۱۳۹۴ اردیبهشت ۱۰, پنجشنبه

تأملی در نقل قولی از فروغ فرخزاد (۱)


اگر پشت سر يك زن بد شنيديد، بدانيد دو حالت دارد:

اگر گوينده مرد است
بي شك توانايي به دست آوردن او را نداشته
اگر زن است
بدانيد توانايي رقابت با او را نداشته
فروغ فرخزاد


میم

۱
آلترناتیو دیگری هم وجود دارد.

ولی باید از فروغ بپرسیم که منظورش از بد و خوب چیست؟ 

۲
چون مثلا منظور مثلا آخوندی از «خوبی» و «بدی» با منظور عمله ای و یا عالمی از آنها یکی نیست. 


۳
به همین دلیل «خوبی» و «بدی»، نسبی اند و نه مطلق.
«خوبی» و «بدی» معتبر برای همه خلایق وجود ندارد.


۴
ولی ضرر ندارد، اگر این هشدار فروغ را مورد تأمل قرار دهیم:


۱
اگر پشت سر يك زن، بد شنيديد، بدانيد دو حالت دارد.

منظور فروغ از «بد» پشت سر زن این است که بگویند، هنجارهای اخلاقی حاکم را رعایت نمی کند.
مثلا بدون ازدواج با مردی، با او رابطه برقرار می کند.
بوسه ای رد و بدل می کند و یا حتی به عشقبازی با او می پردازد.

ولی هنجارهای اخلاقی حاکم در هر جامعه، هنجارهای اخلاقی کدام طبقه اجتماعی اند؟

۲
هنجارهای اخلاقی حاکم در جامعه فروغ، هنجارهای اخلاقی بنده داری ـ فئودالی ـ روحانی بوده اند.
هنجارهای طبقه اجتماعی حاکم بوده اند که زن را به عنوان آدم برسمیت نمی شناسد و اگر خیلی تخفیف دهد، زن را به عنوان نیمه آدم برسمیت می شناسد.


۳
به همین دلیل تعیین کننده ی معیار خوبی و بدی زن و هر چیز و هر کس و هر فکر و هر کردوکار دیگر در تحلیل نهایی، طبقه حاکمه است و نه این و آن.
طبقه حاکمه اما برای چشمان غیرمجهز به تئوری علمی، نامرئی است.
طبقه حاکمه از جنس اجنه است.
همه جا هست، ولی دیده نمی شود.


۴
آنچه همه می بینند، این است که مثلا پلیس اخلاقی زنی را تعقیب و بازداشت و ضرب و شتم و اعدام و سنگسار می کند.
ولی بندرت کسی قادر به دیدن طبقه حاکمه نامرئی است که پلیس اخلاقی و کل دستگاه دولتی و کارمندان آن، مزدوران و عمال و عوامل آن هستند.


۵
فروغ اگرچه کنجکاو و هوشمند و اندیشنده بوده، ولی سواد نظری نداشته است.
به همین دلیل، مسئله را سطحی و مبتذل می بیند و طرح می کند.
اگرچه خود این بینش و طرح، هنر ارجمند بزرگی بوده است.


۶
بزعم فروغ، بد گفتن پشت سر زن و یا بدکاره محسوب داشتن زن، قبل از آنکه عینی (اوبژکتیو) باشد، یعنی قبل از آنکه به خود زن و مناسبات اجتماعی ـ اقتصادی حاکم مربوط باشد، ذهنی (سوبژکتیو) است.
یعنی اصلا به خوبی و بدی خود زن ربطی ندارد، 

بلکه به منافع این مرد و آن زن ربط دارد:

الف
اگر گوينده مرد است
بي شك توانايي به دست آوردن او را نداشته


ب
اگر گوینده زن است
بدانيد توانايي رقابت با او را نداشته.


۷
ایراد اول و عمده فروغ چیز واره تلقی کردن زن است.
فروغ در این نقل قول، زن را نه به عنوان عضو برابر حقوق جامعه، 

بلکه به عنوان متاعی ویا صیدی تصور می کند 
تا تاجری و یا صیادی آن را به دست آورد 
و یا صید کند و ای زن دیگری 
(باز هم به عنوان متاعی ویا صیدی) 
با او رقابت کند.

۸
ایراد دیگر نظر فروغ این است  

که این احتمال احتمالا درست او،
 فقط یکی از احتمالات درست است.

چون در واقع حتی همین مرد و زن مورد نظر فروغ، با تسلیحات اخلاقی و مذهبی رایج و حاکم، به تخریب خانه اعتبار و آبروی زن می پردازند.
اتیک و یا اخلاق اما چیزی تصادفی و سوبژکتیو محض و بی صاحب و خود رو و خودپو نیست.
اتیک و یا اخلاق حاکم، اتیک و اخلاق طبقه حاکمه است.

پس از پیروزی انقلاب سفید به عنوان مثال، همه دیدند که وقتی طبقه حاکمه کم و بیش عوض شد، اتیک حاکم نیز دستخوش تغییر گشت:
مثلا مینی ژوپ جای چادر را گرفت و کت و شلوار و کلاه، 

جای عبا و قبا و عمامه را.

به همین دلیل نظر فروغ اگرچه در تحلیل نهایی درست است،
 ولی دقیق نیست.
ضمنا سطحی است.


پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر