۱۳۹۴ اردیبهشت ۱, سه‌شنبه

درک ایدئالیستی تاریخ


  پروفسور دکتر ولفگانگ ایش هورن
 برگردان شین میم شین
  
·        درک ایدئالیستی تاریخ عبارت است از تفسیر ایدئالیستی مناسبات اجتماعی و توسعه تاریخی جامعه.
·        همان طور که ما در جهان بینی ایدئالیستی میان جهان بینی ایدئالیستی ـ عینی و جهان بینی ایدئالیستی ـ ذهنی تفاوت می گذاریم، در رابطه با درک ایدئالیستی تاریخ نیز باید میان درک ایدئالیستی ـ عینی تاریخ و درک ایدئالیستی ـ ذهنی تاریخ تفاوت قائل شویم:

1
درک ایدئالیستی عینی تاریخ

·        کلیه تئوری هائی که قوای تعیین کننده ی جامعه و توسعه تاریخی را در اصولی جستجو می کنند که در خارج از روند زندگی اجتماعی انسان ها قرار دارند، به درک ایدئالیستی ـ عینی تاریخ تعلق دارند.
·        فرم های مدرن درک ایدئالیستی ـ عینی تاریخ به شرح زیرند:

1
·        کلیه تعالیم اجتماعی کاتولیکی

2
 آرنولد توینبی (1889 ـ 1975)
فرهنگمورخ، تاریخفیلسوف، سیاستمدار انگلیسی
از مبلغان تئوری حرکت دایره وار

·        تاریخ سازی های تئولوژیکی ـ غیبگویانه توینبی و امثالهم

3
·        ساختارگرائی فلسفی (استروکتورالیسم فلسفی)     

2
درک ایدئالیستی ذهنی تاریخ

·        کلیه تئوری هائی که مناسبات اجتماعی و توسعه تاریخی را بر مبنای نظرات و یا تصمیمات سوبژکتیف افراد منفرد و یا بر مبنای آرزوها، ارزیابی ها و بافت های هنجاری گروه ها و افراد توضیح می دهند، به درک ایدئالیستی ـ ذهنی تاریخ تعلق دارند.
·        درک ایدئالیستی ـ ذهنی تاریخ گرایش غالب را در جامعه شناسی بورژوائی معاصر  تشکیل می دهد.

1
·        تئوری های اجتماعی پوزیتیویستی نیز که مدعی بیطرفی فلسفی اند و خود را نه ماتریالیست و نه ایدئالیست قلمداد می کنند، در حقیقت در موضع پذیرش مسکوت تئوری های ایدئالیستی و چه بسا ایدئالیستی ـ ذهنی جامعه و تاریخ قرار دارند.

2
·        تئوری های ناتورالیستی (از جمله تئوری های بیولوژیستی و جغرافیائی) به نحوی از انحا در موضع ایدئالیستی ـ ذهنی درک تاریخ  قرار می گیرند.

3
·        باید یاد آور شد که میان درک ایدئالیستی ـ عینی تاریخ و درک ایدئالیستی ـ ذهنی تاریخ دیوار چین (مرزهای مطلق) وجود ندارد، بلکه آندو در یکدیگر نفوذ می کنند.

4
·        در مغایرت با توسعه فلسفه بطورکلی، که از آغاز نظریات ماتریالیستی و ایدئالیستی وجود داشته اند و مبارزه میان آندو جاری بوده است، تئوری فلسفی جامعه و تاریخ تا تشکیل مارکسیسم تحت سلطه بلامنازع تئوری های ایدئالیستی بوده است.

5
·        کلیه تلاش های به عمل آمده برای ارائه درک ماتریالیستی در راجع به پدیده های اجتماعی ـ تاریخی ناپیگیر بودند و در ایدئالیسم گیر کرده بودند.

6
·        سلطه بلامنازع ایدئالیسم بر عرصه تئوری اجتماعی ما قبل مارکس علل اجتماعی داشته است.

7
·        درک ماتریالیستی تاریخ تنها زمانی توانست تشکیل شود که پیدایش جامعه سرمایه داری، منشاء تغییرات اجتماعی را (یعنی شیوه تولید را) بوضوح نشان داد و با پرولتاریا، طبقه ای پا به عرصه وجود نهاد که کشف پیوندهای اجتماعی واقعی، کشف روندهای توسعه اجتماعی و توسعه همه جانبه قوای خلاق توده های زحمتکش با منافعش انطباق بی چون و چرا داشت.

8
·        در تئوری عمومی جامعه و تاریخ کنونی، در خارج از حیطه مارکسیسم ـ لنینیسم نیز درک ایدئالیستی تاریخ حکمفرما ست.

9
·        درک ایدئالیستی تاریخ امروزه به ابزار مهم ایدئولوژیکی و جهان بینانه بورژوازی امپریالیستی بر ضد سوسیالیسم و جنبش کارگری انقلابی و پیشرفت اجتماعی بدل شده است.

10
·        درک ایدئالیستی تاریخ در کلیه مظاهر خود نه، به درد توضیح روندهای اجتماعی و نه، به درد پیش بینی می خورد و نه به درد تدوین برنامه مستدل علمی و انقلابی مبارزه بخاطر سوسیالیسم.

11
·        درک ایدئالیستی تاریخ با معارف علوم و با تجارب و مطالبات مبارزه بخاطر سوسیالیسم نا سازگار است.

·        مراجعه کنید به ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی، تفکر تاریخی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر