هماندیشی با مهری ذوالفقاری (1)

اگر نتوان آزادی و عدالت را یکجا داشت و من مجبور باشم میان این دو یکی را انتخاب کنم آزادی را انتخاب می کنم تا بتوانم به بی عدالتی اعتراض کنم.
آلبر کامو
سرچشمه:
فیس بوک
مهری ذوالفقاری

1
آزادی

• مقولات آزادی و عدالت ربط زیادی به یکدیگر ندارند.

• آزادی و یا اختیار جفت دیالک تیکی ضرورت و یا جبر است.

• از دیالک تیک جبر و اختیار (ضرورت و آزادی) حتی سعدی و حافظ خبر داشته اند:

• مثال:

حافظ
رضا به داده بده وز جبین گره بگشا
که بر من و تو در اختیار نگشاده است

• حافظ در همین بیت دیالک تیک جبر و اختیار را در مد نظر دارد.
• حافظ طرفدار جزم (دگم) موسوم به «مشیت الهی» است:
• او منکر اختیار و آزادی انسانی است.
• در فلسفه حافظ انسان هیچکاره است، تماشاچی است، بدتر از حیوان است:
• هرچه جلو اش می ریزند، باید بخورد و دم نزند.

2
عدالت

• ضد دیالک تیکی عدل، ظلم است.
• فردوسی وقوف بی چون و چرا به دیالک تیک داد و بیداد دارد.

• ما در بررسی آثار کلاسیک های ادبی کشور مقولات داد و بیداد را مورد تأمل قرار داده ایم.

• یکی از دیالک تیک های بسیار مهم هستی، دیالک تیک داد و ستد است.
• برای هر ستدی باید دادی داده شود.

• بیداد به احتمال قوی ریشه در همین دیالک تیک یونیورسال دارد:

• کسی بر دیگری وقتی بیداد روا می دارد که چیزی از او بستاند، بی آنکه معادل آن، چیزی به او بدهد:
• یعنی دیالک تیک داد و ستد را تخریب کند و به شکل دیالک تیک واره ستد و هیچ در آورد.
• و یا به عبارت دقیقتر به شکل دیالک تیک بی داد و ستد در آورد.
• یعنی دیالک تیک داد و ستد را مثله و مخدوش کند.

• آلبرکامو و دیگر اگزیستانسیالیست ها حواس شان بکلی پرت است.

• آزادی را فقط می توان در داربست دیالک تیک ضرورت و آزادی (جبر و اختیار) درک کرد و تحقق بخشید.
• هرچه شعور و شناخت انسان ها راجع به قوانین و قانونمندی های عینی هستی رشد می کند، انسان ها به همان میزان از قید و بند عینی طبیعی و اجتماعی آزاد می گردند.

• مثال:
• اگر به عنوان مثال، علمای ایران قوانین و قانونمندی های عینی زلزله را می شناختند، می توانستند ، خانه های ضد زلزله بسازند، همانطور که در خیلی از کشورها ساخته اند.

• بدون خرد، اختیار و یا آزادی معنی ندارد.

• خر نمی تواند مختار باشد، خودمختار پیشکش. (با پوزش از خر همراه خادم و ستمکش بنی بشر)

داد (عدالت) نیز در داربست دیالک تیک داد و بیداد تعیین و تعریف می شود
و ربط چندانی به آزادی ندارد تا آلبر کامو با کر و فر و افاده فروشی
یکی را بردارد و دیگری را بطلبد!

پایان