۱۳۹۴ فروردین ۲۸, جمعه

سیری در پژوهشی از احسان طبری راجع به خیام و حافظ (۲)


سرچشمه:
صفحه فیس بوک
نصرالله آقاجاری

ویرایش و تحلیل از یدالله سلطان پور

۱
چو طفلان تا به کی زاهد، فريبی
به سيب بوستان و شهد و شير ام؟
حافظ

احسان طبری پژوهش خود را با بیتی از خواجه شروع می کند.
این شیوه «پژوهشی»، شیوه ای اسکولاستیکی است که احتمالا از قرون وسطای فئودالی به میراث مانده و برای خودش در ذهنیت روشنفکریت وطنی و جهانی حسابی جا باز کرده است.
این شیوه پژوهشی ولی در هر صورت مزاحم و مضر و مخرب است.

چرا و به چه دلیل؟

الف

اولا به این دلیل که فلسفه خواجه در محتوای این بیت خلاصه نمی شود.
خواجه هزاران بیت دیگر هم سروده است که محتوای دیگری دارند.

ب

ثانیا پژوهشگر ـ بی اعتنا به تعلقات طبقاتی اش ـ باید از مانی پولاسیون (دستکاری) فکری خواننده و شنونده خود اکیدا پرهیز ورزد تا خواننده و شنونده مستقلا به حقیقت عینی دست یابند.
این طرز تحلیل آبستن نوعی عوامفریبی است.

سؤال ولی این است که چرا احسان طبری استثنائا این بیت خواجه را برجسته کرده است؟

۲
چو طفلان تا به کی زاهد، فريبی
به سيب بوستان و شهد و شير ام؟
حافظ

معنی تحت اللفظی:
ای زاهد، تا کی می خواهی مرا ـ بسان کودکان ـ با وعده سیب و شهد و شیر باغ (بهشت) فریب دهی؟

خواجه در این بیت، وعده های مذاهب در رابطه با نعمات بهشتی را  زیر علامت سؤال قرار می دهد.
یعنی نوعی عوامفریبی محسوب می دارد.

۳

احسان طبری این طرز برخورد خواجه را ساده لوحانه و پیشداورانه به مثابه نشانه بارز  آزاد اندیشی خواجه تلقی می کند.

چرا ما به  صدور چنین ادعایی خطر می کنیم؟

۴

دلیل ما نقل قول بعدی طبری و سخنان بعدی او ست:

آزاد انديشی خيّام و حافظ «دوزخی و بهشتی و ابليسی نيست.
اينها افسانه است برای هراساندن مردمان»
توماسو کامپانللا 
 
۵
چو طفلان تا به کی زاهد، فريبی
به سيب بوستان و شهد و شير ام؟

زیر علامت سؤال قرار دادن وعده های بهشتی و حتی دین و مذهب و شریعت و فقه و فقیه و ائمه و خدا اما می تواند به دلایل ایده ئولوژیکی دیگری هم صورت گیرد.
بخش مهمی از اشرافیت بنده دار (خواجه) و فئودال و بورژوازی واپسین در همه جای جهان به فرمی از آته ئیسم (الحاد)، نیهلیسم (پوچی گرایی)، بویژه نیهلیسم اخلاقی و هدونیسم (عیاشی) رسیده اند.

۶


ناظم حکمت در اثری تحت عنوان «چشم انداز انسانی» با مسئله روسپیگری دختران و زنان طبقه حاکمه مواجه می شود.
ولی به دلیل بی خبری از مفهوم طبقات اجتماعی واپسین قادر به تحلیل مارکسیستی آن نمی گردد.

۷

یکی از نقاط ضعف تئوریکی احسان طبری هم همین بی خبری از مفهوم طبقات اجتماعی واپسین است.
اگرچه او «تحلیلی» راجع به فلسفه نیچه نوشته است.

نیچه را می توان نماینده بورژوائی واپسین اصلی آته ئیسم و نیهلیسم اخلاقی محسوب داشت.
خط فکری نیچه را در ایران احمد شاملو و اراذل و اوباش دیگر کم و بیش نمایندگی کرده اند و می کنند.

۸
آزاد انديشی خيّام و حافظ «دوزخی و بهشتی و ابليسی نيست.
اينها افسانه است برای هراساندن مردمان»
توماسو کامپانللا

از این نقل قول احسان طبری، نوعی بی اعتنائی به علمیت تحلیل و بی انضباطی استدلالی می تراود:
طبری جمله ای آشفته از کامپانلا (احتمالا در رابطه با چیز بکلی دیگری) را به خدمت می گیرد تا خیام و حافظ را بطور غیر مستقیم آزاد اندیش جا بزند.

بدین طریق، خیام و حافظ پیشاپیش و بدون کمترین دلیل و سند و مدرکی آزاد اندیش تلقی می شوند که آزاد انديشی شان «دوزخی و بهشتی و ابليسی نيست.»

۹

حالا باید خورجینی مملو از فانتزی آورد و  تعریف به درد بخوری از  آزاد اندیشی بهشتی، دوزخی و ابلیسی سرهم بندی کرد.
ضمنا باید به هر زحمت و مشقتی کشف کرد که چرا تحریف آزاد اندیشی خیام و حافظ باید «افسانه ای برای هراساندن مردمان» باشد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر