میم حجری
استاد
البته توضیحات شما برایم بعنوان یک کارشناس سیاسی
بسیار جای تامل داشت.
1
آنجا که گاندی را یک انقلابی از سر تا پا خوانده
بودید.
بنده در دانشکده "تابعیت بین المللی"
در دو بخش با گاندی سر و کار دارم:
الف
در بخش "مبارزات بدون خشونت" است.
ب
در بخش "رهبری " که در آن، خصوصیات یک
رهبر و مختصات او و هنر او را در امر رهبری یک جنبش اجتماعی مورد بحث قرار می
دهیم.
·
استاد در
دو عرصه با گاندی سر و کار دارند و انقلابی بودن گاندی را اصلا و ابدا قبول
ندارند.
·
دلایل
استاد اما از چه قرارند؟
استاد
شاید شما تعریف جدیدی از انقلابی بدست بدهید که
بنده در هیچ کتابی آن را نخوانده باشم.
·
استاد
مسئله را شخصی می کنند، تا راحت تر حل شود.
·
انگار مفهوم
«انقلاب» تعریف فلسفی استاندارد ندارد و هر کس به میل خویش، تعریفی از آن سرهم
بندی می کند و تحویل این و آن می دهد.
·
به همین دلیل
هم است که استاد تعریف شخصی خود را از مفهوم «انقلابی» دارند:
استاد
انقلابی هیچگاه در چارچوب روابط موجود و هنجارهای
به رسمیت شناخته شده، حرکت نکرده و دقیقا در مقابل آن حرکت می کند.
·
این
تعریف استاد از مفهوم «انقلابی» است.
·
بزعم
استاد، هر کس «در چارچوب روابط موجود و هنجارهای به رسمیت شناخته شده، حرکت نکند و
دقیقا در مقابل آن حرکت کند»، انقلابی است.
از کرامات شیخ ما چه عجب:
پنجه را باز کرد و گفت:
«وجب!»
الف
·
از صدها «دانشجو»
در سرزمین عجایب، حتی یکی نبوده که از استاد بپرسد:
·
«پس آنارشیست
به چه معنی است؟»
·
چون همه
این محسنات که استاد به انقلابیون نسبت می دهند، شامل حال آنارشیست ها (هرج و مرج
طلب ها)، لومپن ها، قانون شکن ها، بی بند و بارها، اراذل و اوباش هم می شود.
ب
·
مانی
پولاسیون و تخریب افکار عمومی در عصر جاهلیت مدرن به همین می گویند:
·
تحریف بی
سر و صدای همه مفاهیم و مقولات فلسفی، آنهم از سوی عالی ترین مراجع «علمی» و
سیاسی.
·
استاد
بدون اینکه کمترین اهانتی به انقلابیون بکنند، همه را از دم در رده آنارشیست ها (هرج و مرج طلب ها)، لومپن
ها، قانون شکن ها، بی بند و بارها، اراذل و اوباش قرار می دهند.
·
دیگر
کدام انسان شخصیت مند و آبرومندی حاضر خواهد شد که خود را انقلابی بنامد.
ت
·
البته
تعریف استاد از مفهوم «انقلابی» به نحوی از انحاء درست است و مطلقا نادرست نیست.
·
فرق
حقیقت نیم بند با دروغ تمامعیار هم همین است.
·
حقیقت
نیم بند، دروغی است که به ذراتی از حقیقت سرشته است و برای عوامفریبی از کارآئی و
برائی و مؤثریت بمراتب بیشتری برخوردار است.
استاد
انقلابی هیچگاه در چارچوب روابط موجود و هنجارهای
به رسمیت شناخته شده، حرکت نکرده و دقیقا در مقابل آن حرکت می کند.
·
ایراد
اسلوبی تعریف استاد اما کجا ست؟
·
ایراد اسلوبی
تعریف استاد درست همان ایراد اسلوبی «لیبرال» های وطنی و نه فقط آنها ست:
·
استاد به
جای تعریف دقیق مفهوم «انقلاب» و «انقلابی»، فرم «حرکت» فرد معینی را عمده و
برجسته می کنند و در بی سر و صدائی مطلق، محتوای «حرکت» او را از یادها می برند.
·
همین کار
را «لیبرال» های وطنی نیز بخوبی فراگرفته اند
و فرم «حرکت» افراد را طبقه بندی می کنند تا نتیجه بگیرند که انقلاب یعنی کردوکار
خشونت آمیز و کشت و کشتار.
·
ما این
شیوه برخورد به مسائل را فرمالیسم نام داده ایم:
·
فرمالیسم
یعنی تخریب دیالک تیک فرم و محتوا، دور انداختن محتوا و به تخت نشاندن زورکی فرم.
·
به عبارت
دیگر، خلاصه کردن هر چیز در پوسته آن چیز.
استاد
انقلابی "حلقه تغییر" موجود و به رسمیت
شناخته شده را برای تحقق اهدافش تنگ می بیند و خارج از "قانون موجود" در فکر تغییر اساسی است.
·
این
تکرار همان تعریف سابق در فرم دیگری است:
·
«قانون
موجود» برای کردوکار انقلابی، چارچوبی تنگ است.
·
این
تصریح همان برداشت پیشین ما از حکم استاد بود:
·
انقلابی
یعنی قانونشکن و لاغیر.
الف
·
اکنون سؤال
معصوم زیر بر لب هر بنی بشری می روید:
·
اگر کسی
انقلابی نباشد، چه نام دارد؟
·
به عبارت
دیگر، ضد انقلابی با کدام مفهوم تبیین می یابد؟
·
بدون شک
استاد به این سؤال همان جوابی را خواهند داد که «لیبرال» های تر و تمیز وطنی می
دهند.
·
خواهیم
دید.
·
ولی محمد
رضا شاه مرحوم می دانست که ضد انقلابی چی نام دارد:
·
او در
کتاب «انقلاب سفید»، از «ارتجاع سرخ و سیاه» حرف می زد و سوادش بیشتر از اساتید دانشکاهی در
سرزمین عجایب بود.
·
ضد
انقلاب ـ به قول شاه شاهان حتی ـ می شود ارتجاع و ضد انقلابی قاعدتا باید مرتجع باشد.
· اگر
استاد، انقلابیگری گاندی را حاشا می کنند، این آیا بدان معنی است که گاندی را ضد
انقلابی، واپسگرا و مرتجع می دانند؟
·
باید
ببینیم.
استاد
گاندی دارای هیچیک از مؤلفه های انقلابی گری
نبود.
·
استاد پس
از اینکه انقلابیگری را با قانونشکنی یکسان قلمداد نمودند، نتیجه پیشاپیش مطلوب
خود را می گیرند و اعلام می کنند که گاندی قانونشکن نبوده و لذا انقلابی نبوده است.
·
عوامفریبی
هزاران فرم دارد، اینهم بیشک یکی از آن فرم ها ست.
·
اما
دلایل استاد شنیدنی اند:
استاد
او حقوقدانی عدالت گرا بود که می خواست در چارچوب
قانون، خواسته های خود را به تحقق نزدیک سازد.
·
گاندی ئی
که اصلا و ابدا انقلابی نبود، «حقوقدانی عدالت گرا بود.»
·
عدالت به
چه معنی است و عدالتگرا چه خواص و مشخصاتی را دارد؟
·
عدالت به اصل اخلاقی و حقوقی اطلاق می شود که قبل از همه
حاکی از خواست توده های مردم در زمینه فراهم آمدن شرایط و امکانات اجتماعی اصولا
مساوی برای توسعه آزاد و همه جانبه شخصیت کلیه انسان های زحمتکش و برای عمل
خلاقانه آنها در همبود انسان های برابرحقوق و برخوردار از شانس مساوی برای اشتغال
است.
·
عدالت به معانی زیر بکار می رود:
1
·
وجود حقوق انسانی برای همه اعضای همبود.
2
·
وجود تکالیف مساوی برای همه اعضای همبود.
3
·
احترام به شرف و عزت شخصی هر فرد بوسیله جامعه.
4
·
حمایت و دستگیری از کلیه اعضای جامعه.
·
اکنون
این سؤال پیش می آید که آیا عدالتگرائی گاندی ـ در تحلیل نهائی ـ به معنی مبارزه در
راه لغو قوانین استعماری جاری در هند نبوده و اگر بوده، بنا بر تعریف استاد نباید
او را مخالف قانون اساسی استعماری جاری و نتیجتا انقلابی تلقی کرد؟
·
در دیالک
تیک فرم و محتوا همیشه و همه جا، نقش تعیین کننده از آن محتوا ست، اگرچه فرم، هیچ
واره و هیچ کاره نیست.
·
مسئله
اصلی این نیست که فرم مبارزه رهائی بخش ضد استعماری گاندی از چه قرار بوده، بلکه ـ
قبل از همه ـ این است که محتوای آن چه بوده است.
·
چون این
در طبیعت دیالک تیک فرم و محتوا ست که محتوای واحدی در فرم های متفاوت گنجانده شود:
·
به عنوان
مثال، شراب را ـ به مثابه محتوا ـ می توان هم در کوزه نگه داشت، هم در خم، هم در
بطری، هم در جام و هم در پیاله.
·
تعیین
کننده خود شراب (محتوا) است و با خوردنش بنی بشر مست می شود و نه فرم نگهداری آن (کوزه،
خم، بطری، جام و پیاله)
·
انقلاب
رهائی بخش ملی و ضد استعماری می تواند در فرم های مختلف صورت گیرد:
·
هم در
فرم مسلحانه و هم در فرم غیرمسلحانه.
·
مهم، قهر
انقلابی است که در فرم های مختلف و بطرق مختلف، استعمار حاکم را ایزوله و تضعیف می
کند، مستأصل می سازد، به زانو در می آورد و از عرصه بدر می روبد.
استاد
او حقوقدانی عدالت گرا بود که می خواست در چارچوب
قانون، خواسته های خود را به تحقق نزدیک سازد.
·
استاد
مرتب از مفهوم «در چارچوب قانون» استفاده می کنند، ولی «خواسته های» انقلابی و ضد
استعماری و رهائی بخش جنبش گاندیئیستی را در نهایت معصومیت و متانت ماستمالی می
کنند.
·
این کردوکار
استاد اما در بهترین حالت به چه معنی است؟
·
این بدان
معنی است که استاد دیالک تیک فرم و محتوا را وارونه می سازند و نقش تعیین کننده را
از آن فرم جا می زنند و محتوا را تا حد هیچ و پوچ تنزل می دهند و نهایتا به عوامفریبی
نان و آبدار چرب و نرمی دست می یابند.
به همین
دلیل است که ما از فرمالیسم سخن می گوییم.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر