیگر از معایب زنان طبقه حاکمه ایرانی غیبت و پشت سر گوئی است.

·        از این سخن خانم آلمانی می توان به بی خبری شوهر او از جامعه ایران هم پی برد.

·        غیبت و پشت سر گوئی خاص زنان و مردان طبقه حاکمه ایران نیست.

·        غیبت مقوله سوسیولوژیکی ـ پسیکولوژیکی (جامعه شناسی ـ روانشناسی)  بغرنجی است که باید مورد تأمل و تحلیل عمیق قرار گیرد:

الف
ﻣﺎ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﮐﺴﯽ ﺣﺮﻑ ﻧﻤﯿﺰﻧﯿﻢ
ﺍﮔﺮ ﺍﯾﺮﺍﺩﯼ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﮕﯿﻢ ﻭ
ﮐﺴﯽ ﺑﻬﺶ ﺑﺮﻧﻤﯿﺨﻮﺭﻩ

·        غیبت یکی از عادات سنتی همه اقشار و طبقات اجتماعی در ایران است.
·        غیبت ـ قبل از همه ـ فرمی از تفریح و تفنن در جامعه خالی از امکانات تفریح و تفنن است.

·        غیبت به همین دلیل فرم محض است و فاقد محتوا ست.

·        یعنی نه عیبی که کشف و ذکر می شود، عیب به معنی واقعی کلمه است و نه تمسخری که صورت می گیرد، حاوی محتوای جدی است.
·        غیبت تفریح و تفنن جامعه محروم از امکانات تفریحی و تفننی است.

ب

ﻣﺎ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﮐﺴﯽ ﺣﺮﻑ ﻧﻤﯿﺰﻧﯿﻢ
ﺍﮔﺮ ﺍﯾﺮﺍﺩﯼ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﮕﯿﻢ ﻭ
ﮐﺴﯽ ﺑﻬﺶ ﺑﺮﻧﻤﯿﺨﻮﺭﻩ

·        غیبت یکی از میراث های فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی فئودالی است که کماکان جانسختی می کند:
·        غیبت در جامعه قرون وسطائی ـ فئودالی ایران، از جنگ بی امان و بی دلیل همه بر ضد همه، حکایت داشته است و دارد.

·        در این جهنم جامعه، دوست کیمیا ست و همه بدون استثناء و بدون دلیل روشن و واقعی، دشمن یکدیگرند.
·        حتی خواهر و برادر اگر باشند.

·        دلیل این عداوت بی دلیل، ایده ئولوژی فئودالی باید باشد.

·        در آثار شکسپیر این عداوت را می توان در عالی ترین ارگان جامعه فئودالی، یعنی در دربار شاهان انگلیس و اسکاتلند  مشاهده کرد.

·        در جامعه فئودالی در مقیاس جهانی، دیالک تیک عجیبی شعله ور است و خشک و تر می سوزاند:

ت
·        هر خان و سلطان فئودالی با خوانین و سلاطین فئودالی دیگر در تضاد آشکار قرار دارد.
·        هر لحظه می تواند حمله کند و یا مورد حمله قرار گیرد.
·        به همین دلیل خبرچینی و گزارش دهی از ضعف و قوت خوانین و سلاطین دیگر از اهمیت تعیین کننده ی حیاتی ـ مماتی برخوردار است.

 پ
·        هر دربار و خیمه گاه و خرگاه سلاطین و خوانین فئودالی مجمع حی و حاضر دشمنان است.
·        هر سلطان و خانی چه بسا هر شب از وحشت و هراس نشستن خنجری بر سینه و ستون فقراتش از خواب می پرد.
·        قاتل او می تواند مادرش، خواهرش، زنش، برادرش حتی باشد.
·        به همین دلیل جنایات رنگارنگ در دربارها و خرگاه ها صورت می گیرند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر