۱۳۹۱ مرداد ۲۹, یکشنبه

چاله ها و چالش ها (213)

محمد علی عموئی
سازمان افسری حزب توده ایران و کودتای ۲۸ مرداد
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com


• فراز زیر از محمد علی عموئی از ذلت نظری و فقر فلسفی چپ ایران پرده بر می دارد:
• «امروز بعد از این ۵۹ سال عمیقا اعتقاد دارم که سیاست درست همین بود:

• ما باید همراه با دکتر مصدق، زیر پرچم دکتر مصدق، با شعار زنده باد دولت ملی قانونی مصدق اقدام می کردیم.
• به گمان من راه درست این بود.»


1
امروز بعد از این ۵۹ سال عمیقا اعتقاد دارم

• این درسی است که همسنگر مبشری ها و عطاردها پس از ۵۹ سال گرفته اند:
• درس آموزی نه بر بنیان تحلیل تئوریک پدیده ها و رخدادها، بلکه بر پایه تصورات و شاید توهمات شخصی.
• این اعتقاد ایشان پس از ۵۹ سال است و نه نتیجه کلنجار مفهومی عرقریز و مستدل علمی ایشان و همگنان شان.

2
سیاست درست همین بود:
ما باید همراه با دکتر مصدق، زیر پرچم دکتر مصدق، با شعار زنده باد دولت ملی قانونی مصدق اقدام می کردیم.

• درسی که ایشان پس از گذشت ۵۹ سال آموخته اند، عبارت است از گردآمدن حزب طبقه کارگر زیر پرچم نماینده بورژوازی به اصطلاح «ملی» تق و لق که بخش اعظم اعضای کابینه اش را فئودال های استخواندار نوکر صفت و در بهترین حالت کجدارومریز تشکیل داده اند، کسانی که حتی ذره ای جسارت بورژوائی آغازین نداشته اند تا پس از تجربه کودتای اول، تدارک همه جانبه برای جلوگیری از کودتای بعدی به عمل آورند و به بسیج توده ها توسل جویند.
• شعور فوندامنتالیسم فئودالی ـ خرده بورژوائی در این زمینه بمراتب بیشتر از جبهه ملی بود.

• ظاهرا خود مصدق و یاران از توده های «بی سر و پا» بیشتر از همه هراس داشته اند.

• آنچه بظاهر درس آموزی ۵۹ ساله قلمداد می شود، مشی ورشکسته منشویکی دیرآشنا ست:
• مشی مبتنی بر سپردن «افسار» توده به دست بورژوازی است!
• تخطی آشکار از خط مشی صدها بار به محک تجربه ی خونین خورده لنینی و لنینیستی است.


چپ ایران باید قبل از همه و تا دیر نشده،
به پاوپریسم تئوریکی خود، یعنی به ذلت و بی همه چیزی و فقر مطلق نظری خود فکری کند،
اگر خواهان رستگاری است
!
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر