۱۳۹۱ شهریور ۱۰, جمعه

کمونیست ها امروز (48)

(حزب و جهان بینی آن)
پروفسور دکتر هانس هاینتس هولتس
برگردان یدالله سلطانپور

III
تزهای روبرت کورتس و آنتی تزهای هانس هاینتس هولتس


روبرت کورتس

ت
تز سوم روبرت کورتس

• تاریخ اتحاد شوروی از انقلاب اکتبر به بعد، تاریخ یک تلاش (ناکافی) در راستای ساختمان سوسیالیسم نیست، بلکه تاریخ مدرنیزاسیون یک کشور عقب مانده، بکمک اقتصاد برنامه ریزی شده دولتی در جهت تشکیل اجتماعیت مبتنی بر اقتصاد بازار است.

ت
آنتی تز هانس هاینتس هولتس

1

• درست است که در زمان انقلاب اکتبر، مناسبات اقتصادی و سیاسی ـ اجتماعی و سطح توسعه آموزش عمومی (سواد خواندن و نوشتن) برای گذار از مرحله آغازین توسعه کاپیتالیستی، زیر سلطه فئودالی ـ استبدادی تزاریستی به سوسیالیسم، نارس بوده اند و با شرایط عینی فرمولبندی شده در تئوری مارکسیستی برای چنین گذاری به هیچوجه مطابقت نداشته اند.

• (علل وقوع و پیروزی انقلاب اکتبر را ما در اینجا مورد بحث قرار نمی دهیم.)

2

• اما جای مجادله نیست که اولین و عاجل ترین وظیفه حکومت شوروی، بعد از پیروزی انقلاب اکتبر، عبارت بود از اجرای استراتژی های فنی و صنعتی مناسب، برای غلبه بر عقب ماندگی کشور، برای ارتقای سطح زندگی مردم، برای رفع حوایج اجتماعی، برای بالاتر بردن چشمگیر سطح آموزشی ـ پرورشی مردم کشور و سرانجام برای کسب قدرت دفاع از دولت جدید در مقابل مداخلات خارجی.

3

• این وظایف با فداکاری های عظیم جامه عمل پوشیده اند، البته بشکلی که تصورات آماجی از یک جامعه مندی سوسیالیستی و همچنین از نقطه نظر های اساسی (از نقطه نظر دموکراسی غیر بورژوائی) تا حدودی به تعویق افتاده اند و به سبب دیکتاتوری مطلقه، ساختمان جامعه و تربیت مردم کنار گذاشته شده اند.

• مراجعه کنید به اثر پروفسور ورنر هوفمن تحت عنوان «استالینیسم چیست؟» (1967)

4

• من اینجا به تجزیه و تحلیل عاجل، ضرور و تمایزمند همه جانبه این دوره نمی پردازم که در پرسونیفیکاسیون اشتباه آمیزی در قالب «استالینیسم» عرضه می شود.

5

• زیرا آن در گنجایش بحث پیرامون نظرات روبرت کورتس نمی گنجد.

6

• خلاصه کردن این روند که فاز مهم و تعیین کننده آن از سال 1917 میلادی تا شروع جنگ جهانی دوم در سال 1941 ادامه داشت، در موضوع عام «مدرنیزاسیون» یکجانبه و لذا اشتباه است.

7

• استراتژی های غلبه بر عقب ماندگی ها فقط یکی از جنبه های مهم ساختمان اتحاد شوروی را تشکیل می دادند و بی شک برای پیریزی دولت مبتنی بر قوانین اساسی سوسیالیسم صرفنظرناپذیر بوده اند.

8

• سمتگیری در راستای این آماج را من نمی خواهم زیر علامت سؤال قرار دهم.
• دلیل برای آن متن قانون اساسی سال 1937 است.

9

• از اولین تصمیمات متخذه از سوی حکومت انقلابی در سال 1917 میلادی، تلاش در این جهت بوده که نه تنها مالکیت اشتراکی بر وسایل تولید تضمین شود، بلکه علاوه بر آن، خدمات اجتماعی نیز چنان سازمان داده شوند که با سیستماتیک جامعه سوسیالیستی دمساز باشند و به تحقق گام به گام آن کمک کنند.

10

• همین حقیقت امر در مورد بخش های مهم سیستم حقوقی شوروی، مثلا در مورد قانون کار نیز صادق است.

• مراجعه کنید به اثر پروفسور ورنر هوفمن تحت عنوان «قانون کار اتحاد شوروی» (1956)


11

• خودویژگی جامعه شوروی، درست همین جامه عمل پوشاندن به وظایف مراحل توسعه ای بود که بلحاظ فرماسیونی ـ تاریخی به کاپیتالیسم تعلق داشته اند.

• (این بدان معنی است که کمونیست ها می بایستی وظایف انقلابات بورژوائی را نیز انجام دهند.
• کمونیست های ایران نیز باید اگر روزی زمام امور را بدست گیرند، مثلا به حل مسئله زنان، مسئله ملی و غیره همت گمارند که در واقع یکی از وظایف انقلابات بورژوائی است. مترجم)

12

• اما این وظایف در جامعه شوروی می بایستی در حین گذار به سوسیالیسم و تحت اولین شرایط نوپدید برای سوسیالیسم انجام گیرند.

• (این بدان معنی است که کمونیست های روس همزمان می بایستی هم وظایف کاپیتالیستی توسعه اجتماعی را انجام دهند و هم شرایط اولیه برای سوسیالیسم را پدید آورند. مترجم)


13

• مسائل سیاسی ـ اقتصادی که در «جهش» تاریخی از مراحل میانی این چنینی مطرح می شوند و خودویژگی تضادهائی که از آن سرچشمه می گیرند، نه در جامعه شوروی و نه در هیچ جای دیگر مورد بررسی قرار نگرفته اند و بطور تئوریک بازتاب نیافته اند.

14

• فقط یک همچو بررسی ئی می تواند خودویژگی های تلاش نخستین در راه برقراری جامعه سوسیالیستی (آنهم در محیطی تحت سلطه کاپیتالیسم) را روشن سازد و دلایل شکست این تلاش را برملا کند.

15

• این وظیفه بمراتب مهمتر است از طرح مسائل مشابه کلیه جوامع سوسیالیستی که بعد از جنگ جهانی دوم در مناطق عقب مانده جهان تشکیل شده اند.
• مثلا در چین، کره شمالی، ویتنام و کوبا


ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر