۱۳۹۱ شهریور ۱۰, جمعه

سیری در شعری از یوسف صدیق (گیلراد) (5)

ده سروده ی اول از مجموعه ی «بوی چشمانت»
یوسف صدیق (گیلراد)

(۱۰)

زمان، دیوار سایه ها ست.

در سایه ها
به چشمانت می نگرم
و این بار،
روی دیوار می نویسم:

موجیم که آسودگی ما هدف ما ست
ما در پی آنیم که آرام بگیریم.

اقبال لاهوری سروده بود:
«موجیم که آسودگی ما عدم ماست
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم.»

سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com


میم نون
موجیم که آسودگی ما هدف ما ست!

• نقطه اوج این ده سروده، اتفاقا در فراز واپسین آن است:

موجیم که آسودگی ما هدف ما ست
ما در پی آنیم که آرام بگیریم.

• با این شعر، بیشک آرزوئی دیرین برآورده می شود.
• همه که نمی توانند همزمان هم شاعر باشند و هم باب الحوایج!

• خوشبختی ما شاید در برآورده گشتن همین آرزوها باشد.

• شعر اقبال لاهوری، اصولا بر طرز تفکر متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) استوار شده بود.
• او فکر می کرد که آرامش موج، مرگ موج است.
• اقبال لاهوری از دیالک تیک موج غافل بود.

• آرامش موج نه مرگ موج، بلکه فرمی از وجود موج است.
• عقب عقب رفتن جهنده است، برای ذخیره انرژی و نیروی هرچه بیشتر، جهت جهش فراتر و چه بسا بلندتر.

• در این بند شعر یوسف صدیق، حقیقت امر علمی و فلسفی ژرفی جامه شعر می پوشد:
• هدف هر حرکتی آسودگی است:

• دیالک تیک حرکت و سکون!

• اگر اتمی مثلا اتم هیدروژن، الکترونی از دست بدهد، یعنی اکسیده شود، به کاتیونی (پروتونی) بدل می گردد و از فرط بی تابی با سرعت نور به راه می افتد و هر چه سر راه بیابد، در هم می کوبد، تا الکترونی بدست آورد، به مرحله گازهای خنثی برسد و آرام گیرد.

• سیر و سرگذشت واکنش های شیمیائی و بیوشیمیائی از همین قرار است:
• نیل سیری ناپذیر به آسودگی (قاعده اکتت: Octettregel)


• هدف هر ذره ـ حتی ـ آسودگی است.
• وگرنه چیزی تشکیل نمی شود.


• سرگذشت تشکیل همین نمک حیاتی ـ مماتی طعام ـ به عنوان مثال ـ نتیجه گذار فلز سمی خودسوز سدیم و غیرفلز مهلک و مخرب کلر به کعبه گازهای خنثی است.

عمر شاعر فیلسوف دراز باد!

مهدی شعبانی پور
در اینجا نظر من به اقبال نزدیکتر است.
خوب موجی که آرام بگیرد، دیگر اسمش موج نیست.
حتی اگر آماده باشد برای جهش.
موج را وقتی موج می نامند که جهش داشته باشد.
به نظر من اقبال زیباتر حال درونی مارا بیان کرده است.

• به جای موج، گربه، سگ، دوچرخه، درشکه بگذارید و بعد باندیشید.

مهدی شعبانی پور
خوب فرق دارد.
گربه بدون حرکت هم گربه است.
اما موج تمام ماهیتش به حرکتش است.
به نظرم جای موج چیزی نمی شود گذاشت.


• درشکه به اضافه اسب چه فرقی با آب به اضافه باد دارد؟
• دوچرخه به اضافه کودک چه فرقی با آب به اضافه باد دارد؟
• اتومبیل به اضافه موتور چه فرقی با آب به اضافه باد دارد؟
• فقط کافی است که مکانیسم موج را بشناسیم و بعد دریابیم که فرق زیادی میان گربه و اوتومبیل و دوچرخه و درشکه و موج نیست.
• موج حتی در آرامش و سکونش از جهش و جنبش و جوشش لبریز است.
• ذره ذره موج در جنبش مدام است، حتی در آرامترین شرایط.

اعماق دریا از جریان های شدید، ولی نامرئی سرشار است که
امواج بالقوه غول آسائی اند.
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر