خنده
پوشالی
میم حجری
·
هر کسی حال مرا
پرسید، گفتم: «عالی ام»
· اشک ها پنهان شده در خنده ی پوشالی ام
· نردبان هر کس و ناکس شدم اما چه سود؟
· دار قالی هستم و حالا جدا از قالی ام
· خوب فهمیدم که خوش بودند از غم های من
· آن رفیقانی که غمگین اند از خوشحالی ام
· دیگر آن چاقوی دست نارفیقان نیستم
· خسته از دیروزهای خونی و جنجالی ام
· بی دلیلِ بی دلیلِ بی دلیلِ بی دلیل
· من شدیداً خسته از هر بحث استدلالی ام
· مثل نعل اسب ها در زیر پا افتاده ام
· با همه افتادگی، تندیس خوش اقبالی ام
· غرق خواهد شد کسی که سخت «من»، «من» می کند
· بطری بر روی آبم، چون که از خود خالی ام
· اشک ها پنهان شده در خنده ی پوشالی ام
· نردبان هر کس و ناکس شدم اما چه سود؟
· دار قالی هستم و حالا جدا از قالی ام
· خوب فهمیدم که خوش بودند از غم های من
· آن رفیقانی که غمگین اند از خوشحالی ام
· دیگر آن چاقوی دست نارفیقان نیستم
· خسته از دیروزهای خونی و جنجالی ام
· بی دلیلِ بی دلیلِ بی دلیلِ بی دلیل
· من شدیداً خسته از هر بحث استدلالی ام
· مثل نعل اسب ها در زیر پا افتاده ام
· با همه افتادگی، تندیس خوش اقبالی ام
· غرق خواهد شد کسی که سخت «من»، «من» می کند
· بطری بر روی آبم، چون که از خود خالی ام
پایان
دیگر آن چاقوی دست نارفیقان نیستم
خسته از دیروزهای خونی و جنجالی ام
دیگر آن چاقوی دست نارفیقان نیستم
خسته از دیروزهای خونی و جنجالی ام
·
معنی تحت اللفظی:
·
دیگر چاقوی دست نارفیقان نیستم.
·
از دیروزهای خونین و جنجالی خسته
ام.
1
·
شاعر در این بیت شعر، میان امروز و
دیروز خود مرزبندی می کند.
·
این شعر تاریخ انتشار ندارد.
·
ولی در وبلاگ شاعر اولین کامنت از
127 کامنت در رابطه با این شعر در تاریخ (یکشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۲) داده شده است.
·
این شعر به احتمال قوی پس از روی
کار آمدن مشد حسن و پس از صدور شعار و شروع نرمش قهرمانانه سروده شده است.
·
اگر چنین باشد، می توان گفت که
شاعر میان دوره حکومت مش محمود و مشد حسن تمایز قائل می شود و جبهه عوض می کند:
·
آنگاه می توان گفت که منظور شاعر از
مفهوم «نارفیقان» چیست.
2
دیگر آن چاقوی دست نارفیقان نیستم
دیگر آن چاقوی دست نارفیقان نیستم
خسته از
دیروزهای خونی و جنجالی ام
·
نارفیقان باند مش محمود است که شاعر
و امثال شاعر را به مثابه چاقو مورد استفاده قرار داده اند و در قتل دگراندیشان و
جنجال ایدئولوژیکی، از آن بهره برگرفته اند.
·
این شعر هم از چرخش جدید طبقه
حاکمه خبر می دهد و هم تحت تأثیر چرخش و شاید هم برای تأیید و توجیه و توسعه و
تحکیم چرخش سروده شده است.
·
اکنون می توان ابیات پیشین را بهتر
درک کرد:
3
هر کسی حال مرا پرسید، گفتم: «عالی ام»
اشک ها پنهان شده در خنده ی پوشالی ام
هر کسی حال مرا پرسید، گفتم: «عالی ام»
اشک ها پنهان شده در خنده ی پوشالی ام
·
در این بیت آغازین شعر، حال و روز
شاعر پس از چرخش تشریح می شود:
·
هرکس حال شاعر را می پرسد، جواب «عالی
ام» دریافت می کند، در حالیکه خنده پوشالی و ساختگی شاعر از اشک لبریز است.
·
اندوه شاعر از سینه زدن در زیر
پرچم مش محمود است.
·
شاعر از کرد و کار دیروزین خود بشدت
پشیمان است.
4
نردبان هر کس و ناکس شدم اما چه
سود؟
دار قالی هستم و حالا جدا از قالی ام
دار قالی هستم و حالا جدا از قالی ام
·
اکنون منظور شاعر از مفهوم «کس و ناکس»
هم معلوم می شود:
·
همان باند مش محمود است که با
ناکسی، شاعر و امثال او را «نردبان» ترقی خود ساخته اند و تأسف شاعر از آن است که
سودی از این بابت به نصیب نبرده است.
·
دار قالی بوده است که قالی را برده
اند و شاعر ـ دار قالی صفت ـ در گوشه زیر زمین سرد و تاریک و نمور، لخت و عور مانده است.
5
خوب فهمیدم که خوش بودند از غم های من
خوب فهمیدم که خوش بودند از غم های من
آن
رفیقانی که غمگین اند از خوشحالی ام
·
باز هم همان باند بوده که از غم
شاعر خوش و از خوشحالی شاعر غمگین بوده است.
·
این شعر شاعر، اگر تحلیل ما درست
باشد، نوعی افشاگری از عوامفریبی باند مش محمود است و ضمنا نوعی خودافشاگری است.
6
دیگر آن چاقوی دست نارفیقان نیستم
خسته از دیروزهای خونی و جنجالی ام
دیگر آن چاقوی دست نارفیقان نیستم
خسته از دیروزهای خونی و جنجالی ام
·
شاعر در این بیت شعر به توصیف موضع
فعلی اش می پردازد:
·
این به معنی وداع قطعی شاعر با
اسلحه، خونریزی و جار و جنجال ایدئولوژیکی به سبک سابق است.
·
شاعر دیگر زیر علم باند مش محمود سینه
نمی زند و همراه با اراذل و اوباش به مخالفین یورش نمی برد و در نزاع ایدئولوژیکی به
نفع باند مش محمود شرکت نمی ورزد.
·
چرا؟
·
برای اینکه احساس آلت دست بودن و
سوء استفاده از سوی آنان می کند.
7
بی دلیلِ بی دلیلِ بی دلیلِ بی دلیل
من شدیداً خسته از هر بحث استدلالی ام
بی دلیلِ بی دلیلِ بی دلیلِ بی دلیل
من شدیداً خسته از هر بحث استدلالی ام
·
شاعر در این بیت اعلام می دارد که از
بحث به اصطلاح استدلالی خسته است، بی آنکه کمترین دلیل داشته باشد.
·
این اما به چه معنی است؟
·
این بدان معنی است که شاعر تغییر
سنگر داده، بی آنکه اقناع منطقی شده باشد.
·
بی آنکه دلیل داشته باشد.
·
سؤال اما این است که چگونه می توان
بدون داشتن دلیلی قوی تغییر سنگر داد و از سنگر مش محمود به سنگر مشد حسن خزید؟
8
بی دلیلِ بی دلیلِ بی دلیلِ بی دلیل
من شدیداً خسته از هر بحث استدلالی ام
بی دلیلِ بی دلیلِ بی دلیلِ بی دلیل
من شدیداً خسته از هر بحث استدلالی ام
·
برای پاسخ به این پرسش باید منظور
شاعر را از مفاهیم دلیل و استدلال دریافت:
الف
·
دلیل سینه زدن شاعر و امثال او در
زیر علم باند مش محمود، فتوای امام و یا ولی فقیه بوده است.
· یعنی نه دلیل، بلکه دگم (جزم) مذهبی
بوده است.
ب
·
منظور شاعر از استدلال و بحث
استدلالی نیز بنای عمارت بحث خویش بر اساس دگم یاد شده است:
·
چون امام فرمان همکاری و حمایت از مش
محمود را صادر کرده، پس باید جان بر کف از خط او دفاع کرد.
·
در قاموس یأجوج و مأجوج به این می گویند، «بحث استدلالی!»
·
تا کور شود، هر آنکه نتواند دید و
کر شود، هر آنکه نتواند شنید.
·
اکنون سؤال این است که چرا شاعر «بی
دلیل بی دلیل بی دلیل بی دلیل» تغییر سنگر داده است؟
9
بی دلیلِ بی دلیلِ بی دلیلِ بی دلیل
من شدیداً خسته از هر بحث استدلالی ام
بی دلیلِ بی دلیلِ بی دلیلِ بی دلیل
من شدیداً خسته از هر بحث استدلالی ام
·
شاید برای اینکه امام فتوای صریحی
بر علیه باند مش محمود صادر نکرده و دست شاعر از دلیل قوی خالی مانده است.
·
اکنون این سؤال پیش می آید که اگر
امام دلیل جدیدی نداده، نمی تواند دلیل قدیم همچنان معتبر باشد؟
·
چرا.
·
ولی مسئله این است که امام شعار
نرمش قهرمانانه داده است و نرمش به معنی حمایت از باند مشد حسن است.
·
به همین دلیل شاعر کلافه و خسته و
خالی و توخالی است.
·
نه توان بحث خیلی خیلی «استدلالی» دارد
و نه اجازه تن پروری و پرهیز از نرمش شبانه روزی.
10
مثل نعل اسب ها در زیر پا افتاده ام
با همه افتادگی، تندیس خوش اقبالی ام
مثل نعل اسب ها در زیر پا افتاده ام
با همه افتادگی، تندیس خوش اقبالی ام
·
وضع و حال شاعر در این بیت، واضح
تر تصویر می شود:
·
شاعر بسان نعل اسب ها در زیر پا
افتاده است.
·
شاید برای اینکه دیگر کسی به سیاهی
لشکر نیازی ندارد.
·
شاعر و امثال بیشمار شاعر بی مصرف
شده اند.
·
ولی چه باک!
·
تشیع آئین دیرین تقیه و توجیه و
تطهیر قضایا از همه رنگ است:
·
زیر پای ستوران افتادن را می توان
به ترفند واژه بازی، «افتادگی»، شکسته نفسی، فروتنی و تواضع جا زد و از باده
خوشبختی سرمست گشت و خود را بسان «تندیس خوش اقبالی» تصور و تصویر کرد و خوش بود.
11
غرق خواهد شد
کسی که سخت «من»، «من» می کند
بطری بر روی آبم، چون که از خود خالی ام
بطری بر روی آبم، چون که از خود خالی ام
·
شاعر بسان بطری آب، خالی و توخالی است، ولی
علیرغم خالی و توخالی بودن راضی و خشنود است.
·
به چه دلیل؟
·
به این دلیل که هر کس افتادگی پیشه
نکند و مثل مش محمود ادا و اطوار جورج بن جورج در بیاورد و منم منم بگوید، زیر حملات دشمن غرق می شود.
·
زنده آنانند که قهرمانانه نرمش می
کنند و نرمش به معنی سازش است و بس.
12
·
حریفی از جناح راست از همین شعر خیلی حال کرده بود و در ابراز نظر راجع بدان
نوشته بود:
·
«چه صمیمانه و چه خودمانی و راحت می گوید:
·
«من دیگه حوصله بحث های انتلکتویلی بیخودی و باد روشنفکری در کردن
را ندارم و از عفونت های خود شیفتگی و خود محوری هم خودم را خالی کرده ام.
·
حالا سبک و راحت به جای غرق شدن در پوچی و هیاهوی روزمره،
بر روی دریای زندگی رقصآن و شناورم و خودم را بدست "اکنون" سپرده ام!»
·
وصف الحال بود.
13
·
بورژواز واپسین اگر هیچ چیز به درد
بخور در کله نداشته باشد، شعور طبقاتی تیزی دارد و در کشف سوزن ایدئولوژیکی در کاهدان حتی خبره
و زبردست و رشگ انگیز است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر