۱۳۹۲ اسفند ۸, پنجشنبه

سیری در جهان بینی نمایندگان آنارشیسم (4)


سرچشمه:
صفحه فیسبوک  خسرو گلستانی  
تحلیلی از شین میم شین

1
قسمت وقت پر کن برای آن است که
شما را به دیدن رسانه و محتوای تبلیغاتی آن علاقه مند نگاه دارند.

·        این حکم چامسکی حاکی از آن است که رسانه ها جز تبلیغات تجاری محتوائی ندارند.
·        یعنی همه برنامه های متنوع از موزیک تا مد، از بحث های سیاسی ـ فلسفی ـ مذهبی تا معرفی کتاب، از فیلم های تاریخی تا اخبار سیاسی و اقتصادی و غیره، از برنامه های ورزشی و فرهنگی تا برنامه های سرگرمی فرم که سهل است، حتی فرمالیته محض اند.
·        مطلق توخالی اند.

2
·        وقتی می گوییم، چامسکی آچار ـ پیچ گوشتی واحدی به نام دیالک تیک واره هیچ و همه چیز بدست گرفته و برای باز کردن و بستن هر پیچ و مهره ای به خدمت می گیرد، منظورمان همین است:
·        بزعم ایشان رسانه ها فرم محض اند برای گنجاندن محتوائی به نام تبلیغات تجاری در آن.

·        این تفسیر عالم العلما در ناف جهان از رسانه ها اما به چه معنی است؟

3
قسمت وقت پر کن برای آن است که
شما را به دیدن رسانه و محتوای تبلیغاتی آن علاقه مند نگاه دارند.

·        این اولا بدان معنی است که رسانه ها دکه های معرفی کالاها درآستانه ی فروشگاه های بزرگ و کوچک اند.

·        اکنون حتما خواننده اندیشنده از خود می پرسد:
·        «مگر معرفی کالاهای مورد نیاز مردم چه ایرادی دارد؟
·        چرا باید رسانه ها را که فونکسیون تبلیغات تجاری و ضمنا معرفی کالاها را به عهده گرفته اند، مورد سرزنش و انتقاد قرار داد؟»

4
·        حق هم به نحوی ازا نحاء با خواننده اندیشنده است.
·        کاری که چامسکی و شرکاء انجام می دهند، ذم شبیه مدح (وارونه «مدح شبیه ذم») است:
·        حضرات بظاهر از چیزهائی انتقاد می کنند و در واقع آن چیزها را مقبولیت و محبوبیت می بخشند. 

·        شاید یکی از نوآوری های اسلوبی (متدیکی)  چامسکی و شرکاء همین هم باشد.

5
·        خانم گاف در رابطه با دفاع استالینیست های علنی و مستور از سوسیالیسم و مارکسیسم ـ لنینیسم گفته بود:
·        «اگر بعضی ها از بعضی چیزها طرفداری نکنند، به نفع آن چیزها ست!»

·        حالا می توان به تقلید از ایشان گفت:
·        «اگر بعضی ها از بعضی چیزها انتقاد نکنند، به ضرر آن چیزها ست!»

6
 قسمت وقت پر کن برای آن است که
شما را به دیدن رسانه و محتوای تبلیغاتی آن علاقه مند نگاه دارند.

·        چامسکی بدین طریق محتوای ایدئولوژیکی رسانه ها را تا حد هیچ و پوچ تنزل می دهد.

·        چامسکی نمی فهمد و یا می فهمد و نمی خواهد بگوید که رسانه ها بلندگوهای ایدئولوژیکی تمام ارضی طبقه حاکمه اند.
·        چامسکی نمی داند و نمی خواهد بگوید که رسانه ها منابر وعظ مدرن وعاظ ایدئولوژیکی تمام ارضی طبقه حاکمه اند.
·        چامسکی نمی خواهد بگوید که رسانه ها معماران قدر قدرت روح جامعه و جهان بی روح اند.

7
اما مقصود از تبلیغات این است که مردم را به مخلوقاتی تبدیل کنند 
که هدف عملی و اصلی شان در زندگی این باشد که تا ته پنج کارت اعتباری خود را خرج کنند 
و هیچ توجهی به آنچه در جهان اطراف شان می گذرد، نکنند 
و اجازه دهند تا سرمایه سالارها هرکاری را دل شان خواست 
بدون هیچ مداخله و مزاحمتی انجام دهند.

·        چامسکی در این حکم خویش با کر و فر تام و تمام، آستین بالا می زند و از رازی بسیار بزرگ پرده برمی دارد که حتی کودکان کودکستان بدان واقفند:
·        هدف از تبلیغات تجاری، فروش کالاها ست و خرید و فروش کالا سبب می شود که سر مردم گرم شوند و از «آنچه در جهان اطراف شان می گذرد»، بی خبر بمانند و «اجازه دهند تا سرمایه سالارها هرکاری را دل شان خواست بدون هیچ مداخله و مزاحمتی انجام دهند.» 

·        کسانی که مخالف سازمان یابی توده و طبقات اجتماعی در تشکیلات سیاسی خویش اند، یعنی مخالف تبلیغ سیستماتیک آگاهی طبقاتی در میان توده اند، از همان توده رمه واره رها گشته به حال خود، مداخله گر و مزاحمی برای سرمایه سالارهای کذائی تصور و تصویر می کنند.
·        این کرد و کار حضرات معنائی جز عوامفریبی ندارد.

8

·        فقط باید فانتزی جمع و جوری داشت و «مداخله و مزاحمت»  توده بی نصیب از آگاهی طبقاتی را تصور کرد.
·        از قضا هالی وود در همین زمینه هم فیلم هائی تولید کرده است.

·        در یکی از این فیلم ها تحت عنوان «خشمی که شبکه رسانه ای را زنده نگه می دارد»، هم از مانی پولاسیون سنجیده و حساب شده توده پرده برمی دارد و هم از واکنش توده و به قول چامسکی از «مداخله و مزاحمت» توده.
·        توده مذاب از خشم در اثر «روشنگری» های آنارشیستی ـ امپریالیستی همه با هم در همه جای شهر، ام الفساد انتزاعی مجازی ملعونی را مورد حمله قرار می دهند و با پایین کشیدن شلوار خود ک. مبارک شان را نشانش می دهند و دست به انگلاب می زنند:

 )Du kannst mich am Arsch lecken(
«تو می تونی بری تو ک. من!»

 پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر