۱۳۹۲ اسفند ۷, چهارشنبه

نقل قول هائی از این و آن (113)


جهان در حال گذار و تناقض های آن
م. ت. برومند
«کامیابی» سرمایه داری پس از ناکامی سیستم شوروی و نتایج آن موجب تحلیل شرایط قهقرایی دهه های بعد را برای اکثریت مردم جهان فراهم آورده و بدین سان زندگی میلیون ها انسان را در آستانه سقوط و بربریت قرار داده است.
نتیجه ناگزیر این روند بیداری وجدان اجتماعی است.
سرچشمه:
اخبار روز

مسعود بهبودی

·        من فقط همین دو جمله آغازین این مقاله را مورد تأمل قرار می دهم:

·        این دو جمله بطرز بسیار معیوبی فرمولبندی شده اند.
·         
·        اصلا معلوم نیست که منظور نویسنده دقیقا چیست؟

1
·         مفاهیم «تحلیل شرایط قهقرایی» و قرار گرفتن «زندگی میلیون ها انسان در آستانه سقوط و بربریت» و «روند بیداری وجدان اجتماعی» هر سه نا مفهوم و نامتداول و نادقیق و غیر علمی اند.

2
·        برای توضیح شرایط کنونی  مفاهیم بهتر، جا افتاده تر، دقیقتر و  علمی تری وجود دارد.

3
·        منظور برومند از مفهوم «وجدان» به احتمال قوی شعور و یا ضمیر ( Bewusstsein ) است.
·        اگر چنین باشد، ایشان دچار چندین خطای خطیر نظری شده اند:

الف
·        اولا وجدان ربطی به آگاهی ندارد.
·        چون برای مفهوم سوسیولوژیکی آگاهی، واژه دیگری وجود دارد به نام  (Bewusstheit)

ب
·        وجدان (شعور) در دیالک تیک ماده و روح (وجود و شعور) مطرح می شود و بسان مقوله ماده و یا وجود، عام ترین مقوله فلسفی است.
·        مقوله شعور ویا روح و به قول ایشان وجدان، مقوله ای میلیون ها بار عامتر و فراگیرتر از مفهوم «آگاهی» است.

ت
·        آگاهی در دیالک تیک خودپوئی و آگاهی مطرح می شود و فقط در جامعه بشری اعتبار دارد.
·        یعنی مفهومی سوسیولوژیکی (جامعه شناسی) است.

4

·        روند مبتنی بر ذلت، شعور (روح، وجدان)  مخدوش خاص خود را پدید می آورد و نه «بیداری وجدان» و نه آگاهی توده را.
·        پیدایش و رواج وسیع ایده ها، پدیده ها و جنبش های فاشیستی و فوندامنتالیستی از «مخلوقات» ناقض الخلقه ی روندهای اجتماعی مبتنی بر ذلت اند.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر