قیام ارتجاعی ۱۵ خرداد ۱۳۴۲
به ابتکار نهضت آزادی
(برهبری مهندس بازرگان)
تحلیلی از
ربابه نون
سیاوش کسرائی
باری چنان شد که مردمان
پی سواد و سود خویش گرفتند
آری، چنان شد که حتی برادران
به ابتکار نهضت آزادی
(برهبری مهندس بازرگان)
تحلیلی از
ربابه نون
سیاوش کسرائی
باری چنان شد که مردمان
پی سواد و سود خویش گرفتند
آری، چنان شد که حتی برادران
معنی تحت اللفظی:
کار به جائی رسیده که نه تنها مردمان عادی، بلکه حتی برادران ما (توده ای های سابق) به دنبال دانش و لذت می روند.
انتقاد از برادران خود سیاوش کسرائی در این بند شعر عبارت از این است که توده ای ها به عوض «مبارزه»، «پی سواد و سود خویش می روند.»
محتوای نظری (تئوریکی) و عملی (پراتیکی) این بند شعر اما چیست؟
کار به جائی رسیده که نه تنها مردمان عادی، بلکه حتی برادران ما (توده ای های سابق) به دنبال دانش و لذت می روند.
انتقاد از برادران خود سیاوش کسرائی در این بند شعر عبارت از این است که توده ای ها به عوض «مبارزه»، «پی سواد و سود خویش می روند.»
محتوای نظری (تئوریکی) و عملی (پراتیکی) این بند شعر اما چیست؟
۱
سیاوش در این بند شعر، دیالک تیک ریاضت و لذت را به شکل دوئالیسم مبارزه و سواد و سود بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن ریاضت (مبارزه) قلمداد می کند.
مراجعه کنید به خوشبختی گرائی (اویده مونیسم) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
۲
بدین ترتیب، گشتاوری از کیش ریاضت در جهان بینی حزب توده آشکار می گردد.
لذت (سواد و سود) عملا تقبیح و ریاضت (مبارزه؟) ایدئالیزه می شود.
در قاموس سیاوش، توده ای ایدئال کسی است که قید سواد و سود خویش را بزند.
اما واژه های سواد و سود با چه محتوائی (معنائی) پر می شوند؟
اما واژه های سواد و سود با چه محتوائی (معنائی) پر می شوند؟
۳
سواد، معنائی جز آموزش علم و فن و ترقی اجتماعی ندارد.
هدف و آماج هر کمونیستی هم همین است:
توسعه علمی و فنی اعضای جامعه و عملا و نتیجتا توسعه نیروهای مولده و کل جامعه و جهان.
کمونیست ها پیگیرترین و سرسخت ترین طرفداران علم و فن و پیشرفت اند.
اکنون شاعر از سر تا پا کمونیستی، رفقای خود را به دلیل رفتن پی سواد، مزمت می کند.
چرا و به چه دلیل؟
۴
دلیل سیاوش شاید این باشد که مبارزه عملی بر توسعه نظری، علمی و فنی تقدم دارد.
رفتن مبارز توده ای به دنبال سواد سبب می شود که از مبارزه بازماند و ضمنا پس از اتمام تحصیل پشت میزی در زیر سقفی مشغول کار گردد.
سیاوش در برخی از دیگر اشعارش نیز از همین روند و روال شکوه داشته است.
اشکال این طرز تفکر و طرز زیست اما کجا ست؟
۵
نتیجه جامه عمل پوشاندن به این طرز تفکر و پیشه کردن این طرز زیست، همان می شود که محمود دولت آبادی در اثر خود تحت عنوان «کلیدر»، در کاراکتر «ستار» تصویر می کند.
ستار به عنوان توده ای نمونه وار و ایدئال رئال، پینه دوزی پیشه می کند و راهی روستاها می شود.
ستار بر خلاف توده ای های دیگر قید «سواد و سود» را می زند.
نتیجه اش اما خواندنی، شنیدنی و دیدنی است:
۶
ستار را ساواک شناسائی، بازداشت و زندانی می کند.
ستار در زندان با دشمنان انقلاب بورژوائی سفید یعنی یاغیان فئودالی و خانخانی آشنا می شود.
با حفر تونلی فرار آنان از زندان را امکان پذیر می سازد تا بعد خود به آنان بپیوندد و ارتجاع فئودالی را مورد حمایت نظری و عملی قرار دهد و جان بر سر این «مبارزه» از در عقب فدا کند.
سیاوش بیشک کلیدر را خوانده است و بی کمترین تردید هویت توده ای ستار کلیدر را تشخیص داده است.
تنها کاری که سیاوش نکرده است، تحلیل این طرز تفکر و طرز زیست و تجدید نظر ریشه ای و رادیکال در آن بوده است.
ستار در زندان با دشمنان انقلاب بورژوائی سفید یعنی یاغیان فئودالی و خانخانی آشنا می شود.
با حفر تونلی فرار آنان از زندان را امکان پذیر می سازد تا بعد خود به آنان بپیوندد و ارتجاع فئودالی را مورد حمایت نظری و عملی قرار دهد و جان بر سر این «مبارزه» از در عقب فدا کند.
سیاوش بیشک کلیدر را خوانده است و بی کمترین تردید هویت توده ای ستار کلیدر را تشخیص داده است.
تنها کاری که سیاوش نکرده است، تحلیل این طرز تفکر و طرز زیست و تجدید نظر ریشه ای و رادیکال در آن بوده است.
۷
هر حزب مارکسیستی اصولا باید سیاست دفاع از انقلاب بورژوائی را به حمایت از مقاومت ارتجاعی فئودالی و خانخانی ترجیح دهد.
نمونه بارز در این زمینه خود مارکس بوده است:
مارکس در چالش نظری با ارتجاع فئودالی ـ روحانی و آنارشیسم (پرودون)، حتی به دفاع از بورژوازی ـ یعنی خصم سرسخت پرولتاریا ـ خطر می کند و لنین در دفاع اصولی از توسعه نیروهای مولده و امر پیشرفت با صراحت تمام اعلام می دارد که مارکسیست ها با گذار جامعه سرمایه داری به مرحله انحصاری اش مخالفت نمی ورزند.
مراجعه کنید به مطلبی از سیوگانف ـ رهبر حزب کمونیست روسیه ـ راجع به گلوبالیزاسیون
۸
در خود حزب توده هم جناح مارکسیستی ارزیابی درستی از انقلاب سفید به عمل می آورد و به ایران برمی گردد که دربار خر غره بر حمایت توده های دهقانی و کارگری، همه را تیرباران می کند.
چون حاضر به انکار ایده ئولوژی توده ای خویش نمی شوند.
۹
سیاوش به هر دلیلی، مخالف این خط مشی و طرفدار خط مشی مخالفت با انقلاب سفید در حزب توده بوده است.
کسی که سخنرانی خمینی را احتمالا در قیام ارتجاعی ۱۵ خرداد از بالای بیدی ضبط و ارسال می کند، صابر محمد زاده بوده است.
این بدان معنی است که حمایت حزب توده از ارتجاع فئودالی ـ روحانی سابقه ای دیرین داشته است.
خط مشی از سرتاپا خطایی که حزب توده را به مسلخ می برد.
۱۰
ایراد جدی مخالفت با «سواد» این است، که حزب توده به طویله مبدل می شود و اعضای آن را به مشتی گاو و گوسفند و خر.
نتیجه بی اعتنائی به «سواد» (تئوری) شوکرانی است که هم خود سیاوش و هم هیئت سیاسی جدید حزب توده در غربت سر می کشند.
اعضای حزب توده که قید «سواد» را زده اند، «سرشت» و سرنوشتی قابل قیاس با ستار کلیدر دارند:
دلی لبریز از شور و شوق و عشق به «حزب توده» صوری و انتزاعی با کله ای خالی از خرد اندیشنده.
غافل از اینکه خر به هیچ ترفندی نمی تواند توده ای باشد و طویله به هیچ طریقی نمی تواند حزب توده باشد.
تئوری (سواد) برای شناخت خویشتن و جامعه و جهان و برای تغییر آنها همه، صرفنظرناپذیر است.
با هارت و پورت و شعر و شور و و عشق و شوق نمی توان مبارزه کرد و شکست نخورد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر