۱۳۹۴ فروردین ۲۸, جمعه

سیری در پژوهشی از احسان طبری راجع به خیام و حافظ (۳)


سرچشمه:
صفحه فیس بوک
نصرالله آقاجاری

ویرایش و تحلیل از یدالله سلطان پور
 
ميان «آزاد انديشی»و انکار مطلق مذاهب (آته ئيسم) تفاوت است.
آزادانديش منکر پايه‌ های اساسی جهان بينی مذهبی يعنی اعتراف بوجود صانع و قبول ضرورت پرستش، نيست.
 ولی بسيار از دعاوی و رسوم و آداب دين را منکر است و شکوک زيادی بر جهان بينی مذهبی وارد می سازد.
نظر بلند و مشرب وسيع يک آزاد انديش مانع آن است که وی به قيود و خرافات گردن نهد.
در تمام ادوار تاريخ هوشمندان جهان با زهر خند استهزاء به خرافات دين و عصبۀ مذهبی نگريسته‌ اند.


احسان طبری پیشاپیش خیام و حافظ را به عنوان دو آزاد اندیش به خورد خواننده می دهد.
به همین دلیل است که پژوهش خود را با «تعریف» آزاداندیشی شروع می کند.

نتیجه گیری نهایی اصولا باید در پایان حلاجی حتی الامکان عینی اسناد و مدارک و فاکت ها صورت گیرد و نه پیشاپیش قبل از حلاجی آنها.

ما این فراز از پژوهش طبری را تجزیه و تحلیل می کنیم تا آن را بهتر مورد تأمل قرار دهیم:

۱

ميان «آزاد انديشی»و انکار مطلق مذاهب (آته ئيسم) تفاوت است.

نظر احسان طبری در مجموع درست است، ولی تعریف او از آته ئیسم دقیق نیست.

آته ئیسم، در واقع، به معنی بی خدائی، انکار وجود خدا، انکار اصل الهی است.
آته ئیسم مشخصه ماهوی گروهی از جهان بینی ها را تشکیل می دهد، که جهان را بر مبنای خود جهان توضیح می دهند و لذا هرنوع تصور الهی را آگاهانه رد می کنند.
این در عین حال، بمعنی رد اعتقاد به ادیان و مذاهب است.

مراجعه کنید به آته ئیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

۲

آزادانديش منکر پايه‌ های اساسی جهان بينی مذهبی يعنی اعتراف بوجود صانع و قبول ضرورت پرستش، نيست.
 ولی بسيار از دعاوی و رسوم و آداب دين را منکر است و شکوک زيادی بر جهان بينی مذهبی وارد می سازد.
نظر بلند و مشرب وسيع يک آزاد انديش مانع آن است که وی به قيود و خرافات گردن نهد.
در تمام ادوار تاريخ هوشمندان جهان با زهر خند استهزاء به خرافات دين و عصبۀ مذهبی نگريسته‌ اند.


نظر احسان طبری راجع به آزاد اندیشی نیز نادقیق است.
ما به تعریف آزاد اندیشی در ویکی پیدیا نظری می اندازیم:

 آزاد اندیشان ـ به زبان امروز ـ کسانی بوده اند که از معارف علمی پیروی می کردند و طرفدار هومانیسم غیرمذهبی بودند و به هیچکدام از مذاهب وابستگی نداشتند.
  از این رو، آنها ـ عمدتا ـ آته ئیست و یا لاادری (ندانمگرا) بوده اند.
آزاد اندیشان اگرچه به قید و بندهای مذهبی از قبیل محرمات و جزمیات پای بند نبودند،
ولی پیرو سرسخت قوانین و هنجارهای اخلاقی از قبیل آزادی، برابری، مدارا و مسالمت بوده اند.


۳
با توجه به این تعریف از آزاد اندیشی، خیام و بویژه حافظ را نمی توان آزاد اندیش جا زد:

الف
چون خیام اگرچه از علمای علوم ریاضی ـ طبیعی بوده، ولی در فلسفه تاریخ (جامعه) بسان حافظ «از معارف علمی پیروی نمی کرد و طرفدار هومانیسم غیرمذهبی» نبود.

ب
ثانیا عدم تعلق به مذاهب را نمی توان به هیچ ترفندی به حافظ نسبت داد.
حافظ قرآن را به چند روایت ازیر می خواند و به جزم های مذهبی از قبیل «روز قیامت»، «بازخواست الهی»، «کیفر و پاداش»، «شفاعت» و حتی «بهشت و دوزخ» باور داشت.

مراجعه کنید به وصیت نامه و نامه او به تیمور لنگ در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

ت
ثالثا خیام و حافظ «پیرو سرسخت قوانین و هنجارهای اخلاقی از قبیل آزادی، برابری» نبوده اند.
هر دو به هدونیسم (عیاشی) و نیهلیسم اخلاقی پای بند بوده اند.


 و به همین دلیل خردستیز سرسخت و نماینده اصلی نیهلیسم اخلاقی 
 یعنی شخص شخیص نیچه به تعریف و تمجید از حافظ می پردازد.
طبری به احتمال قوی از این مسئله باخبر بوده، ولی نادیده می گیرد.

پ
حافظ فقط در حرف مبلغ «مدارا» با دشمن بوده است.
 بیت معروفی هم در این باره دارد:

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است:
با دوستان مروت
با دشمنان مدارا


محتوای این رهنمود  خواجه اما تسلیم است و نه هومانیسم:
منظور خواجه این است که توده باید تسلیم طبقه حاکمه باشد و طبقه حاکمه هم تسلیم هر قلدر قدرتمندتر بیگانه از قبیل چنگیز و تیمور لنگ و غیره.

۴
خیام و حافظ بلحاظ جهان بینی به احتمال قوی ضد یکدیگر بوده اند:
در رباعیات خیام گشتاورهای ماتریالیستی جدی وجود دارد.
در حالیکه حافظ ایدئالیست تمامعیار است.

مراجعه کنید به 
سیری در جهان بینی عمر خیام و تحلیل اشعار حافظ 
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

۵

نظر بلند و مشرب وسيع يک آزاد انديش مانع آن است که وی به قيود و خرافات گردن نهد.
در تمام ادوار تاريخ هوشمندان جهان با زهر خند استهزاء به خرافات دين و عصبۀ مذهبی نگريسته‌ اند.
در تاريخ ديرندۀ فرهنگ ايران دو تن تا حد اظهار نظرهای فوق العاده جسورانه در اين زمينه پيش رفته‌ اند و با طنزی دلاويز و رمزی آشکار شکيّات « خطرناک» خود را در آثار خويش منعکس کرده‌اند:
يکی از آنها خواجه ابوالفتح عمر خيّام نيشابوری است
و ديگر خواجه شمس الدين محمّد حافظ شيرازی.


احسان طبری در خطه فرم و نمود و سطح خارجی چیزها و پدیده ها پرسه می زند و نمی تواند از این خطه فریبا دل برکند و به ذات آنها نفوذ کند.
دلیل آن به احتمال قوی بیگانگی با تفکر مفهومی است.

به همین دلیل است که دست به دامن این و آن می شود و به طناب نقل قول از این و آن چنگ می زند.
این و آنی که نه زبان فارسی بلد بوده اند و نه از شرق دور افتاده خبر داشته اند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر