۱۳۹۴ فروردین ۳۰, یکشنبه

سیری در پژوهشی از احسان طبری راجع به خیام و حافظ (۴)


سرچشمه:
صفحه فیس بوک
نصرالله آقاجاری

ویرایش و تحلیل از یدالله سلطان پور
 
ارنست رنان
 ـ فيلسوف و موّرخ فرانسوی ـ 
در سال ۱۸۶۸ به مناسبت انتشار ترجمه‌ ای از خيّام به فرانسه در بارۀ او مقاله‌ای نگاشت و از آن جمله در آن مقاله، خيّام را به درستی چنين توصيف کرده است:
«اين خيّام يک نفر عالِم رياضی و شاعر بوده است که در نظر اوّل ممکن است صوفی و اهل اسرار پنداشته شود، ولی در حقيقت رندی هشيار بود که کفر را با الفاظ صوفيانه و خنده را با استهزاء آميخته است.
 و اگر برای فهم اين امر که يک نابغۀ ايرانی، در زير فشار عقايد اسلامی، به چه حالی ممکن است بيافتد، کسی را بجوئيم که در احوال او بخواهيم تحقيق کنيم، شايد بهتر از خيام نيابيم.
چيزی که بسيار شگفت آور است، آن است که چنين ديوانی در يک کشور محکوم به مذهب اسلام رايج و ساری گردد که حتّی در آثار ادبی هيچيک از ممالک اروپا، کتابی نمی توان سراغ داد که نه تنها عقايد نافذ مذهبی را، بلکه کليّه معتقدات اخلاقی را نيز با طنز و طعن و استهزائی چنين لطيف و چنين شديد نفی کرده باشد»


وقتی گفته می شود که متد و یا اسلوب فکری احسان طبری، اسکولاستیکی است، به همین دلایل است:
طبری از این بابت کمترین تفاوتی با 
 آخوندهای با و بی عمامه وطنی و بین المللی 
 ندارد:

۱
جلال آل احمد هم هر جفنگی را با آیه ای از قرآن کریم آغاز می کرد.
مثلا با 
«حتی زرتم المقابر»

درست به همان سان که هر آخوند عمامه مندی موعظه اش را با خطبه ای آغاز می کند که معنی اش را بندرت کسی از مستمعین می داند.
شاید خود آخوند هم نداند.

۲
هنر اسلوبی بزرگ طبری هم از همین قرار بوده است:
مطالعه آثار این و آن و یاد داشت جملات گسیخته ای از متون مربوطه و تشکیل «کتابی» از این بریده های تصادفی از متون متفاوت و مختلف و چه بسا حتی بلحاظ محتوا و جهان بینی متضاد.

میراث احسان طبری تحت عنوان عوام فریب «جهان بینی ها و جنبش ها» احتمالا چیزی از همین دست است که ما هنوز متآسفانه نیافته ایم و نخوانده ایم.

۳
طبری 
 به عوض خود اندشی و تحلیل خودمختارانه میراث خیام و خواجه 
 یاد داشتی از خورجین یاد داشت های خویش بیرون می کشد 
و بسان تکخالی بر روی میز بحث و بررسی می کوبد:

الف
تکخال اول از خواجه ایرانی بود.

ب
تکخال دوم از توماسیوی ایتالیایی

ت
ارنست رنان (۱۸۲۳ ـ ۱۸۹۲)
فيلسوف و موّرخ و باستانشناس فرانسوی


تکخال سوم از ارنست رنان فرانسوی است.


ما به تجزیه و بعد به تحلیل این تکخال سوم طبری هم مبادرت می ورزیم:

۴

ارنست رنان
«اين خيّام يک نفر عالِم رياضی و شاعر بوده است که در نظر اوّل ممکن است صوفی و اهل اسرار پنداشته شود، ولی در حقيقت رندی هشيار بود که کفر را با الفاظ صوفيانه و خنده را با استهزاء آميخته است.


ترجمه را باش:
این خیام (و نه آن یکی)، یک نفر (و نه صد و یک نفر)، عالم ریاضی و شاعر بود.

۵

خیام ممکن است که صوفی و اهل اسرار پنداشته شود.

ارنست رنان ظاهرا همه چیز در کله داشته است.
فقط جای ذره ای مغز ناقابل خالی بوده است.
چون هیچ خری حتی خیام را هم رند و هم صوفی تصور نمی کند.
برای اینکه کسی نمی تواند در آن واحد هم حافظ شیراز باشد و هم شمس تبریز و یا مولوی بلخ و روم.
خیام به همه چیز و همه کس شبیه است، مگر به رند خرابات و صوفی خانگاه.

۶

خیام در حقيقت رندی هشيار بود که کفر را با الفاظ صوفيانه و خنده را با استهزاء آميخته است.

هنر طبری ذکر مو به موی جفنگیات این و آن است. 
و گرنه باید از خود پرسید که کفر (؟) را چگونه می توان با الفاظ و خنده را با استهزاء آمیخت.
مترجم هم بیشک منظور ارنست رنان را درک نکرده است تا درست تبیین دارد، البته اگر بتواند.
ترجمه مترجم در هر صورت تحت اللفظی و تق و لق است.

۷

 و اگر برای فهم اين امر که يک نابغۀ ايرانی، در زير فشار عقايد اسلامی، به چه حالی ممکن است بيافتد، کسی را بجوئيم که در احوال او بخواهيم تحقيق کنيم، شايد بهتر از خيام نيابيم.

درک منظور ارنست رنان از این جمله تق و لق و بی در و پیکر آسان نیست.
او ظاهرا خیام را بهترین کاندید برای بررسی طرز زیست نوابغ تحت شلاق شریعت می داند.
تحت «فشار عقاید اسلامی» و نه زیر تازیانه طبقه حاکمه ای که اسلام ایده ئولوژی آن است.

۸

چيزی که بسيار شگفت آور است، آن است که چنين ديوانی در يک کشور محکوم به مذهب اسلام رايج و ساری گردد که حتّی در آثار ادبی هيچيک از ممالک اروپا، کتابی نمی توان سراغ داد که نه تنها عقايد نافذ مذهبی را، بلکه کليّه معتقدات اخلاقی را نيز با طنز و طعن و استهزائی چنين لطيف و چنين شديد نفی کرده باشد»

الف
اولا از ارنست رنان چه پنهان که خیام نه دیوان، بلکه تعدادی رباعی سرهم بندی کرده است.
خیام به قول حریفی در مجموع ۱۵ رباعی سروده است که امروزه در کتابخانه شهر وین اطریش موجود است.

کشور ایران جنگل مولا ست.
به همین دلیل هر از ره رسیده ای بر این ۱۵ رباعی خیام، رباعیات دیگری مزید کرده است.

ما بیش از ۶۰ رباعی از خیام  پیدا، تجزیه و تحلیل و منتشر کرده ایم.
شاید دهها رباعی مشکوک و منسوب به خیام هم وجود داشته باشد.

در جنگل مولا همه از دم، شاعر مادر زاد هستند.
شاید روزی تعداد رباعیات عمر خیام به ۷۰ میلیون رسد.

جنگل مولا اگر تراختور اتمی و بمب هسته ای هم نداشته باشد، 
شاعر مادر زاد به اندازه کافی دارد.

ب
ثانیا در اروپا  
انتقاد از مذهب بمراتب صریحتر، قوی تر، ریشه ای تر و بی باکانه تر 
صورت گرفته است.
در اروپای همان قرون وسطی یعنی صدها سال قبل از تولد رنان، جزوه «موسی، عیسی و محمد به مثابه سه کلاهبردار» تحریر و مخفیانه دست به دست شده است.

فلسفه روشنگری، جنبش هومانیستی و فلسفه کلاسیک بورژوائی آلمان 
تبر بر ریشه های مسیحیت (کاتولیسیسم) فرود آورده اند.

چگونه می توان ادعا کرد که  «حتّی در آثار ادبی هيچيک از ممالک اروپا، کتابی نمی توان سراغ داد که نه تنها عقايد نافذ مذهبی را، بلکه کليّه معتقدات اخلاقی را نيز با طنز و طعن و استهزائی چنين لطيف و چنين شديد نفی کرده باشد»

طنز و طعنه و تمسخر و  توهین روشنگران همان فرانسه کجا و رباعیات شلم شوربای خیام کجا؟
 
  جوردانو برونو (۱۵۴۸ ـ ۱۶۰۰)
فیلسوف، شاعر و کشیش انقلابی و پرشور ایتالیائی
که از سوی تفتیش عقاید کلیسای کاتولیک به مرگ در تل آتش محکوم شد.
نظریات اتیکی جوردانو برونو در مبارزه بر ضد اتیک تئوسانترال و دگم های اخلاقی کلیسای کاتولیک از اهمیت چشمگیری برخوردارند.
او از حقانیت اخلاقی مبارزه عقل بر ضد عرفانگرائی  مذهبی و بر ضد اوتوریته کلیسا سخن می راند و از آن با شناخت علمی مبتنی بر حقیقتگروی  به دفاع برمی خیزد.


اگر کسی به میراث جوردانو برونو در قلب تیره و تار قرون وسطای اروپا نظری بیندازد به توفانی از انتقاد انقلابی پر پرخاش و ویرانگر بر خورد می کند.

طبری حداقل باید از این سنت انقلابی پدران خویش با خبر باشد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر