۱۳۹۱ شهریور ۱, چهارشنبه

تدارک تئوریک توضیح «تئوری شناخت» (50)

پیش بینی (2)
پروفسور دکتر گونتر کروبر
برگردان شین میم شین

1

• پیش بینی ها عبارتند از احکام مستدل علمی در باره واقعیات امور هنوز نامعلوم، واقعا ممکن و یا واقعی که در چارچوب یک تئوری علمی مبتنی بر قانونمندی ها و احکام شناخته شده راجع به شرایط آغازین و یا شرایط جانبی روند معین پیش بینی شونده، بکمک استنتاج منطقی صورت می گیرند.

2

• پیش بینی های اجتماعی برای عمل اجتماعی انسان ها از اهمیت خاصی برخوردارند.

3

• در پیش بینی های اجتماعی بر پایه قانونمندی های ساختاری و قانونمندی های توسعه اجتماعی شناخته شده، برپایه شناخت سطح توسعه اجتماعی موجود، بر پایه شناخت نیروهای محرکه توسعه اجتماعی و غیره در باره وضع آتی توسعه جامعه احکامی صادر می شوند که عمل انسانها را در راستای تحقق آنها ـ بمثابه آماج توسعه اجتماعی ـ بسیج می کنند.

• مراجعه کنید به آماج در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

4

• شعور انسانی استعداد پیش بینی را از مراحل آغازین تکامل و توسعه خود به همراه داشته است.

5

• کردوکار مبتنی بر پیش بینی انسانی با کردوکار تولیدی او پیوندی تنگاتنگ دارد.

6

• از زمانی که انسان خود را از جهان جانوران جدا کرده، موفقیت او در کردوکار تولیدی به میزان زیادی وابسته به چند و چون توانائی او در تخمین فکری نتایج کردوکار خویش است.

7


• به قول مارکس، «عنکبوت عملیاتی را انجام می دهد که شباهت غریبی به عملیات نساج دارند و زنبور عسل با بنای سلول های مومی خویش، معمارها و بناها را شرمگین می سازد.

8

• ولی آنچه که مقام بدترین معمار و بنا را از مقام بهترین زنبور بالاتر می برد، عبارت از این است که او خانه را قبل از اینکه بر «موم» بسازد، در ذهن خود می سازد و در پایان روند کار، نتیجه ای بیرون می آید که هنگام شروع کار در ذهن معمار و بنا، یعنی بطور فکری وجود داشته است.»

• (کلیات مارکس و انگلس، جلد 23، ص 193)
9

• پیش شرط ساده ترین روند کار و پیش شرط هر کردوکار آماجگرای انسانی، عبارت است از اینکه انسان در ذهن خویش نتیجه کردوکار خود را در فرم فکری آن، پیشاپیش دارد.

10

• موفقیت و یا ناکامی در تحقق آماج مورد نظر، بسته به آن است که تصویر فکری این نتیجه چگونه ساخته شده است:

الف
• آیا آن محصول تخیل صرف است؟
ب

• آیا آن در تضاد با قوانین عینی طبیعت، جامعه و تفکر قرار دارد؟

ت
• آیا وسایل لازم برای تحقق آن موجودند؟
پ
• و غیره.
ادامه دارد

۴ نظر:

  1. سلام و خسته نباشيد .به خاطر زحمات و رنجهايي که متحمل ميشويد . سوالات زيادي دارم که به مرور خدمتتان عرض ميکنم.1-تفاوت قانون و متد درمباحث رياضي دقيقا در چيست؟ باتوجه به نوشته شين ميم بهرنگ که فرموده بودند "متد

    · متد مفهوم مکمل ديگري براي تئوري است.

    · تئوري سيستمي از قوانين است و متد سيستمي از قواعد.

    · فرق تئوري و متد را مي توان در مثال ساده اي نشان داد :

    · فرمول جبري زير را در نظر بگيريم.

    (a – b)2 = a2 – ?ab + b2

    · اين فرمول نشاندهنده يک قانون جبري است.

    · اين قانون در باره آنچه که ما بايد انجام دهيم و يا مجاز به انجام آن هستيم، مطلبي بيان نمي کند.

    · اين وظيفه را قاعده به عهده مي گيرد:

    · مربع تفريق دو عدد مفروض، مساوي است با مربع عدد اول، منهاي دو برابر عدد اول ضرب در عدد دوم، بعلاوه مربع عدد دوم.

    · تئوري همواره مقدم بر متد است.

    · متد بمثابه سيستم قواعد، بر مبناي تئوري، بمثابه سيستم قوانين بوجود مي آيد." خواهش ميکنم در اين مورد توضيح دقيق بدهيد.اسد

    پاسخحذف
  2. خیلی ممنون
    در باره متد مطالب مفصلی در دست ترجمه است که پس از پایان تدارک توضیح تئوری شناخت و تئوری شناخت، منتشر خواهد شد. در باره تئوری مطالبی منشتر شده است:
    به عنوان مثال: مراجعه شود به دیالک تیک پراتیک و تئوری

    شاید یادآروی اش ضرر نداشته باشد که خوداندیشی باید بصورت زنده تمرین و فراگرفته شود و نه بصورت مرده، مثلا با حفظ تعاریف خشک و جامد، آنسان که در اسکولاستیک مد بوده است.
    ما ترچیح می دهیم شعری را نقد کنیم و متد و تئوری شاعر را هم کشف و تحلیل کنیم و هم متد و تئوری مارکسیستی را حتی المقدور بکار بندیم و ضمنا سوهان زنیم.
    فقط در این صورت می توان به استقلال اندیشه دست یافت و خود را از آیات و احادیث و روایات بی نیاز ساخت.
    فرق هم نمی کند.
    شما هر حکایت و یا هر شعری را که دوست دارید، تجزیه و بعد تحلیل کنید و با تحلیلی که ما از آن به عمل می آوریم، مقایسه کنید. در این گونه چالش های فکری است که تئوری و متد درک می شود. تحلیل کار فرساینده و انرژی طلبی است، ولی کاری سازنده و رهائی بخش است.
    زنده باشید

    پاسخحذف
  3. از پاسخ ممنون .من دانشجو هستم.رشته ریاضی.تمریناتی که برای تفکر میدهید فوق العاده هستند.وباور نکردنی .البته پدرم میگویند افرادی مانند شما استخوان خورد کرده این مسایل هستید .از کودکی پدرم-که امروزچشمانش به قول خودش به فردای فرزندان این کشور حتی فردای فرزند دشمنانش -برایم گلستان و...میخواند و از روی آن به من دیکته میگفت .آقای عزیز شما نو تحلیل میکنید نو ریاضی وار منطقی و به فرمایش خودتان دیالکتیکی.من به عنوان یک ریاضی دوست که به ادبیات عشق میورزم از شما می آموزم .وسوالات بسیاری دارم.کتاب دیالکتیک ریاضی راخوانده ...اما ...سوالات زیادی دارم --به نام asad قبلا نیز سوال کردم .حوصله شما را سر نمیبرم .بزودی سوالات خود را در مورد دبالکتیک خواهم نوشت .از شما و...خانم سنگزاد و ربابه خانم که هر دو به نظر جوان هستند و سر پر شوری دارند ممنونم.اگر ممکن است آنچه را که در پاسخ بالا قول داده اید زود تر منتشر سازید .اگر ممکن است آدرس جناب بهرنگ را لطف کنید .بزودی اول مهر است و دانشگاه و ریاضی.ممنون.

    پاسخحذف
  4. خیلی ممنون
    ما هم راستش را بخواهید، خوداندیشی را تمرین می کنیم.
    هر آنچه هم که تحلیل می کنیم، اگر روز بعد تحلیلش کنیم، چیز دیگری و دقیقتری و همزمان و کماکان چیز ناقص و معیوبی خواهد بود.
    اگر شما روی حکایاتی که تحلیل شده اند، تأمل کنید، حتما متوجه خواهید شد که خیلی نکته ها هنوز کشف نشده اند.
    این در لایتناهیت واقعیت عینی است که هر شناختی را نسبی می سازد.
    آشنائی با سعدی را ما هم مدیون پدر خویشیم.
    دهقانی بود که در مکتبی گلستان و قرآن و احادیث و غیره خوانده بود.
    دیالک تیک را در حرف نمی شناخت، ولی دیالک تیکی می اندیشید:
    آشنائی با میراث سعدی از انسان ها دیالک تیسین می سازد.
    خوش به حال تان که پدری دارید.
    تئوری را باید نخست از آن خود کرد و بعد در کوره زندگی روزمره، تجارب تاریخی و شخصی و غیره به محک زد، تدقیق کرد، تصحیح کرد، رد کرد و ضمنا هضم کرد.
    ریاضیات بویژه هندسه، حسنش این است که آدمی خوداندیشی و منطقی اندیشی می آموزد.
    عیب علم ریاضی این است که انتزاعی است و پیدا کردن جفت مشخص برای اغلب مسائل مطروحه بسیار دشوار.
    خطر آموزشی دیگر ریاضی ـ بویژه جبر ـ ساده کردن مسائل بغرنج است که امروزه خیلی مد شده است.
    بهتر است که به سؤالات خود، خود از طریق خوداندیشی و ژرفکاوی جواب بیابیم.
    سؤالات می توانند موتور خوداندیشی باشند.
    طرح سؤال، خود هنری است و کشف پاسخ بدان هنری بزرگتر.
    شیوه های پرسش و پاسخ، اما شیوه های اسکولاستیکی اند، کشنده اند، نه سازنده.
    به جای طرح سؤال باید هماندیشی کرد که هر دو طرف هماندیشی را به خوداندیشی وامی دارد.
    ضرب المثلی را، بیتی از حافظ ویا سعدی را بردارید و مستقلا تحلیل کنید و بعد از هماندیشی بخواهید که او هم آن بیت را مورد تأمل قرار دهد.
    در این چالش فکری است که هر دو طرف خوداندیشی می آموزند.
    نه در طرح پاسیف پرسش انتزاعی و کلی.
    خیلی ممنون و با درود و سپاس بر و از پدرتان

    پاسخحذف