۱۳۹۴ اردیبهشت ۵, شنبه

روز بیدل

محمد زهری
روز بیدل
بیدل یعنی 
شیفته دلباخته ی شیدا
(آبان ـ ۱۳۳۲)

پروانه ی صبح، پیله ی شب بدرید
بشکافت حجاب گل زرد خورشید

مرغ شب از آسمان به محراب گریخت
شب بو، لب خونگرفته در کام کشید

اشک سحر از سبزه ی نو رسته بریخت
خواب از سر آشفته ی گلزار  پرید

گفتم به دو چشم خواب ناکرده ی خویش:
«خوش باش که خورشید دل افروز دمید.»

بگریست که روز و شب ندارد، بیدل
روزش، شب وصل است که هرگز نرسید.


پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر