۱۳۹۲ اسفند ۳, شنبه

رویاروئی های ایدئولوژیکی هر روزه (127)

پیشکش به دوست گمشده مان 
هادی از خطه فارس
نظرات تان را در رابطه با آنارشیسم قبول دارم
 ولی دلم خنک میشه از کردارشان
درسته که راه به جایی نمی برند ولی آموزش زحمتکشان 
و تشکیل حزب و مبارزه علیه نابرابری وقت زیادی را طلب می کنه  
حریف

گاف سنگزاد

·        خیلی ممنون از حسن نظر و قبول نظر ما حداقل در حرف.
·        بقیه حضرات حتی در حرف برای نظر ما تره خرد نمی کنند.
·        اجازه بدهید با پوزش پیشاپیش همین کامنت شما را مورد تأمل قرار دهیم، شاید ما هم بتوانیم ـ به ترفندی ـ نظر شما را «قبول کنیم.»
·        پیر ما می گفت:
·        «میدان رویاروئی های ایدئولوژیکی بازار خرید و فروش گاو و گوساله نیست تا سیر دل چک و چانه زده شود و آخر سر همه از معرکه راضی و سر حال به خانه برگردند.
·        در میدان رویاروئی های ایدئولوژیکی ما از حقیقت عینی مورد نظر خود دفاع می کنیم.
·        نه به کسی باج و رشوه می دهیم و نه از کسی باج و رشوه می ستانیم.
·        چون حقیقت عینی تنها دگمی است که برای ما در این واویلا باقی مانده است:
·        لا اله الا الحقیقة العینی!»

1
 نظرات تان را در رابطه با آنارشیسم قبول دارم  
 
شعار حزب محافظه کار ایران و امریکا

·        منظور بعضی ها از قبول نظر بعضی های دیگر چیست؟

·        آنارشیسم به نظر ما گرایشی ارتجاعی، ضد انقلابی، مطلقا منفی و مخرب است.
·        دلیل مخالفت ما با آنارشیسم فقط به خاطر خرابکاری آنارشیسم در سازمان دهی طبقه و توده و یا انکار ماهیت طبقاتی دولت و حرابکاری در امر تشکیل دولت توده های مولد و زحمتکش که نیست.

2
·        آنارشیسم بدترین دشمن روشنگری علمی و انقلابی است.
·        وظیفه اصلی آنارشیسم پارازیت پراکنی است.

·        از بعضی ها چه پنهان که سایت های اصلی آنارشیسم «پارازیت» نام دارند.
·        شیوه عملکرد آنارشیست ها قابل قیاس است با شیوه عملکرد فوندامنتالیست های وطنی و افغانی.

3
·        آنارشیست ها همه جانبه و همه با هم حتی وارد بحث می شوند، ولی نه برای آموزش چیزی و نه به قصد روشنگری.
·        بلکه به نیت تخریب ساختار بحث!
·        به نیت اشاعه علافی!
·        به قصد اتلاف وقت و ممانعت از روشنگری علمی و انقلابی!

·        آنارشیست ها در طول تاریخ جنبش کارگری ـ کمونیستی حتی تا حد شناسائی فعالین انقلابی، لو دادن به پلیس و چه بسا حتی ترور آنها پیش رفته اند.

·        مراجعه کنید به آنارشیسم، آنارکو سندیکالیسم، آنارکو کمونیسم  در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

4
·        اختلاف نظر ما با آنارشیسم، اختلاف جهان بینانه (فلسفی) است:
·        آنارشیسم بدترین دشمن ماتریالیسم و دیالک تیک است.
·        آنارشیسم بلحاظ جهان بینی فرقی با فوندامنتالیسم وطنی ندارد.

·        ته ئیسم یکی و آته ئیسم دیگری که به معنی داشتن تضاد جهان بینانه بین آندو نمی شود:
·        هر دو بلحاظ جهان بینی جریانی ایدئالیستی اند و بلحاظ اسلوبی متافیزیکی (ضد دیالک تیکی)  اند. 

5

·        در همین هماندیشی می توان بوضوح دید که آنارشیسم دیالک تیک جزء و کل را و یا شخصیت و توده را، رهبر و تشکیلات را تخریب می کند و ضمنا توده را بی سر و سردار می گذارد تا دیوانه های آنارشیستی از قبیل ماخنو را به درجه رهبری توده بنشاند و مانع تشکیل و توسعه جامعه و پیشرفت آن گردد.

6
·        آنارشیسم از سوی دیگر دیالک تیک جبر و اختیار را تخریب می کند، قطب جبر (ضرورت) را دور می اندازد و قطب اختیار (آزادی) را مطلق می کند.

·        آنگاه طبیعت و جامعه از هر قانونمندی عینی تهی تلقی می شود و بنی بشر می تواند فقط اراده کند و جهان باب میل خود را بسازد، البته در عالم خیال و هارت و پورت.

·        همین مقوله اراده را دیری است که فلسفه بورژوائی واپسین نیز ایدئالیزه کرده و بر تخت نشانده است.

7
حزب محافظه کار ایران و امریکا

·        تار و پود تئوری آنارشیسم بر توهم و خرافه و یاوه بنا شده است.
·        امپریالیسم دیری است که همین تئوری های بی در و پیکر آنارشیسم را در زر ورق های مختلف رواج می دهد، در دانشگاه ها تدریس می کند و خیلی از گروه های چپ نما بلخاظ ایدئولوژیکی ماهیتا آنارشیستی اند.

·        در ایران مبارزه ایدئولوژیکی جدی صورت نگرفته است.
·        به همین دلیل جنبش رهائی بخش مردم ایران بسیار ضعیف و زخمبردار است.

ولی دلم خنک میشه از کردارشان 
حریف

·        در همین حکم (جمله) حریف چندین ایراد نظری و ایدئولوژیکی جدی به چشم می خورد:  

1
·        از حریف چه پنهان که حدود ده سال پیش ما هم بلحاظ ثروت نظری بسیار فقیر بودیم و از عملیات القاعده بسان حریف «دل مان خنک شد.»
·        خدا هیچکسی را دچار فقر و ذلت فلسفی نسازد.
·        فقر و ذلت فلسفی صدها بار بدتر از فقر و ذلت مادی است.

2

·        اتفاقا مؤسس آنارشیسم ـ پرودون ـ کتابی تحت عنوان «فلسفه فقر» نوشته است.
·        و مارکس ـ به طنز ـ نقدی بر آن تحت عنوان «فقر فلسفه» نوشته است.
·        این کتاب به فارسی هم ترجمه شده است.

3

·        اما خنک شدن دل ما از عملیات القاعده برای بشریت خیلی گران تمام شد.
·        به بهانه همین علمیات دل خنک کن القاعده، قوانین بین المللی زیر پا نهاده شد و تخت عنوان «مبارزه بر ضد تروریسم» بسیاری از کشورها اشغال، صدها هزار نفر کشتار و میلیون ها نفر دربدر شدند و ماجرا کماکان ادامه دارد.
·        به قول گویا:
·        «اگر خرد بخوابد، هیولا برمی خیزد!»

·        فوندامنتالیسم و فاشیسم و آنارشیسم و غیره فرم های مختلف دیالک تیک ستیزی، علم ستیزی و خردسیتزی اند.

4
·        ایراد بینشی در این نظر حریف و بسیاری از دیگر افراد، گرفتاری در منجلاب سوبژکتیویسم است:
·        در این بینش حریف، سوبژکت سانترالیزه می شود:
·        سوبژکت (حریف) در کانون هستی قرار می گیرد و همه هستی حول وجود او می چرخد.

·        چنین نگرشی را هم فلسفه بورژوائی واپسین نمایندگی می کند، هم استالینیسم و هم خیلی از مکاتب فلسفی تق و لق دیگر.
·        با این نگرش و بینش تنها چیزی که در حاشیه می ماند، حقیقت عینی است و حقیقت عینی تنها پشتیبان توده های مولد و زحمتکش است. 

5
·        با نمایندگان سوبژکتیویسم اصلا نمی توان بحث کرد.
·        آنها تنها سودائی که بر سر دارند، سوبژکت های شناخت و  بحث اند:
·        خود شان و طرف مقابل بحث.

·        آنچه در این میان در حاشیه می ماند، اوبژکت (موضوع) بحث و شناخت است.
·        ولی حقیقت عینی در همین اوبژکت و موضوع بحث و شناخت است و نه در کله سوبژکت های یاد شده.

·        ما روزی به حریفی گفتیم:
·        بهتر است که در بررسی مسائل از شر خویشتن رها شویم و بطور عینی به مسئله بپردازیم. 
·        حریف ولی جواب داد که از خویشتن خویش خیلی راضی است.

6

·        هم خواستن خدا و هم خواستن خرما می تواند آدمی را دچار مشکل کند.

·        خودخشنودی می تواند آدمی را به سنگر حقیقت ستیزی سوق دهد.

·        به همین دلیل شاید بوده که احسان طبری در شعر بلندی رعایت اکید دیالک تیک خودستیزی و طبقه حاکمه ستیزی را توصیه می کند.

شما ای خود پسندانی که مر خود را پرستاريد،
سزيدن نام انسان را نه کاری خُرد پنداريد

حيات خويش را آراستن، رزمی است بس مشکل
نه تنها در برون، بل گاه خصم تو ست، اندر دل

برای خويش سازی ضدٌِ خود هم رزم بايد کرد
از آن آغازِ ره، عزم سفر را جَزم بايد کرد

طپيدن بهر سود خويش، ز اين خود مبتذل تر نيست
تفاوت بين اين هستيٌ و هستی بَهيمی چيست؟

درسته که راه به جایی نمی برند ولی آموزش زحمتکشان 
و تشکیل حزب و مبارزه علیه نابرابری وقت زیادی را طلب می کنه
حریف 

·        در قاموس حریف، اگر انجام کاری دشوار باشد، بهتر است که آب در هاون بکوبیم و خوش باشیم.
·        اینهم نظری است.

·        ولی در این همین نظر حریف هم همان خودخشنودی یاد شده می تپد.
·        تغییر همه چیز امکان پذیر است، مشکل اما تغییر بنی آدم است.
·        درد هم همین جا ست.   
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر