۱۳۹۴ فروردین ۲۷, پنجشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (۸۰)


پدرم می گفت:
«پدربزرگت
دوستت دارم 
را
یک بار هم به زبان نیاورد
مادر بزرگت، 
اما
یک قرن با او عاشقی کرد.»
سرچشمه:
صفحه فیس بوک
فی ابطحی


ویرایش و جمعبندی از
مسعود بهبودی
 
پیشکش به 
مینا
متخصص درجه اول ارگان مرموزی
 به نام مغز

پارسا


عشق است تمام عشقيان عالم كه با عشق، عشق مي كنند را عشق است
بزرگترا هميشه پاينده باشند و تندرست

علی

عاشقی هم بود همون عاشقی های قدیم

محمد رضا
اون قدیم ندیما عشق مرد در رفتار حمایتگرش بود، ولی حالا....
آمار جدایی ها چه گویا ست!

مشکور

چایی که با آتش عشق دم کشیده شده لذتی دارد که مپرس

محسن

عشق رو تو نگاه میشه فهمید

واقفی

نوشته ای فوق العاده از استاد محمد علی بهمنی

مهر آن

اما این روزا یک قرن زیاده
یک روزم اگر عشق واقعی باشه باید سپاسگزار بود

فی
 
کاش میشد برگشت به همون قدیما

میم

۱
عدم استفاده از احکام (جملات) نه حسن، بلکه عیب بوده و است.

۲
دلیل عدم استفاده از جملات فقدان اندیشه و ناتوانی از  تفکر و تبیین بوده است.

۳
پدران و مادران بزرگ ما اغلب به یکدیگر خوگر می شدند.
به همان سان که جانوران به یکدیگر خوگر می شوند.

۴
پیش شرط عشق شعور و شناخت است.

۵
کسی که ناتوان از ادای جمله «دوستت دارم» باشد نه سرمشق، بلکه ترحم انگیز است.

۶
جملات، توخالی نیستند، بلکه حاوی و حامل اندیشه اند و اندیشه ها ناقل انرژی و نیروی خارق العاده اند.

۷
ضمنا حسرت به گذشته خود بسیار سؤال انگیز است و دال بر بی فردایی فرد حسرتکش به ماضی است.

فی

ولی‌ عشق و وفاداری اکثرشون به مراتب برتر از اکثر عشق‌ های امروزی بود.

میم

آره.
ولی اگر روند توسعه خانواده را در جهان بررسی کنیم،
همه جا از همین قرار بوده است:

۱
خانواده روز به روز کوچکتر و بی اهمیت تر گشته است.

۲
جامعه هم در آغاز، فرم خانواده داشته است.
فرم خانواده بزرگ داشته است.

۳
توسعه مناسبات تولیدی سرمایه داری ضمنا فاتحه ای بلند بر ارکان خانواده سنتی است.

۴
با توسعه جامعه بورژوایی ایندیویدوئالیزاسیون (تبدیل شدن به افراد مستقل) اعضای جامعه دست بالا کسب می کند.

۵
رابطه نسل گذشته، قبل از اینکه عاطفی و مبتنی بر عشق باشد، 
رابطه ای اقتصادی بوده است.

۶
عشق کذائی به فرمان نیاز مادی و به قوت عادت تحکیم یافته بود.
عشقی که اصلا عشق نبوده است.

۷
تولید مثل، نوعی بیمه پیری بوده است.

۸
فرزند نر ضمنا فونکسیون نیروی کار را داشته است.

۹
به همین دلیل نوزاد دختر نامطلوب تلقی می شد.
چون دختر روزی ازدواج می کرد و خانواده را ترک می گفت.

۱۰
علاوه بر این، زنان به علل اجتماعی معینی از عهده کار جسمی سنگین برنمی آمدند.
در نتیجه، فرزند نر شادی بخش و مطلوب بود.

فی

با توصیف شما به این نتیجه می رسیم که 
در قدیم اصلا عشقی‌ وجود نداشته.
همهٔ پدران و مادران گذشته صرفا به دلایلی غیر از عشق ازدواج می کردند؟
آیا این طرز تفکر، نوعی اهانت نسبت به آنان نیست؟

میم

چرا به این نتیجه می رسید؟

۱
بحث بر سر عجز و یا امتناع در زمنیه گفتن دوستت دارم بود.

۲
اختلاف نظر ما این بود که نگفتن طبیعی ترین سخن، حسن و هنر نیست.

۳
ضمنا ماضی به هیچ دلیل تجربی بهتر از مضارع نبوده است.

۴
مثال 
مادران و پدران ما در پیری با قاطر و خر به زیارت حرم امام در کربلا 
و یا به نیت حج به مکه می رفتند.

۵
امروزه با هواپیما می روند.
نوجوانان شان هم حتی با سرعتی سرسام آور میلیونر می شوند 
و مجبور به سفر حج می گردند 
و از سوی اراذل و اوباش سلاطین نظام برده داری  با
 مغبچه های کلاسیک خرابات 
عوضی گرفته می شوند 
و مورد مزاحمت جنسی قرار می گیرند 
و خون ملت غیوری را به جوش می آورند.
انگار نه انگار 
که خود
 در سوء استفاده جنسی از کودکان دگراندیشان 
سابقه تاریخی عظیم داشه اند.

۶
علاوه بر این، عشق باید با شناخت و شعور توأم باشد.
خر که نمی تواند عاشق کسی باشد.
شناخت و شعور مردم هم 
خدا را شکر
رفته رفته به هر ذلتی و مصیبتی هم که بوده، رشد کرده است.
بنابرین، شدیدتر و سریع تر از قدیم عاشق یکدیگر می شوند.
 در فیسکده ـ بویژه ـ می توان به آسانی شاهد این عشق سریع السیر  بود
و کسب یقین قلبی و بی برو ـ برگرد کرد.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر