۱۳۹۴ فروردین ۱۸, سه‌شنبه

خیر و خوبی (نیکی) (6)


پروفسور ولفگانگ پطر ایش هورن
برگردان شین میم شین

IV
تئوری خیر، خوبی و یا نیکی  در
فلسفه کانت

 ایمانوئل کانت (1724 ـ 1804)
برجسته ترین نماینده فلسفه کلاسیک آلمان
اثر او تحت عنوان «نقد خرد محض»
نقطه عطفی در تاریخ فلسفه
و آغاز فلسفه مدرن محسوب می شود.
کانت در زمینه های زیر دورنمای فراگیر نوینی
به روی فلسفه گشوده است:
اتیک (نقد خرد عملی)
استه تیک (نقد قوه قضاوت)
فلسفه مذهب
فلسفه حقوق
فلسفه تاریخ
«پرولگومنا» (مقدمات) 

·        اتیک کانت، با تفاوتگذاری میان خیر، خوبی و یا نیکی اخلاقی و مقولات خرد نظری، شناخت ژرفتری را نسبت به ماهیت خیر، خوبی و یا نیکی اخلاقی امکان پذیر می سازد.

1
·        بنظر کانت، معنی خیر، خوبی و یا نیکی اخلاقی عبارت است از رابطه ای ارادی برای اوبژکت قرار دادن چیزی، اگر این رابطه منطبق با قانون اخلاقی باشد.

2
·        خیر، خوبی و یا نیکی اخلاقی همیشه مشمول و منظور قانون اخلاقی است.

3
·        اما بنا بر برداشت خود ویژه ی کانت از قانون اخلاقی، خیر، خوبی و یا نیکی اخلاقی از تحول بورژوائی ـ ترقی خواهانه جهان (که منافع آن در نظریه سنسوئالیستی (حسگرائی) از خیر، خوبی و یا نیکی تصریح شده بود)، به عالم خیر و خیر خواهی (که بطور اپریوری (ماورای تجربی)  تعیین شده و جریان واقعی جهان را مورد صرفنظر قرار می دهد) تبعید می شود.

4
·        اصول مفید بودن اگوئیستی (مبتنی بر خودخواهی) و یا مبتنی بر فداکاری، بمثابه انعکاس درک انسان انتزاعی و غیرتاریخی و منافع او، در نظریه کانت بصورت ایده ناب بشر و بشریت، نسبت به هدف اراده و خواست معقول ناب در می آید.

V
تئوری خیر، خوبی و یا نیکی  
در فلسفه هگل

 گئورگ ویلهلم فریدریش هگل (1770 ـ1831) 
آثار هگل به 14 بخش طبقه بندی می شود:
آثار آغازین (جوانی)
آثار انتقادی ینا
طرح های سیستمی ینا
فنومنولوژی روح
منطق (کوچک و بزرگ)
فلسفه طبیعت
روح سوبژکتیف
روح اوبژکتیف (خطوط اصلی فلسفه حقوق)
فلسفه تاریخ
آثار مربوط به سیاست روز
فلسفه هنر
فلسفه مذهب
فلسفه و تاریخ فلسفه
دایرة المعارف علوم فلسفی 

·        هگل خیر، خوبی و یا نیکی اخلاقی کانت را مورد انتقاد قرار می دهد و ثابت می کند که خیر، خوبی و یا نیکی اخلاقی کانت از قرار زیر است:

الف
·        به «لانه ای مملو از تناقضات نیاندیشیده» می ماند، که با جدائی گرفتن از عمل پراتیکی، با جدائی گرفتن از حسیت به قبض روح خود می پردازد.

ب
·        و با توجه به جریان واقعی جهان، قلب را به شور می آورد، ولی عقل را تهی می گذارد، فرمان به پیش می دهد، بی آن که بتواند کسی را به جلو براند.

1
·        هگل مسئله خیر، خوبی و یا نیکی اخلاقی را به کردوکار پراتیکی انسانی در مناسبات اجتماعی مربوطه پیوند می دهد و بدین سان استنباط رئالیستی ارسطوئی را در رابطه با خیر، خوبی و یا نیکی اخلاقی به خدمت می گیرد.

2
·        تعریف هگل از خیر، خوبی و یا نیکی با ساخت گمانورز ـ ایدئالیستی او از جامعه عجین شده و به عنوان یکی از گشتاورهای خودجنبی روح و ایده اخلاقی جلوه گر می شود.

3
·        بنظر هگل، خیر، خوبی و یا نیکی اخلاقی را باید بمثابه خیر، خوبی و یا نیکی زنده فهمید که از سوئی بمثابه خواست  سوبژکتیف وجود دارد و از سوی دیگر ببرکت عمل، جامه واقعیت در برمی کند و این عمل، ضمنا، بر مبنای اخلاقمندی و به نیت اخلاقمندی صورت می گیرد و اخلاقمندی را باید بمثابه توسعه ضرور مناسبات اجتماعی اخلاقی تلقی کرد.

4
·        اگر این نظر هگل را مورد تفسیر ماتریالیستی قرار دهیم، بدان معنی خواهد بود که مفهوم خیر، خوبی و یا نیکی اخلاقی به توسعه قانونمند هر واقعیت اجتماعی ببرکت کردوکار آگاهانه ارادی و پراتیکی انسان ها نسبت داده می شود.

5
·        اینکه هگل به کشف توسعه اجتماعی نایل می آید، توسعه اجتماعی ئی که در نتیجه کردوکار انسان هائی که با شور و شوق عمل می کنند، تحقق می یابد و نمی تواند بنا بر معیارهای اخلاقی خیر و شر از پیش ساخته مورد قضاوت قرار گیرد، بلکه معیارهای خود را در خویشتن خویش دارد، از اهمیت تعیین کننده برخوردار بوده است.

6
·        هگل به این طریق به حقایق امور زیر پی می برد:

الف
·        به تحولات تاریخی و به مبارزه نظرات اخلاقی

ب
·        به دیالک تیک تاریخی خیر و شر

ت
·        به نقش تضادمند نظرات مختلف راجع به خیر و شر

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر