۱۳۹۱ مرداد ۳۱, سه‌شنبه

هماندیشی با حمید اخوان (3)

مطالب بسیاری به ذهنم می رسد، اما فقط چند نکته را به طور کلی بیان می کنم:
شما در این نقد تنها به ذکر یک جمله از شریعتی اکتفا کرده اید، بدون آن که جلمه های قبل و بعد این جمله را بررسی کرده و این یک جلمه را در کل سخنرانی یا کتاب مورد مطالعه قرار دهید.
انسان ها و افکار معمولا تاریخ و جغرافیا دارند.
تاریخ دارند:
مثلا کارل مارکس جوان، مارکس میانسال، مارکس پیر
جغرافیا دارند:
مثلا مارکسیسم در آلمان، مارکسیسم در فرانسه، مارکسیسم در ایتالیا، مارکسیسم در شوروی، مارکسیسم در ایالات متحده، مارکسیسم در چین، مارکسیسم در آمریکای لاتین و...
انسان ها و افکار را باید در تاریخ و جغرافیای خودشان نقد و بررسی کرد.

سرچشمه:
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
کامنت حمید اخوان نسبت به تحلیلی تحت عنوان
«سیری در جهان بینی دکتر علی شریعتی (2) »

تحلیلی از میم حجری

حکم سوم

انسان ها و افکار معمولا تاریخ و جغرافیا دارند.


• این حکم حمید اخوان بظاهر مطلقا درست و منطقی است.

• مگر می توان به ایشان حق نداد؟

• مسئله فقط این است که منظور از مفاهیم تاریخ و جغرافیا چیست؟

حکم چهارم
تاریخ دارند:
مثلا کارل مارکس جوان، مارکس میانسال، مارکس پیر

• اکنون حمید اخوان منظور خود را از تاریخ مندی چیزها، پدیده ها و سیستم ها تصریح می کنند:
• بدین طریق از کارل مارکس، مراحل کودکی و بلوغ و پیری می ماند.

• می توان به ایشان حق نداد؟

• هرگز.
• مارکس و هر کس و چیز دیگر رشد کرده است و از مراحل سنی مختلف گذشته است.

• بحث اما مشخصا بر سر تحلیل فراز زیر از دکتر شریعتی است:


دکتر شریعتی
راهی که از لجن تا خدا کشیده شده است "مذهب" نام دارد.
مذهب "هدف" نیست، "راه" است .
تمام بدبختی هائی که در جامعه های مذهبی دیده می شود، به این علت است که مذهب تغییر روح و جهت داده و در نتیجه نقشی که دارد عوض شده است و این بدان علت است که مذهب را هدف کرده اند.
(دکتر علی شریعتی، «اسلام شناسی» صفحه 1)

• حالا برای گذار از مجرد به مشخص باید از کارل مارکس به این فراز گذشت:

• این تعریف مذهب از سوی دکتر شریعتی هم باید مثل کارل مارکس دوره کودکی، جوانی و پیری داشته باشد.

• چون ما در تحلیل اوبژکتیف این فراز دوره کودکی و جوانی و پیری اش را در نظر نگرفته ایم، پس تحلیل ما پشیزی نمی ارزد و ول معطلیم.

حکم پنجم
جغرافیا دارند:
مثلا مارکسیسم در آلمان، مارکسیسم در فرانسه، مارکسیسم در ایتالیا، مارکسیسم در شوروی، مارکسیسم در ایالات متحده، مارکسیسم در چین، مارکسیسم در آمریکای لاتین و...

• اکنون حمید اخوان منظور خود را از جغرافیامندی چیزها، پدیده ها و سیستم ها تصریح می کنند.
• ظاهرا فقط مثال می زنند و در مثل مناقشه نیست.
• مارکسیسم بر پایه معیاری جغرافیائی به تعداد کشورهای جهان شقه شقه می شود و از آن شیر بی یال و دم و اشکمی هم باقی نمی ماند.

• مارکسیسم اما چیست؟

• مارکسیسم علم است و به اعتراف هارترین دشمنان طبقه کارگر ـ حتی ـ علمی از جنس علوم طبیعی است.
• خوب اکنون باید اولا از حمید اخوان پرسید که آیا می توان فیزیک و شیمی و بیولوژی را هم بسان مارکسیسم شقه شقه کرد؟

• مگر قرار نبود همه چیز بزعم ایشان جغرافیا داشته باشد؟

• ثانیا چه فرق ماهوی میان مثلا مارکسیسم آلمانی و فرانسوی و ایتالیائی وجود دارد؟


حکم ششم
انسان ها و افکار را باید در تاریخ و جغرافیای خودشان نقد و بررسی کرد.

• حمید اخوان اکنون پس تعریف تاریخ مندی و جغرایا مندی چیزها، پدیده ها و سیستم ها به صدور حکم خویش می پردازند:
• چون چیزها، پدیده ها و سیستم ها تاریخمند و جغرافیامند اند، پس باید آنها را در چارچوب تاریخی و جغرافیائی شان بررسی کرد.

• اما منظور ایشان از برشمردن این بدیهیات چیست؟

• ظاهرا منظور ایشان اثبات صحت اتهام آغازین خویش است:

اتهام
شما در این نقد تنها به ذکر یک جمله از شریعتی اکتفا کرده اید، بدون آن که جلمه های قبل و بعد این جمله را بررسی کرده و این یک جلمه را در کل سخنرانی یا کتاب مورد مطالعه قرار دهید.

• ما برای یادآوری فرازی را ذکر می کنیم که مورد حلاجی قرار داده ایم:

دکتر شریعتی
راهی که از لجن تا خدا کشیده شده است "مذهب" نام دارد.
مذهب "هدف" نیست، "راه" است .
تمام بدبختی هائی که در جامعه های مذهبی دیده می شود، به این علت است که مذهب تغییر روح و جهت داده و در نتیجه نقشی که دارد عوض شده است و این بدان علت است که مذهب را هدف کرده اند.
(دکتر علی شریعتی، «اسلام شناسی» صفحه 1)

• چون چیزها، پدیده ها و سیستم ها تاریخمند و جغرافیامند اند، پس بزعم حمید اخوان این فراز از نوشته دکتر شریعتی هم باید تاریخمند و جغرافیامند باشد.

1

• یعنی اولا ما قبل از تحلیل این تعریف دکتر شریعتی از مذهب، می بایستی همه کتاب هائی را مورد بررسی قرارد هیم که شریعتی قبل و بعد از این فراز نوشته اند.

2

• ثانیا باید در نظر می گرفتیم که این مطالب کجا ـ مثلا درکدام شهر و روستا و کشورـ نوشته شده اند.

3

• ثالثا چون خود دکتر شریعتی هم تاریخ مند و جغرافیامند بوده اند، باید دیگر نظرات ایشان را در ایام مثلا کودکی، نوجوانی و میانسالی و غیره نیز بررسی می کردیم.

4

• نتیجه نهائی نظر حمید اخوان این است که کسی حق ندارد، به تحلیل مطلبی از دکتر شریعتی و یا هر کس دیگر اقدام کند.


ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر