۱۳۹۱ شهریور ۵, یکشنبه

چاله ها و چالش ها (222)

عیسی صفا
جبهه واحد ضد دیکتاتوری، سوسیالیسم و ...
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com


مسعود
تئوری و متد بیگانه با جهان بینی طبقه کارگر


• هم نظرات آشنا بلحاظ تئوری و متد بررسی، بیگانه با جهان بینی طبقه کارگر اند و هم نظرات آقای عیسی صفا.

• مثال:

آشنا
آغاز رویزیونیسم از اقتصاد شروع نمی شود، از سیاست شروع می شود.

• این حکم آشنا به چه معنی است؟

1

• این به معنی انکار منشاء مادی و طبقاتی رویزیونیسم و بطور کلی شعور اجتماعی است.
• این به معنی وارونه کردن دیالک تیک ماده و روح است.
• این به معنی نمایندگی جهان بینی ایدئالیستی از موضع ماورای چپ است.

2

• این از سوی دیگر به معنی درک ایدئالیستی تاریخ است.
• به معنی زیر پا نهادن ماتریالیسم تاریخی با هارت و پورت ماورای انقلابی است.
• این یعنی فاتحه ای بلند بر بزرگترین کشف مارکس که همتراز با کشف آتش است و به تز «درک ماتریالیستی تاریخ» معروف شده، که کشفی غول آسا و بی جانشین است.

• مراجعه کنید به ماتریالیسم تاریخی، درک ماتریالیستی تاریخ، درک ایدئالیستی تاریخ در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

عیسی صفا

• وقتی آقای عیسی صفا به جای استدلال علمی و دیالک تیکی، آیاتی از لنین را به طور دلبخواه نقل می کنند، نشاندهنده این حقیقت امر است که ایشان با جهان بینی طبقه کارگر آشنائی ژرف و درست ندارند.

• مارکسیست ها با شیوه استدلال اسکولاستیکی استدلال نمی کنند.
• آنها متد و یا اسلوب دیالک تیکی را در اختیار دارند.

1

• فرض کنیم که لنین جزوات یاد شده را ننوشته بود.
• آنگاه چاره چه بود؟
2

• در جامعه روسیه همانطور که در حکم خود آقای عیسی صفا منعکس می شود، سرمایه داری فرماسیون مسلط بوده، ولی در همزیستی با بقایای فئودالیسم و غیره بوده است.
• خصلت دموکراتیک انقلاب روس هم به خاطر وجود عناصر زیربنائی فئودالی و غیره (شیوه های تولید ماقبل سرمایه داری) و هم به دلیل جانسختی عناصر ضد دموکراتیک و حکومت مطلقه در روبنای جامعه بوده است.
• (آقای عیسی صفا ـ هر چند بطرزی کمرنگ ـ به این حقیقت امر اشاره می کنند.
• عمرشان دراز باد.)

3

• خصلت ملی انقلاب به دلیل وابستگی به امپریالیسم، وجود نواستعمار و یا استعمار و یا دلایل ملی دیگر تعیین می شود.

4

• طبقه کارگر طرفدار استقلال ملی و پایان دادن به نوکری و وابستگی است.
• مارکسیسم ایده خودمختاری (استقلال فکری و عملی، ملی و طبقاتی، فردی و گروهی) را از هومانیسم و فلسفه روشنگری و فلسفه کلاسیک آلمان به ارث می برد، از آن خود می کند و توسعه می دهد و در قالب دیالک تیک اوتونومی ـ هیرارشی (دیالک تیک خودمختاری ـ سلسله مراتب) می ریزد.
• می توان این نظرات آشنا و صفا را سطر به سطر تحلیل کرد.
• با پوزش از هر دو

الف رستمی
سئوال
• مقالهٔ آتشین شما را خواندم.
• سئوالی برایم پیش آمد که
آیا شما می خواهید اکثریتی ها توده ای شوند یا کمونیست شوند؟
• یا متحد جبهه ای مبارزهٔ حزب توده ایران باشند؟
• به نظر می رسد نقد شما بیشتر در جهت اول است و نه دوم.
• مواضع شما در مورد بازگشت سوسیالیسم به شیوهٔ سابق نه دیدگاه حزب توده ایران است، نه دیدگاه حزب کمونیست اتحاد شوروی و نه بسیاری از احزاب کمونیست و سوسیالیست کشورهای سابقا سوسیالیستی اروپا.
• وقتی شما بعنوان هوادار حزب سخن می گویید و نه یک شخص، بهتر است نظرات شخصی خود را بعنوان نظرات یک حزب معرفی نکنید.
• حزب درباره علت فروپاشی سوسیالیسم (آن هم فقط در اتحاد شوروی که نبوده است) اسناد مصوب مشخصی دارد که از جمله به ضعف های خود ساختار برآمده از آن نوع سوسیالیسم اشاره هایی دارد.
• شما همه چیز را به یک خیانت گیرم طبقاتی خلاصه کرده اید و مدعی هستید که همهٔ مردم در آن کشورها خواهان بازگشت به وضع سابق اند و سعی کرده اید با شمارش آرا اثبات هم بکنید.
• نظر است و محترم.
• اما سخت از واقع بینی دور است.

پیروز
ناکارایی نظام و یا توطئه و خیانت از بالا؟

• در باره اینکه اتحاد جماهیر شوروی بر اثر ناکارایی نظام و یا توطئه و خیانت از بالا از هم پاشید نظرات مختلف و تئوری زیاد است.
• در دوران برقراری شوروی تعداد
زیادی ایرانی، اکثرا چپ و کمونیست به روسیه رفته و سال ها در آنجا اقامت داشتند.
• خیلی از آنها خاطرات خود از آن دوران را منتشر کرده اند.
• تعداد معدودی از این خاطرات را من هم خوانده ام.
• اکثر این خاطرات تصویر زیبایی از اوضاع
اقتصادی و سیاسی شوروی بدست نمی دهند.
• خیلی از این افراد که توانستند، در دوران شوروی و یا بعد از آن به غرب رفتند.
• شاید در میان خوانندگان این سطور کسانی
باشند که این تجربه را داشته باشند و بی فایده نیست که این افراد تجربه شخصی خود از آن اوضاع را بیان نمایند.

مسعود
تعیین نرخ در وسط دعوا

• عرض به خدمت رستم پیروز

• در اثبات تجربی و عقلی کارآئی سوسیالیسم همین کافی است که از کشور عقب مانده ای مثل روسیه تزاری ابرقدرتی تشکیل یافت که نه تنها ۷۰ سال نماینده صادق منافع بشریت بود، بلکه مددکار مردم مستعمرات و گسست زنجیرهای مادی و معنوی از دست و پای آنها بود.

• یکی از همین مستعمرات چین کمونیست است که با همه مشکلات مادی و معنوی اش، امید فردا در پرچمش در اهتزاز است.

• در کارائی سوسیالیسم همین بس که پوزه فاشیسم جهانخوار خونریز را به خاک مالید و گرنه فاشیست ها از جهان طویله می ساختند و بشریت را بی عرض و آبرو می کردند.

• با خواندن خاطرات شخصی این و آن نمی توان به تحلیل علمی جوامع و کشورها نایل آمد.
• با بررسی اوبژکتیف توسعه علمی و فنی و فرهنگی آنها اما می توان.


با ساده کردن مسائل فقط می توان خودفریبی و یا احیانا عوامفریبی کرد، ولی نمی توان مسائل را ساده کرد.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر