۱۳۹۲ بهمن ۲۳, چهارشنبه

پدیده (نمود)


پروفسور دکتر گونتر کروبر
برگردان شین میم شین

·        پدیده (نمود) بیانگر مجموعه خواص خارجی چیزها، روندها و غیره است که بکمک حواس، مشاهده  و تجربه بیواسطه برای ما قابل دسترسی اند.

1
·        مفهوم پدیده ضد دیالک تیکی مفهوم ماهیت (بود) را تشکیل می دهد.

2
·        پدیده ـ برخلاف  ماهیت ـ دارای خصلت منفرد، تصادفی و متغیر است.

3
·        پدیده هم بیانگر خواص اصلی و ماهوی است و هم بیانگر خواص فرعی و غیرماهوی.

4
·        تجربه بیواسطه، ما را فقط به شناخت پدیده قادر می سازد و نه بیشتر.
·        از این رو، اکتفا به پدیده ـ بلحاظ تئوریکی ـ به معنی روی آوردن به امپیریسم (تجربه گرائی) است که سبب افتادن به دام ایدئالیسم ذهنی و اگنوستیسیسم (ندانمگرائی) می گردد.

·        مراجعه کنید به امپیریسم، اگنوستیسیسم، ایدئالیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

5
·        وظیفه اصلی هر علمی ـ در حیطه عمل و پژوهش خود ـ عبارت است از غلبه بر تضاد دیالک تیکی میان پدیده و ماهیت.

6
·        تفکر تئوریکی از بررسی پدیده و یا نمود چیزها آغاز می شود و به ماهیت آنها نفوذ می کند. 

7
·        سنگ محک صحت و سقم مفاهیم، تئوری ها و غیره حاصله در این میان، پراتیک است.

8
·        محدود کردن خود به شناخت پدیده ها در سیاست عملی و در رفتار اجتماعی انسان ها ـ بناگزیر ـ انحرافات و شیوه های رفتاری  زیرین را بدنبال می آورد:

 الف
·        (پرکتیسیسم) عملگرائی 
 ب
·        اپورتونیسم
·        و غیره.

·        (اوپورتونیسم بالاعم، عبارت است از رفتار بی انضباط، فدا کردن اصول اساسی بخاطرموفقیت لحظه ای و یا قسمی، عقب نشینی در مقابل دشواری ها و پرهیز از مقاومت.
·        انگلس، اوپورتونیسم در جنبش کارگری را بمثابه «پرنسیپ فروشی به بورژوازی، به ازای قول و قرار و وعده وعید در جزئیات و عمدتا به امید پست و مقام پر درآمد برای رهبر»   می نامد. مترجم)
·        (کلیات مارکس و انگلس، جلد 37، ص 231 )

·        مراجعه کنید به پرکتیسیسم، اوپورتونیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

9
·        هر کردوکار اجتماعی مبتنی بر استدلال علمی و بویژه هر سیاست مبتنی بر علم، وظیفه دارد که از پدیده و یا ظاهر و نمود روندهای اجتماعی به ماهیت آنها نفوذ کند.
·        به عبارت دیگر ماهیت روندهای اجتماعی را مقصد حرکت خویش قرار دهد و نه پدیده را، و نه ظاهر و نمود آنها را.

·        (ما برای پرهیز از اشتباه و غلطیدن به منجلاب طرز تفکر ضد دیالک تیکی (متافیزیکی)،  چنین فرمولبندی می کنیم:
·        ما باید همواره دیالک تیک نمود و بود (پدیده و ماهیت)  را در مد نظر داشته باشیم، که در آن ـ در تحلیل نهائی ـ نقش تعیین کننده از آن ماهیت است.
·        دلیل حساسیت ما این است که برخی ها به بهانه نقش تعیین کننده داشتن یکی از دو قطب دیالک تیکی، از آن دیالک تیک هیچ و همه چیز اختراع می کنند.
·        در نتیجه، ماهیت مطلق می شود و نمود (پدیده) تا درجه هیچ تنزل داده می شود و دیالک تیک ـ عملا ـ فرو می پاشد. مترجم)

·        مفهوم «پدیده» بمعانی دیگری نیز در رابطه با مجموعه معینی از ابژکت ها، روندها، موضوعات مادی و معنوی بکار می رود:

·        به عنوان مثال:
 الف
·        پدیده های طبیعی
 ب
·        پدیده های اجتماعی
 ت
·        پدیده های روانی
پ
·        و غیره.

·        در این گونه موارد مفهوم « پدیده» با  مفاهیم «شیئ»، «چیز»، «روند» و امثالهم خویشاوند است.
·        مراجعه کنید به ماهیت (بود)

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر