۱۳۹۱ شهریور ۸, چهارشنبه

دیالک تیک کمیت و کیفیت (8)

کیفیت (5)
پروفسور دکتر کامیلا وارنکه
برگردان شین میم شین

5

کیفیت در فلسفه هگل


گئورگ ویلهلم فریدریش هگل (1770 ـ 1831)
آثار هگل به 14 بخش طبقه بندی می شود:
آثار آغازین (جوانی)
آثار انتقادی ینا
طرح های سیستمی ینا
فنومنولوژی روح
منطق (کوچک و بزرگ)
فلسفه طبیعت
روح سوبژکتیف
روح اوبژکتیف (خطوط اصلی فلسفه حقوق)
فلسفه تاریخ
آثار مربوط به سیاست روز
فلسفه هنر
فلسفه مذهب
فلسفه و تاریخ فلسفه
دایرة المعارف علوم فلسفی


• هگل نظر کانت را مبنی بر کیفیت بمثابه واقعیت، نفی و تحدید می پذیرد، ولی با تعریف خود از واقعیت بمثابه بود معین و مستقل از سوبژکت چیزها، بر سوبژکت واره کردن کیفیت از سوی کانت غلبه می کند.

1

• کیفیت به نظر هگل تعین ماهوی و مشخصه ماهوی هر چیز است.

2

• هگل به ماتریالیسم مکانیکی تا آنجا حق می دهد که کیفیت را بمثابه چیزی که متعلق به چیزی است، می داند.

3

• اما هگل این تعین عینی را نه فقط شامل حال کیفیات باصطلاح اولیه (عینی) ، بلکه شامل حال همه کیفیات می داند.

4

• هگل اما در ایدئالیسم ذهنی و در ادعای مبنی بر وجود کیفیات باصطلاح ثانویه ( سوبژکتیف) هم هسته معقولی می بیند:

الف

• زیرا کیفیت هر چیز به مثابه مشخصه آن چیز، نه فقط بوسیله خود آن چیز که کیفیت متعلق بدان است، بلکه همچنین بوسیله رابطه آن چیز با چیزهای دیگر، تعیین می شود.

ب

• منظور از چیزهای دیگر، اما فقط سوبژکت ها نیستند، بلکه همه چیزهائی اند که با چیزهای دیگر در رابطه و تأثیر متقابل قرار دارند.

ت

• هگل بدین طریق، رشته پیوند تاریخی کیفیت و سوبژکت را پاره می کند.

پ

• هگل تعریف دوگانه کیفیت را بوسیله ابژکت و بوسیله شبکه پیوندهای مبتنی بر تأثیر متقابل که ابژکت در آن قرار دارد، نشان می دهد.

• او در اثر خود نحت عنوان منطق می نویسد:

1
• «هر چیزی دارای خواصی است.

2

• این خواص در وهله اول عبارتند از روابط معین آن چیز نسبت به چیزهای دیگر

3

• مشخصه هر چیز تنها بمثابه نحوه رفتار چیزها نسبت به یکدیگر وجود دارد.

4

• و لذا مشخصه هر چیز عبارت است از بازتاب خارجی و جنبه مفروض بودن آن چیز.

5

• هر چیز اما در وهله دوم، در این مفروض بودن «درخود» است و در رابطه با چیزهای دیگر قرار دارد.

6

• هرچیزی دارای مشخصه ای است که این یا آن تأثیر را بر چیزهای دیگر اعمال کند و به نحوه خاص خود در رابطه با دیگران خود را نمایان سازد.

7

• هرچیز مورد نظر این مشخصه را بشرطی می تواند از خود نشان دهد، که چیزهای دیگر دارای ساخت متناسبی باشند، اما این مشخصه هم متعلق به خود آن چیز است و هم مبنای هویت خاص آن چیز است.»

• (هگل «منطق»، 2 ، 2 ، 1 ، الف، ب)
8

• خدمت دیگر هگل عبارت است از اینکه او (در تکمیل نظرات لایب نیتس و کانت) مفهوم حد و مرز کیفی را بروشنی فرمولبندی می کند.

• به قول هگل:

الف

• «نفی در بود تجربی چیزها هنوز با وجود بطور بی واسطه یکسان است و این نفی عبارت است از آنچه که ما حد و مرز می نامیم.

ب

• هرچیز در چارچوب سرحدات خود آن است که است.

ت

• از این رو حد و مرز را نباید بمثابه چیز خارجی صرف نسبت به بود تجربی چیزها در نظر گرفت.

پ

• چون حد و مرز، خود از بودد تجربی چیزها می گذرد.

ث

• در نظر گرفتن حد و مرز بمثابه تعین خارجی صرف بود تجربی چیزها دلیلش درعوضی گرفتن حد و مرز کمی و کیفی است.

ج
• اینجا از حد و مرز کیفی سخن می رود.

ح

• اگر ـ به عنوان مثال ـ قطعه زمینی به بزرگی سه هکتار را در نظر بگیریم.

• با حد و مرز کمی سر و کار داریم.
خ

• اما این قطعه زمین می تواند چمن باشد، نه استخر و یا جنگل.
• ما در این صورت با حد و مرز کیفی سر و کار پیدا می کنیم.»

• (کلیات هگل، جلد 8، ص 220)
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر