۱۳۹۱ مهر ۱۱, سه‌شنبه

هماندیشی بامریم اسلامی (6)

برتولت برشت 

حاكمان مي گويند
صلح يك چيز است
جنگ چيز ديگر
سخت در جوهر خود، ناهمگون

ليك ما مي دانيم
صلح و جنگ ايشان
همچون باد و طوفان
ذات يا جوهر همگون دارد.
جنگ آنها آيد از دل صلح،
چون پسر كز مادر،

 چهر هول انگيزش را برده به ارث.

جنگ آنها آيد،
تا كشد هركس را
جان سلامت برده موقع صلح.

منبع:
صفحه فیس بوک مارال بهبودی
سرچشمه:
صفحه فیس بوک گروه های موسوم به
شعر و شعور و شعار

میم

·        ژرف و قاطع.
·    مثل همیشه، برتولت برشت ـ حکیم شاعر، یگانه ی عزیز همیشه به یاد ماندنی و هرگز فراموشی ناشدنی!

 مادر پرولتر
اثری از الفارو سیکوه ئیروز
مریم
توده مردم قربانیان همیشگی این جنگ و صلح هایند!

·        برشت فیلسوفی شاعر و شاعری فیلسوف است.
·        دلم خیلی می خواهد که همین شعر موجز را مورد هماندیشی قرار دهیم.
·        شما برداشت خود را بگویید تا بلکه ما هم غبار تنبلی از جلپاره تن فروتکانیم.

مریم
برشت به صراحت واقعیت موجود را بیان می دارد.
واقعیتی که خود تجربه کرده ایم.
این شعر مرا به یاد گفته ای از یکی از معلمان دوران دبیرستانم می اندازد.
زمان حملات هوایی عراق به ایران در سال 65 ـ 66 بود.
وقتی صدای آژیر قرمز بلند شد، همه بچه ها را به پناهگاه بردند.
بعد از سفید شدن وضعیت به کلاس برگشتیم.
درس جغرافی داشتیم.
معلم مربوطه گفت:
« این همه تلاش برای زنده ماندن برای چیست؟
مشکلات و بدبختی های مردم بعد از جنگ عیان می شود.»
شاید آن موقع، محتوای گفته ایشان را درک نکردم,
اما حالا کاملا به محتوای واقعی آن پی برده ام.
مردم، همیشه به وسیله ای برای اجرای اهداف حاکمان بدل می شوند.

·        خیلی ممنون.
·        این خصوصیت خودویژه مریم است:
·        کشف حقایقی که به ذهن کسی نمی رسند، ولی پس از تبیین شان همه فکر می کنند که پیشاپیش می دانستند.
·        راستش را بخواهید، این برداشت از شعر برشت به ذهن ما حتی خطور نکرده بود.
·        اما منظور برشت فقط همین نیست، اگرچه جوهر مطلب را مریم بطرزی فشرده و تغلیظ یافته تبیین کرده اند.

·        ما سعی می کنیم که شعر برشت را تجزیه و بعد تحلیل کنیم:

بورژوازی
اثری از الفارو سیکوه ئیروز
برتولت برشت
حاكمان مي گويند
صلح يك چيز است
جنگ چيز ديگر
سخت در جوهر خود، ناهمگون

·        منظور برشت از مفهوم «حاکمان» چیست؟

·        حاکمیت و قدرت دو مقوله سوسیولوژیکی (جامعه شناسی) متفاوت اند و اغلب با هم عوضی گرفته می شوند.
·        شاید بهتر آن باشد که ما برای درک منظور برتولت برشت و برای پرهیز از خلط این دو مفهوم سوسیولوژیکی مهم، از اصطلاحات هیئت حاکمه و طبقه حاکمه استفاده کنیم.

هیئت حاکمه

·        هیئت حاکمه را همه از خرد و کلان می بینند و مرتب به تیغ تیز انتقاد می سپارند.
·        عکس جورج و جورج بن جورج و خمینی و خامنه ای را هر ننه مرده ای بسته به منافع خود مانیپولیزه می کند.
·        حضرات جائی جزو قدیسین به عرش اعلی برده می شوند و جائی مورد تحقیر و لعن و نفرین قرار می گیرند.
·        اینها اعضای هیئت حاکمه اند که اهرم های قدرت سیاسی و اجرائی را به دست دارند و معروف خاص و عام اند.
 
طبقه حاکمه

·        طبقه حاکمه اما ـ بر خلاف هیئت حاکمه ـ نامرئی است.
·        طبقه حاکمه اهرم های اقتصادی و نتیجتا و در تحلیل نهائی، سیاسی، فرهنگی، ایدئولوژیکی، اخلاقی و غیره را بدست دارد.
·        طبقه حاکمه از جنس اجنه است و دیده نمی شود.
·        طبقه حاکمه چه بسا حتی از جنس خدا ست و بسان خدا همه جا هست و هیچ جا نیست.

·        فرمان جنگ ها، قتل عام ها و کشتارها را یکی از مهره های هیئت حاکمه صادر می کند و بقیه مهره ها فرامین و فتاوی صادره را به مورد اجرا می گذارند.
·        هیتلر و پینوچه و تاچر و جورج و جورج بن جورج و خمینی و خامنه ای را همه می شناسند و مقصر اصلی قلمداد می کنند.
·        ولی طبقه حاکمه ای را که هیتلر ها، پینوچه ها، تاچرها، جورج ها، خمینی ها، خامنه ای ها عمال شان هستند، کسی نمی شناسد و نام نمی برد، مگر اینکه به سلاح بینش تئوریکی مجهز باشد و نامرئی ها را مرئی سازد و نشان همگان دهد.

برتولت برشت
حاكمان مي گويند
صلح يك چيز است
جنگ چيز ديگر
سخت در جوهر خود، ناهمگون

·        معنی تحت اللفظی:
·        حاکمان میان جنگ و صلح دیوار می کشند، حساب آندو را از هم جدا می کنند و برای هر کدام ماهیت دیگری قائل می شوند.

·        آنچه برتولت برشت به نقد می کشد، بینش دوئالیستی حاکمان است.
·        حاکمان و یا به عبارت روشن تر، ایدئولوگ های طبقه حاکمه منکر دیالک تیک جنگ و صلح اند.
·        آنها برای عوامفریبی به انکار ماهیت واحد جنگ و صلح می پردازند.

·        چرا؟
·        باید ببینیم.



برتولت برشت
لیک ما می دانیم 
صلح و جنگ ايشان
همچون باد و طوفان
ذات يا جوهر همگون دارد.

·        برتولت برشت در این بند شعر موضع طبقاتی می گیرد و به ابراز نظر می پردازد:
·        معنی تحت اللفظی:
·        ما اما می دانیم که جنگ و صلح حاکمان ـ بسان باد و طوفان ـ ماهیت واحدی دارند.

·        برای درک بهتر منظور برشت بهتر است که مفاهیم او را مورد حلاجی بیشتر قرار دهیم:

مفهوم «ما»
ليك ما مي دانيم
صلح و جنگ ايشان
همچون باد و طوفان
ذات يا جوهر همگون دارد.

·        منظور برتولت برشت از مفهوم «ما» چیست؟

·        منظور برشت از «ما»، آنتی تز طبقه حاکمه است، بخشی از جامعه است که در مقابل حاکمان قرار دارد:
·        به عبارت روشن تر، بخشی از جامعه است که هم بوسیله هیئت حاکمه بر آن حکومت می شود و هم بوسیله طبقه حاکمه تحت حاکمیت طبقاتی قرار داده می شود.
·        «ما» در هر صورت در چنبره ستم سیاسی، ایدئولوژیکی، فرهنگی، اقتصادی و ملی و غیره قرار دارد.
·        «ما» از طبقات و اقشار اجتماعی ضد طبقه حاکمه تشکیل می یابد.
·        «ما» از طبقات و اقشار اجتماعی تحت ستم و استثمار تشکیل می یابد و برتولت برشت خود یکی از نمایندگان صدیق و سرسخت منافع آنها ست.
·        برشت و همگنان طبقاتی اش می دانند که جنگ و صلح حاکمان ماهیت طبقاتی واحدی دارد.
·        به عبارت دیگر، ماهیت  واحدی در دو نمود مختلف عرض اندام می کند:
·        گاهی در فرم صلح و گه در فرم جنگ!
·        بسان هوا که ماهیت واحد باد و توفان است.
·        هوا هم ماهیت واحدی است که گاه در فرم نسیم و باد و گه در فرم توفان و تندباد نمودار می گردد.
·        نمود چیزها، پدیده ها و سیستم ها را همه می بینند، ولی ماهیت آنها را بدون تسلیح تئوریکی نمی توان دید.

·        مراجعه کنید به دیالک تیک نمود و بود (پدیده و ماهیت) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

برتولت برشت
جنگ آنها آيد از دل صلح،
چون پسر كز مادر
چهر هول انگيزش را برده به ارث.
·        معنی تحت اللفظی:
·        جنگ حاکمان از بطن صلح شان بیرون می آید، به همان سان که فرزند از بطن مادر زاده می شود.
·        به همان سان که فرزند چهر زشت و زیبایش را از مادر به ارث می برد، جنگ حاکمان نیز چهر هول انگیزش را از صلح هول انگیز حاکمان به ارث می برد.

·        این اما به چه معنی است؟

1
·        این اولا بدان معنی است که جنگ و صلح حاکمان ماهیت و منشاء واحدی دارند، از ریشه واحدی می رویند، میوه های ریشه واحدی اند.
·        جنگ و صلح حاکمان پدیده های بظاهر متفاوت مناسبات تولیدی واحدی اند.
 2
جنگ آنها آيد از دل صلح،
چون پسر كز مادر
چهر هول انگيزش را برده به ارث.

·        این ثانیا بدان معنی است که چهره کریه جنگ حاکمان ارثیه چهره کریه مناسبات تولیدی حاکم است.
·        بیرون کشیدن وحشیانه شیره نیروی کار توده ها و بعد  سوزاندن بیرحمانه اندام  لاغر و فرسوده آنها، بمباران بی رحمانه هزاران شهر و روستا و قتل عام شصت میلیون زن و مرد و کودک و پیر و جوان از ماهیت طبقاتی ددمنش حاکمان و مناسبات تولیدی محبوب آنها حکایت می کند.

هولوکاوست
برتولت برشت
جنگ آنها آيد،
تا كشد هركس را
جان سلامت برده موقع صلح.

·        معنی تحت اللفظی:
·        جنگ حاکمان برای کشتن کسانی شروع می شود که از گزند مرگبار صلح آنها، جان سالم بدر برده اند.

·        این اما به چه معنی است؟

·        این بدان معنی است که سیستم اجتماعی حاکم خادم حاکمان، سیستمی ماهیتا انسان ستیز است، چه در فرم نمودین صلح آمیزش و چه در فرم نمودین قهرآمیزش.

·        مریم در توضیح خویش دیالک تیک جنگ و صلح را بطرز ژرف و زیبائی توسعه می دهند:

مریم
توده مردم قربانیان همیشگی این جنگ و صلح طبقه حاکمه اند.
« مشکلات و بدبختی های مردم بعد از جنگ عیان می شود.»
مردم، همیشه به وسیله ای برای اجرای اهداف حاکمان بدل می شوند.
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر