۱۳۹۱ آذر ۱۳, دوشنبه

جهان و جهان بینی سیاوش کسرائی (38)

 سیاوش کسرائی 
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
مار
(خرداد 1363)
تحلیلی از شین میم شین
·        بی خواب بود، مار
·        بی تاب بود، مار

·        گاهی ـ گره گرفته به تن ـ تند می خزید
·        گاهی، ز خشم چنبره می زد
·        در خویش می تپید

·        چون با تن زمین
·        پیوسته بود مار

·        پیشآمد بلا را دانسته بود مار

·        ـ آسیمه سر، رمیده ـ
·        به هر سوی می پرید،
·        وحشت می آفرید.

·        آن ساکنان غافل کاشانه
·        کشتند مار را
·        و آسوده دل، به خانه نشستند.

·        ناگه زمین به لرزه در آمد
·        واریز داد بر سرشان روزگار را.

پایان

متانقدی بر تحلیل شعر «مار» از
سین پرواز

سین پرواز
پس مار می خواسته به طبقه ای که متعلق به او بوده، هشدار دهد، نه به طبقه حاکمه

·        ما وقتی تحلیل این شعر سیاوش را منتشر می کردیم، می دانستیم که محتوای غنی و غول آسای این شعر موجز و مختصر، هنوز بر زبان نیامده است و آرزو می کردیم که حریفی تحلیل ما را مورد تأمل قرار دهد.
·        و اکنون با متانقدی از حریفی خوداندیش روبرو شده ایم و چه بهتر از این.

·        تلاش ما همواره بر وفاداری حتی المقدور بر شیوه اوبژکتیف (عینی) تحلیل است.
·        سعی ما این است که داوری خود را بر بنیان عناصر موجود در اثر هنری مربوطه استوار سازیم و نه بر قوه تخیل و حدس و گمان خویش.
·        سین از این لحاظ که مار قصد هشدار دادن داشته، اختلاف نظری با ما ندارند.
·        اختلاف نظر ایشان در تعیین هویت سکنه خانه است.

·        اما چرا ما ـ بر خلاف نظر سین ـ منظور سیاوش از سکنه خانه را طبقه حاکمه تلقی می کنیم؟

1
 سیاوش
آن ساکنان غافل کاشانه
کشتند مار را
و آسوده دل، به خانه نشستند.

·        اولین دلیل ما در خود شعر سیاوش است:
·        سکنه غافل خانه مار را می کشند و بعد آسوده دل به خانه می نشینند.
·        بنابرین، مار نه به خویشان خویش، نه به طبقه خویش، نه به توده اعماق نشین پیوسته با تن زمین، بلکه به سکنه خانه، به طبقه حاکمه که زمام امور کشور را بدست دارد، هشدار داده است.
·        سال ها قبل هم به مصدق هشدار داده بود و خود لت و پار شده بود.

2
آن ساکنان غافل کاشانه

·        ثانیا صفت «غافل» که سیاوش به سکنه خانه نسبت می دهد، همان صفتی است که خود سین و امثال سین شب و روز و هر ساعت به طبقه حاکمه بحق نسبت داده اند و همچنان و هنوز نسبت می دهند.
·        تمامی فیسبوک و مجلات و خبرنامه های اوپوزیسیون موضوعی جز  تحقیر سطح فکری هیئت حاکمه فعلی ندارند.

3
آن ساکنان غافل کاشانه
کشتند مار را

·        ثالثا قاتلین مار سکنه خانه بوده اند، نه خویشان مار.
·        خویشان مار که اوین و کهریزک و صد کوفت و زهر مار دیگر نداشته اند.
·        بنایرین منظور سیاوش از سکنه خانه، فقط می تواند طبقه حاکمه باشد.

سین پرواز
«سوء ظن دیرین به مار را می توان آنتی کمونیسم دیرین دیرنده در میان طبقه متوسط و ممتاز محسوب داشت.»
(شین میم شین)
این سوظن فقط مختص طبقه حاکمه نیست به عقیده من شامل حال زحمتکشان هم می شود.

·        منظور مشخص سین از مفهوم «زحمتکشان» چیست؟
·        آیا بنظر سین، آنتی کمونیسم ایدئولوژی زحمتکشان است و یا ایدئولوژی طبقات غیرپرولتری از خرده بورژوازی گرفته تا طبقات فئودال و بورژوا؟

·        در هر صورت، شاید سین مفهوم «زحمتکشان» را با لات ها و لومپن ها پر می کنند.
·        در این صورت باید به ایشان حق داد که که لومپن پرولتاریا نیز می تواند ایدئولوژی آنتی کمونیستی را بر پرچم خویش بنگارد.
·        ما ولی لات و لومپن ها را جزو توده های مولد و زحمتکش محسوب نمی داریم.
·        هر جا که توده های مولد و زحمتکش زمام امور را بدست گرفته اند به تربیت آنها پرداخته اند.
·        ماکارنکو پداگوگ بزرگ پرولتاریا در این زمینه، آثار تجربی ـ تربیتی ارزشمندی به میراث نهاده است.

سین پرواز
«پیوند مار با زمین را می توان پیوند ارگانیک رستم با توده های مولد و زحمتکش تلقی کرد.
وحشت آفرینی مار را می توان اخطارهای رستم در زمینه خطرات ناشی از عوامل آشکار و نهان امپریالیسم معنی کرد و الی آخر. »
پس در واقع مار می بایست به طبقه زحمتکش هشدار دهد که توسط طبقه حاکمه به قتل رسید.

·        مار در این شعر به سکنه خانه هشدار می دهد و بوسیله سکنه خانه هم به قتل می رسد.
·        بزور سرنیزه هم حتی نمی توان ادعا کرد که مار به طبقه زحمتکش هشدار می داده و نه به سکنه خانه و نه به قاتلین غافل خویش.
·        سین برای اثبات صحت نظر خویش باید از شعر سیاوش فاکتی نشان دهد.
·        نفس ادعا چیزی را اثبات نمی کند.

سین پرواز
پس طبقه حاکمه آگاهانه این کاررا کرده و همواره طبقه زحتمکش و همین طور خرده بورژوا قلب جریان را توسط حاکمان باور کرده است.

1
پس طبقه حاکمه آگاهانه این کاررا کرده

·        برداشت ما از این شعر هرگز این نبوده که طبقه حاکمه ناآگاهانه به قتل مار هشدارنده اقدام کرده است.
·        صفت «غافل» به معنی سطح نازل شعور سکنه خانه است و نه به معنی قتل ناآگاهانه مار.
·        ما در فراز پایانی تحلیل خود نوشته ایم:
·        « منظور سیاوش از سکنه خانه بی تردید طبقه حاکمه است.
·        طبقه حاکمه نه تنها سوء ظن طبقاتی و ماهوی نسبت به مار ملی و بین المللی داشته، بلکه از نخستین لحظه های تسخیر قدرت سیاسی و اقتصادی به ردجوئی و ردیابی از مار و به پرونده سازی بر ضد آن پرداخته بود و بارها لانه های بزرگ و کوچک مار را درهم کوبیده بود و جراحات مهیب بر اندام و اعصاب مار وارد آورده بود.»

2

·        سکنه خانه بنظر سیاوش مشتی «غافل»  اند.
·        سکنه خانه به دنبال اوتوپی بوده اند.
·        عمدتا فوندامنتالیست بوده اند و در دهه های پایانی قرن بیستم سودای برگشت به صدر اسلام بر سر داشته اند.
·        اینکه این اوتوپی پس از سی سال در برخورد به سنگ واقعیت عینی رسوا می شود و ورشکستگی آن شکاف عمیقی در صف متحد حزب الله ایجاد می کند و دو جناح آن تحت پرچم سیاه و سبز رو در روی هم قرار می گیرند، بر صحت نظر سیاوش و مار دلالت دارد.
·        اینجا سخن از عقب ماندگی فکری و طبقاتی است و نه از کردوکار ناآگاهیانه.

·        اگر طبقه حاکمه غافل نبود، اگر به هشدار مار عمل می کرد، نه جنگ عراق صورت می گرفت و نه صدمات مادی و فرهنگی و انسانی وحشتناک بر ملت ایران وارد می آمد.

·        البته هر کردوکاری در چارچوب دیالک تیک خودپوئی و آگاهی صورت می گیرد.


·        میر حسین موسوی در شب فاجعه قتل مار در تلویزیون ظاهر شد.

·        سخنرانی جالبی بود که هرگز از یاد کسی نخواهد رفت.
·        او علنا، خوش خیالانه و امیدوارانه گفت:
·       اکنون که «ما مار را لت و پار کرده ایم، امپریالیسم دیگری دلیلی بر تحریم اقتصادی و غیره ما نخواهند داشت.» (نقل به مضمون)

·        (منظور سیاوش از «آسوده دل به خانه نشستند» همین بوده است.)

·        قتل مار بی تردید حساب شده بوده و نه ناآگاهانه و تصادفی.

·        امام سیزدهم نیز در واکنش به اعتراض کسانی که قتل مار را محکوم می کردند، با صراحت تام و تمام اعلام داشت:
·        «اینها برای بیست سال دیگر، برای سی سال دیگر برنامه ریزی می کنند!»

·        ایکاش چنین بود!
·        اگر کردوکار مار از این قرار می بود، فاجعه این چنین اندوهبار نمی گشت.

سین پرواز
همواره طبقه زحمتکش و همین طور خرده بورژوا قلب جریان را توسط حاکمان باور کرده است.

الف

·        دیوار زحمتکشان بسیار کوتاه است و بالا رفتن از آن هنری نیست.
·        ما تجربه شخصی دیگری از طبقه کارگر و دهقان داشته ایم.
·        توده های مولد و زحمتکش تا آخرین لحظات تن به یوغ طبقه حاکمه جدید ندادند و به این راحتی ها تن در نمی دهند.
·        شعور خارائین و غریزی ـ طبقاتی توده های مولد و زحمتکش را هرگز نباید دست کم گرفت.

ب

·        در زمینه طبقه متوسط و خرده بورژوازی  باید به نکات زیر توجه اکید داشت:

1

·        اولا این اقشار بینابینی جزئی از طبقه حاکمه اند و پایگاه ارگانیک طبقه حاکمه را تشکیل می دهند.
·        ستون فقرات فوندامنتالیسم شیعی را روشنفکران مذهبی بویژه دانشجویان تشکیل داده اند.
·        با نگاهی سرسری به خاطرات به آذین از زندان می توان  متوجه شد که مغز متفکر روندهای بازجوئی و شکنجه و اعدام همین روشنفکران بظاهر مؤمن و بی ریا بوده اند و هستند و خواهند بود.

2

·        ثانیا لایه های لائیک و غیرمذهبی اقشار بینابینی حامل گرایشات دوگانه اند:

الف

·        لایه های لائیک و غیرمذهبی اقشار بینابینی از سوئی بشدت ضد پرولتری اند، حتی اگر پرچم سرخ و صورتی بدست داشته باشند.

ب

·        از سوی دیگر حامل تمایلات شدید به ارتقای طبقاتی به درجه بورژوازی بزرگ و مرفه اند.

ت

·        ثالثا اقشار بینابینی پایگاه اصلی و عملی و فعال ارتجاع فاشیستی و امپریالیستی بوده اند.
·   ببرکت و بوسیله همین اقشار بینابینی است که مشتی انگل پتیاره  بر گرده بشریت زحمتکش سوار شده اند و  هرچه می خواهند می کنند.

سین پرواز
به نظر من سکنه خانه تنها طبقه حاکمه نیست که همه مردم هستند که آگاهانه و نا آگاهانه زندگی خود را به حراج گذاشته اند.

·        اگر سکنه خانه قاتلین مارباشند، پس فقط طبقه حاکمه اند.
·        حکومت جمهوری کذائی نه حکومت توده ای ـ دموکراتیک، بلکه جمهوری اسلامی است.
·        بنابرین حتی اگر کمترین اطلاعی از صف آرائی های طبقاتی در جامعه نداشته باشیم، نمی توانیم ادعا کنیم که «همه مردم هستند که آگاهانه و نا آگاهانه زندگی خود را به حراج گذاشته اند.»
·        چون کسی داوطلبانه زندگی خود را به حراج نمی گذارد و به ذلت تن در نمی دهد.
·        ذلت مادی و فرهنگی به توده تحمیل می شود.
·        باور کردنی نیست که جوانی داوطلبانه به فروش کلیه خود تن در دهد.
·        فقط باید مار بود تا با گوشت و پوست خود از این حقیقت امر گزنده و فرساینده اطلاع داشت.

سین پرواز
زیرا خرابی خانه الان بیشتر دامن مردم را گرفته و طبقه حاکمه بر اسب خود همچنان می تازد.

·        در این زمینه حق با سین است.
·        چون خرابی خانه همیشه بیشترین ضربه را بر توده های مولد و زحمتکش وارد می آورد.

·        اما در زمینه دیگر سین اشتباه می کنند:
·        طبقه حاکمه حداقل دو شقه شده است و مبارزه ای کثیف میان آندو در جریان است. 

·        مبارزه ای که می تواند به نفع یکی از آندو تمام شود، ولی نمی تواند به نفع توده ها خاتمه یابد.
·        هر دو جریان مختلف طبقه حاکمه حتی خود از بحران ژرف در ساختار سیستم سخن می گویند.
·        بنایرین نمی توان از «تاخت و تاز طبقه حاکمه بر اسب خویش» سخن راند.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر