اسماعیل خویی (۱۳۱۷)
شاعر معاصر ایرانی
مؤلف آثار بیشمار
برنده جایزۀ روکرت در کوبُرگ را درسال ۲۰۱۰
کشتار ۶۷ به بانگ بلند (۳)
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com
تحلیل واره ای از شین میم شین
ادامه تلاش در جهت تحلیل شعر
کشتار ۶۷ به بانگ بلند (۳)
فراز سوم
- « تو گفتی «آری»، به سوی این صف رو!
- تو گفتی «نه» ، برو، صفِ آن طرفی.»
شاعر معاصر ایرانی
مؤلف آثار بیشمار
برنده جایزۀ روکرت در کوبُرگ را درسال ۲۰۱۰
کشتار ۶۷ به بانگ بلند (۳)
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com
تحلیل واره ای از شین میم شین
ادامه تلاش در جهت تحلیل شعر
کشتار ۶۷ به بانگ بلند (۳)
فراز سوم
- « تو گفتی «آری»، به سوی این صف رو!
- تو گفتی «نه» ، برو، صفِ آن طرفی.»
• معنی تحت اللفظی بیت:
• آری گویان در صف اول صف کشند و نه گویان در صف دوم.
• همه چیز در این بیت، بطرزی دوئالیستی (مانیگرانه) برنامه ریزی شده است:
• دیوار دوئالیستی عبورناپذیری میان خیر و شر کذائی کشیده شده است.
• آری گویان در صف ترس و نه گویان در صف بی باکی از یکدیگر تفکیک می شوند.
• دوئالیست ها به همان سان که ساده و مبتذل می اندیشند، به همان سان نیز ساده و مبتذل عمل می کنند.
• نه دردسر تفکر و شناخت و خرد و تحلیلی در تمیز خیر از شر و نه دردسر رفتار سنجیده و اندیشیده با خیر و شر.
• انسان در نهایت سادگی و ابتذال اوبژکت واره می شود، چیزواره می شود و به آسانی آب خوردن، بدلخواه و میل و هوس این و آن، طبقه بندی.
فراز چهارم
- «تو دین که نداری؟!»
- «نه، من ام یک کمونیست.»
- «تو دین که نداری؟!»
- «نه، من ام یک کمونیست.»
• پرسش و پاسخ در نهایت سادگی و ابتذال ادامه می یابد:
• دین داشتن و نداشتن، یعنی شخصی ترین و درونی ترین حق هر کس، به درجه مسئلة المسائل ارتقا می یابد.
• دیالک تیک ماده و روح (وجود و شعور) ابلهانه و بی مهابا تخریب می شود.
• ماده (وجود) به دور افکنده می شود و روح (شعور) بر تخت می نشیند و بسان فرمانفرمای بلامنازع یکه تاز میدان می شود و سرنوشت بنی بشر را رقم می زند.
• وارونگی در قضاوت و تمیز خیر از شر در نهایت عریانی عرض اندام می کند.
• وارونگی شعور که انعکاس تمامعیار وارونگی وجود است.
فراز پنجم
- «یعنی که خدا نیست و اسلامی نیست؟»
- «یعنی که خدا نیست و اسلامی نیست؟»
• این تعریف طبقه حاکمه از مفهوم «کمونیسم» است:
• به قول فلسفی ـ واعظ معروف روزهای تیره تر از شام کودتای 28 مرداد:
• «کمونیست یعنی خدا نیست!»
• عوامفریبی هزار فرم دارد، این هم یکی از آن فرم های تهوع آور و چندش انگیز آن است.
• فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی کمونیسم، یعنی دیرین ترین و دیرنده ترین فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی به چرخش چشمی در باور به بود و نبود خدائی و آئینی خلاصه می شود و بلاهت بر تخت می نشیند.
• منافع طبقاتی آدمی را به چه روزی که نمی اندازد!
فراز پنجم
- «یعنی که جهان هست و در آن انسان هست،
وِ انسان به جهان تواند انسانی زیست.»
- «یعنی که جهان هست و در آن انسان هست،
وِ انسان به جهان تواند انسانی زیست.»
• این تعریف آنتی پود (مخالف) طبقه حاکمه از مفهوم «کمونیست» است:
• کمونیست یعنی کسی که به وجود جامعه و انسان و امکان زیست انسانی در جهان باور دارد.
• اکنون این سؤال سمج پیش می آید که دعوا میان کمونیست و آنتی کمونیست اصولا بر سر چیست؟
• طبقه حاکمه و روحانیت بطور کلی بلحاظ جهان بینی نماینده ایدئالیستم عینی است.
• یعنی منکر وجود جهان و انسان و امکان زیست انسانی در جهان نیست.
• آنچه در این میان به نظر می رسد، سوء تفاهم تحیرانگیز و تهوع انگیز خونینی بیش نیست.
نه پندار طبقه حاکمه از مخالفین خود درست است و نه تصور منادیان کذائی کمونیسم از طبقه حاکمه و کمونیسم.
دیوار دوئالیستی قطور میان خیر و شر کذائی ظاهرا بی دلیل است.
ادامه دارد
دیوار دوئالیستی قطور میان خیر و شر کذائی ظاهرا بی دلیل است.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر