۱۳۹۴ اردیبهشت ۵, شنبه

طنزالطبیعة و تکبیر (۱۸)

به یاد پدر

ذهن را درگیر با عشقی خیالی کرد و رفت
جمله های واضح دل را سؤالی کرد و رفت

چون رمیدن های آهو، ناز کردن های او
دشت چشمان مرا حالی به حالی کرد و رفت

ابر هم در بارشش قصد فداکاری نداشت
عقده در دل داشت، روی خاک خالی کرد و رفت
زهره

به قلم
بعضی ها
ویرایش از 
مجله «تهران غضنفر»

حریف
 
خدا رحمتشون کنه خیلی ناراحت شدم
منم پدرم فوت کرده
اما ناراحت نشو
ما یه پدری دیگه داریم:
حضرت علی پدر تمام یتیماس

وقتی یکی پدرشو از دست میده، حضرت علی به ملایک میگه:
«شبا برید درخونشون، ببینید چی کم دارن و کمکشون کنید.»

ما هم حضرت علی هست که برامون پدری میکنه

حضرت پناهی و امت بی پناه

ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﭘﯿﺶ
ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﻗﻮﺯ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎ ﭘﺎﻟﺘﻮ ﻣﺸﮑﯽ ﺑﻠﻨﺪﺵ ﺳﺮﻓﻪ ﮐﻨﺎﻥ ﺩﺭ ﺣﯿﺎﻁ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﺩﻭ ﺳﺮﻭ ﺳﯿﺎﻩ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﯾﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ، ﺁﻣﺪ و ﺁﻭﺍﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪ

من ﺗﺎﺯﻩ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ، که 
ﭘﺪﺭﻡ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﮔﺮﻓﺘه ام.

میم

بهشت کذایی زیر پای مادران است.
آن هم احتمالا در حرف.

ولی بزعم علمای بخارا 
خود خدا 
پدر است.

به عبارت دقیقتر، 
شخص شخیص خدا 
پدر پدرها 
است.

باز هم صد رحمت به حریف 
که پدرکش حرفه ای را که هزار گردن در یک شب می زد،
 پدر یتیمان بی پدر و مادر 
می دانست.

جایزه ای برای حضرت پناهی و امت بی پناهش از 
چوپان چماق داری از چماقستان.

پیدا

میگن اگه ما زن ها (مادرها) 
احیانا یکی از این گل های شیپوری 
که شبیه عمامه علما ست، 
داشته باشیم،  
حتما میریم بهشت.

میم

۱
دل تان را زیاد به بهشت خوش نکنید.
قرار نیست که زن ها به بهشت بروند.

۲
حتی مردان فقیر را 
 که هر کدام دو برابر ارزشمندتر از هر زن است، 
به صدها فرسنگی بهشت راه نمی دهند.

 ۳
طولانی ترین حکایت گلستان صراحت خاصی در این زمینه دارد:
سعادتمند در هر دو جهان 
نران خرپول مخلص اند 
و نه زنان و مردان مفلس.

۴
البته اشتثنائی هم هست:
اگر زنی شوهرش خرپول باشد و اهل بهشت باشد و ضمنا خودش هم پاکدامن باشد،
که بسیار بعید است، 
استثنائا می تواند همراه با شوهر متدینش وارد بهشت شود 
و بسان حوریان و غلمانان آن کند که آنها می کنند.

بهشت در انحصار مطلق نران است.
 
پیدا

پس ماها رو کجا میبرن؟

میم

۱
زنان را یا به دوزخ می فرستند و یا به جایی بدتر از دوزخ، 
که برزخ نام دارد.

۲
برزخ اتاق انتظار است تا تصمیم گرفته شود
و صبر خدا گاهی قرن ها طول می کشد.

۳
برزخ نه دوزخ است و نه جنت.

۴
و آیه ای هست مبنی بر اینکه 
«الانتظار اشد من الموت»:
انتظار بمراتب بدتر از مرگ است.

۵
زمان شاه خیلی خیلی خرم و خادم، 
وقتی کسی را به ساواک می بردند، 
گاهی یکی دو شبانه روز در برزخ نگه می داشتند که عذاب الیم بود.

۶
ظل الله می خواست که بندگان خدا تجربه کنند 
تا بفهمند که چه عذابی در برزخ در انتظار شان است.

 پایان


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر