۱۳۹۴ اردیبهشت ۸, سه‌شنبه

مینا و مقوله ها (۵)

مینا اسدی
جاکش ها
(آوریل، سال ۲۰۰۴- استکهلم)
تأملی از 
میم حا نجار

۱
فحشواژه های برده داری ـ فئودالی ـ روحانی را شاید بتوان در تحلیل نهایی 
به دو دسته اصلی طبقه بندی کرد:

الف
فحشواژه هایی که با کار فیزیکی (جسمی) انسانی در رابطه اند.

ب
فحشواژه هایی که با جانوران و بویژه با جانورانی در رابطه اند که به کار فیزیکی کشیده می شوند.

۲
این فحشواژه ها باید پس از جدا شدن کار فیزیکی از کار فکری رواج یافته باشند.
پس از این تقسیم کار، کار فیزیکی سنگین و کمرشکن به توده های مولد و زحمتکش تحمیل می شود و کار فکری به عهده اعضای طبقه حاکمه گذاشته می شود.

۳
فحشواژه گشتن کارهای فیزیکی فرمی از مبارزه ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه بوده است.
بدین طریق ایده ئولوژی طبقه حاکمه نیز به توده مولد و زحمتکش تحمیل شده است و زمینه فکری، روحی و روانی برای پذیرش هژمونی طبقه حاکمه فراهم آمده است.

۴
فحشواژه های اجتماعی و یا انسانی را می توان به دو دسته اصلی طبقه بندی کرد:

الف
فحش واژه هایی که با پرولتاریا در رابطه اند:
از آنجمله اند:
کلفت
کنیز
رختشو
نوکر
غلام
حمال
عمله
دهاتی
و غیره.

ب
فحش واژه هایی که با لومپن پرولتاریا در رابطه اند:
لات
ولگرد
راهزن
دزد
سخن چین
جاسوس
جنده
جاکش
گدا
و غیره

۵
فحش واژه هایی که با جانوران مولد و زحمتکش در رابطه اند:
گاو
گوساله
خر
کره خر
استر
قاطر
سگ
توله سگ
و غیره 

۶
جاکش فحشواژه ای است که طبقه حاکمه بکمک آن به تحقیر کسانی پرداخته که نان سفره خود را از طریق عرضه سکس تهیه می کنند.

۷
سؤال اما چگونگی تشکیل لومپن پرولتاریا ست.
هیچکس جنده و جاکش و جیب بر و جاسوس و غیره مادر زاد نبوده است.
جنده و جاکش و غیره محصول جامعه طبقاتی اند.
این زحمتکشان جامعه اند که نخست پرولتریزه می شود و در صورت فقدان امکان ارتزاق از طریق فروش نیروی کار خویش، به ارتزاق از طریق فروش سکس و یا اطلاعات و غیره روزگار می گذرانند.

۸
این بدان معنی است که جنده و جاکش و جاسوس و غیره 
 نتایج سقوط اجتماعی مضاعف اند:

الف
توده مولد و زحمتکش نخست سلب مالکیت بر وسیله تولید خویش می شود.
یعنی پرولتریزه می شود.

ب
بعد پرولتاریای بی همه چیز، لومپنیزه می شود.

۹
مینا اسدی با تسلیحات ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه برده داری ـ فئودالی ـ روحانی به جنگ طبقه حاکمه وطنی رفته است.
یعنی به طبقه حاکمه همان نسبتی را داده است که طبقه حاکمه به توده های مولد و زحمتکش پرولتریزه گشته و لومپنیزه گشته داده است.

۱۰

مشکل و مسئله اما این است که در فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری که جامعه ما بیشک از سر می گذراند، 
جاکش دیگر فحشواژه نیست.
 
در فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری 
جاکش به یکی از اقشار متنفذ بورژوازی بدل شده است.
 
رؤسای کنسرن های سکس یکی از اقشار متنفذ طبقه حاکمه اند.
اینها همان جاکش های جوامع برده داری و فئودالی اند که بورژوا شده اند.
 
دررابطه با جاسوس و جنده و غیره نیز می توان همین حرف را زد.
بخش اعظم هیئت حاکمه در جوامع سرمایه داری 
از جیمزباندهای سابق اند.

۱۱
مدیریت شعور بورژوایی واپسین دیری است که در دست جاکشان جهان است.
هر فیلم پورنو ضمنا وسیله ای برای نظرسازی است.
زیبارویان سکس 
پس از لخت شدن، جمله واحدی را بر زبان می رانند:
«ما متنفر از چین و کره ایم.»

۱۲
از این رو، 
جاکش  
در شرایط کاپیتالیستی موجود در وطن و جهان، 
واژه ای توخالی است.

اصلا فحشواژه نیست.

یکی از صدها کنسرن سکس در اروپا، بنا بر آماری که خود کنسرن می دهد، 
۲۰ میلیون عضو دارد.
 
درآمد جاکش های کنونی بمراتب بیشتر از درآمد کنسرن های اوتومبیل و حمل و نقل و مخابرات و غیره است.

جاکشی
 دیگر قباحتی ندارد.

مینا هم بیشک به این حقیقت امر واقف است.

سؤال ولی این است که چرا با این سلاح زنگ زده به جنگ طبقه حاکمه رفته است؟

ادامه دارد.

۲ نظر: