۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۲, پنجشنبه

سیری در گلستان سعدی (39)


سعدی شیرازی 

 ( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)

حکایت سوم

(گلستان با ب اول، ص 18 ـ 21

شین میم شین



پدر بخندید و ارکان دولت بپسندیدند و برادران برنجیدند. 
تا مرد سخن نگفته باشد

عیب و هنرش نهفته باشد

·        معنی تحت اللفظی:
·        پدر از شنیدن بیت سرشته به دیالک تیک پسر شاد شد و درباریان آن را خوشایند یافتند، ولی برادران رنجیده خاطر شدند.

·        تا زمانی مرد لب به سخن باز نکرده، حسن و عیبش مستور و ناشناخته می ماند.

1
پدر بخندید و ارکان دولت بپسندیدند و برادران برنجیدند.

·        سعدی با این حکم (جمله)، دیالک تیک وسیله و فونکسیون (عملکرد) را به شکل دیالک تیک ابراز نظر و تأثیرگذاری مثبت و یا منفی بسط و تعمیم می دهد.
·        اگر شاهزاده ی بظاهر حقیر، دست به روشنگری نزده بود، نه به اشاعه اندیشه نایل می آمد و نه می توانست موضع فکری خویش را عیان سازد و نتیجتا تأیید و یا تکذیب این و آن را برانگیزد.

2
·        روشنگری در قاموس کانت نیز همین است:
·        خروج انسان از الکنیتی (کودک وارگی ئی) که تقصیر خود او نیست.
·        روشنگری یعنی خوداندیشی و افشاندن بذر اندیشه در مزرع ضمیر توده ها (احسان طبری)
·        روشنگری موضعمندی را در بطن خود نهفته دارد و موضعمندی به تمیز سوبژکت از اوبژکت می انجامد.
·        اشیاء جامد اوبژکت اند و فاقد موضع خاص خود.
·        کسی از آنها نمی رنجد.
·        کسی هم در آنها رفیق راه زندگی نمی جوید.
·        سوبژکت اما موضع خاص خود را می گیرد و در نتیجه ی موضعمندی، برای خود دوست می یابد و دشمن می تراشد.
·        گروهی او را به دلیل موضعش می پسندند و گروهی می آزارند.


تا مرد سخن نگفته باشد

عیب و هنرش نهفته باشد


·        سعدی با این بیت چه می کند؟

3

تا مرد سخن نگفته باشد

عیب و هنرش نهفته باشد


·        سعدی با این بیت موجز، اولا همان کاری را می کند که کارل مارکس کرده است:
·        گذار از خطه خاص به عالم عام:
·        گذار از ابراز نظر شاهزاده (خاص) به ابراز نظر بطور کلی (عام)

·        آموزش تفکر مفهومی همین است، که شیخ شیراز به عهده گرفته است.
·        تفکر دیالک تیکی همین است، دیگر.
·        درجا نزدن در فاکت های منفرد مرده.
·        تعمیم بخشیدن به تجربه مشخص و معین.

4

تا مرد سخن نگفته باشد

عیب و هنرش نهفته باشد


·        سعدی با این بیت، به تئوریزه کردن کردوکار شاهزاده می پردازد:
·        ابراز نظر شاهزاده و تأثیرگذاری بر شنونده را سعدی به مثابه تجربه ای مشخص به خدمت می گیرد و تئوری عام فراگیری از آن استخراج می کند:
·        دیالک تیک شناخت تجربی ت شناخت نظر (امپیریکی ـ تئوریکی) همین است.
·        اگر کسی ابراز نظر نکند، موضع فکری او، حسن و عیب او ناشناخته می ماند.

·        این حکم سعدی بلحاظ معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت) به چه معنی است؟

5

·        بنظر سعدی میان ابراز نظر و افشای موضع فکری خویش، نشان دادن حسن و عیب خویش، رابطه دیالک تیکی وسیله و هدف بر قرار است.
·        ابراز نظر وسیله معرفی موضع فکر و در تحلیل نهائی موضع طبقاتی خویش است.
·        سخن هر کس، آئینه تجلی و تظاهر حسن و عیب او ست.

6

·        اگر شاهزاده ابراز نظر نکرده بود، از هر نظر ناشناخته مانده بود.
·        ولی پس از ابراز نظر، بلحاظ سوبژکتیف، یعنی در نظر خود و دیگران، «از ناچیزی به چیزی» (حکیم طوس) بدل شده است.
·    این بدان معنی است که شناخت ـ خواه خوشناسی و خواه خودشناسانی و خواه دگرشناسی ـ سرچشمه تعالی سوبژکتیف است، منبع عشق و نفرت است.

 ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر