۱۳۹۲ بهمن ۲۰, یکشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (106)


فصل پنجم
 ایدئالیسم
پروفسور دکتر اندراس گدو
برگردان شین میم شین

بخش سوم
تاریخ پیدایش فلسفه حیات و پوزیتیویسم:
خردستیزی

قسمت دهم
تلخیص راسیونالیته (اختصار تعقل)

 جان استوارت میل  
 ادامه

10

·        انتقادات جان استوارت میل از فلسفه کومته، هامیلتون و بنتهام ضمنا نشانه ای دال بر مراحل بعدی در مسیر فکری او و دال بر امکاناتی در این مسیر بوده اند که او رد کرده است.
·        خود این انتقادات بر گذار جان استوارت میل به تفکر بورژوائی واپسین دلالت دارند.
·        مراحل و مضامین (محتواهای) این گذار در نظرات اقتصادی، سیاسی و فلسفی جان استوارت میل یکسان نبوده اند.

11
 دیوید ریکاردو (1772 ـ 1823)
از بنیانگذاران اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوائی انگلیس

·        مارکس ضمن انتقاد از ناپیگیری و «منطق اکلکتیکی» در اقتصاد جان استوارت میل و سقوط او در مقایسه با نقطه اوج اقتصاد کلاسیک بورژوائی ریکاردو، اقتصاد عوامانه او را برجسته می کند.
·        (مارکس و انگلس، «کلیات، جلد 23»، ص 638)   

12
·        جان استوارت میل با این «منطق اکلکتیکی» اش می خواهد که «آشتی ناپذیرها را آشتی دهد و اقتصاد سیاسی سرمایه را با مطالبات بی چون و چرای پرولتاریا هماهنگ سازد.»
·        (همانجا، ص 21)   

13
·        جان استوارت میل با فراتر رفتن از نظر ریکاردو مبنی بر تاریخیت مناسبات توزیعی، مناسبات تولیدی نیز بنظرش غیر تاریخی می آید.
·        آن سان که او در عین حال از یکی از نتایج اقتصاد ریکاردو در رابطه با پیوند مناسبات تولیدی با مناسبات توزیعی صرفنظر می کند.
·        «حماقت اقتصاد دانان بورژوائی از قبیل جان استوارت میل  که مناسبات تولیدی بورژوائی را ابدی (غیر تاریخی)  تلقی می کنند، اما فرم های توزیع را تاریخی می پندارند، حاکی از آن است که حضرات نه از مناسبات تولیدی سر در می آورند و نه از مناسبات توزیعی.»
·        (مارکس، «گروندریسه نقد اقتصاد سیاسی»، مجموعه آثار بخش دوم، ص 631، 1981) 

14
·        مارکس ضمنا لازم به تذکر می داند که «وقتی افرادی از قبیل جان استوارت میل به دلیل تضاد دگم های اقتصادی کهنه شان با گرایشات جدید شان مورد سرزنش قرار می گیرند، درست نخواهد بود، اگر آنها را حتی به عنوان مدافعان اقتصاد عوامانه مورد انتقاد قرار دهیم.»
·        (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد 23، ص 638)

15
 ادموند بورکه (1729 ـ 1797)
نویسنده، دولتفیلسوف، سیاستمدار ایرلندی ـ بریتانیائی عصر روشنگری
پدر روحانی کنسرواتیسم (محافظه کاری)

·        جان استوارت میل در ایدئولوژی سیاسی اش نظریه مبتنی بر جدائی لیبرالیسم از دموکراسی را به کمال می رساند.
·        البته قبل از او بورکه و توکه ویل از موضع لیبرالیسم کنسرواتیو، دموکراسی را بمراتب شدیدتر مورد انتقاد قرار داده بودند.

16
 ساموئیل تایلر کلرید (1772 ـ 1834)
شاعر رومانتیک، منتقد، فیلسوف انگلیسی  
 
·        روند تشکیل تئوری سیاسی جان استوارت میل از تمایلات سن سیمونیستی و بنتهامیستی او (ضمن نقد فلسفه بنتهام) شروع می شود و به پذیرش بخشی از کنسرواتیسم کلرید می رسد.
·        تلاش و کوشش جان استوارت میل در جهت انتگراسیون (همپیوندی) دو خط سنتی در شعور بورژوائی انگلیس بوده است.
·        او البته می خواست که آن را از نو فرمولبندی کند و از موضع لیبرالیستی «یکجانبه» پیشین خویش وداع گوید.
·        (جان استوارت میل، «کلرید»، ص 119)       
17
·        نظرات افراطی و مغشوش دوره جوانی جان استوارت میل که متناسب با روح زمانه بودند، فعالیت قلمی اش و تحریر جزوه آزادی با وداع از ایده دموکراتیکی موسوم به خودمختاری خلق، همه و همه از لیبرالیسم بورژوائی ـ رفرمیستی او حکایت دارند.
·        جان استوارت میل با اعلام کاهش و رفع نواقص کاپیتالیسم ضمن حفظ آن، عملا بر ضد سوسیالیسم انقلابی موضع می گیرد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر