۱۳۹۱ شهریور ۵, یکشنبه

چاله ها و چالش ها (221)

عیسی صفا
جبهه واحد ضد دیکتاتوری، سوسیالیسم و
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com


1

حیدر دادمهر

حزب توده و گذار به سوسیالیسم در ایران؟

بن پایه نظری حزب توده در گذار به سوسیالیسم که راهنمای سازمان اکثریت نیز بود عبارت از این بود که در کشورهایی چون ایران که پایه های مادی در آنها از سطح رشد لازم برای ساختمان سوسیالیسم برخوردارنیست، می توان با گسست از مدار سرمایه جهانی و پیوستن به بلوک اقتصادی و سیاسی سوسیالیسم واقعا موجود، از یک طرف پایه های مادی گذار به سوسیالیسم را به کمک اقتصاد بلوک سوسیالیسم فراهم نمود و از طرف دیگر بخاطر وجود بلوک سوسیالیسم می توان از مداخلات امپریالیستی برای شکست انقلاب و گذار به سوسیالیسم در این کشورها ممانعت نمود.
بر پایه این بنیاد نظری بود که از افغانستان تا یمن و اتیوپی و مغولستان و غیره در مسیر گذار به سوسیالیسم و یا حتی سوسیالیستی عنوان می شدند.
اکنون که بلوک سوسیالیسم واقعا موجود دیگر وجود ندارد، پایه نظری حزب توده ایران برای گذار جامعه ایران به سوسیالیسم بر چه مؤلفه هایی استواراست؟
اگر آقای صفا نتواند تبیین این پایه های نظری را در اسناد حزب توده نشان دهد، نقد او به برنامه و اسناد سازمان اکثریت و دفاع او از مواضع حزب توده در مورد استقرار سوسیالیسم در ایران در حد شعار باقی خواهد ماند.


2
مسعود

• برای تحلیل فرمایشات حضرت حیدر دادمهر، نخست باید آن را تجزیه و بعد تحلیل کرد:


حکم اول
در کشورهایی چون ایران که پایه های مادی در آنها از سطح رشد لازم برای ساختمان سوسیالیسم برخوردارنیست.

• سخن از گذار به سوسیالیسم است و نه ساختمان سوسیالیسم.
• گذار همیشه روندین (پروسه ای) است و می تواند دهها سال طول بکشد.

• منظور دادمهر عزیز از پایه مادی چیست؟

• منظور ایشان به احتمال قوی سطح توسعه نیروهای مولده در جامعه ایران است که شامل توده های مولد و زحمتکش، وسایل تولید، مواد خام و امکانات استخراج و تصفیه و غیره می شود.

• حق با ایشان است.
• سطح توسعه نیروهای مولده در ایران نازل است.
• در چنین کشوری با چنین سطح نازل توسعه نیروهای مولده نمی توان پس از قبضه قدرت بوسیله طبقه کارگر مالکیت خصوصی بر وسایل تولید را برانداخت، مالکیت اشتراکی بر وسایل تولید را برقرار ساخت و ساختمان سوسیالیسم را آغاز کرد.
• ولی درد فقط این نیست.

حکم دوم
می توان با گسست از مدار سرمایه جهانی و پیوستن به بلوک اقتصادی و سیاسی سوسیالیسم واقعا موجود، از یک طرف پایه های مادی گذار به سوسیالیسم را به کمک اقتصاد بلوک سوسیالیسم فراهم نمود.

• در این مورد نیز حق با ایشان است.
• برای توسعه برنامه مند و نقشه مند نیروهای مولده جامعه باید قبل از همه از وابستگی به سیستم سرمایه داری نجات یافت.

• این امکان و ضرورت کمافی السابق هست.

• خواه سیستم جهانی سوسیالیستی وجود داشته باشد و خواه وجود نداشته باشد.

• طبیعی است که وجود سیستم جهانی سوسیالیستی شرایط خارجی را برای توسعه مستقل کشورهای عقب مانده فراهم می کرد، ولی قطب داخلی در دیالک تیک داخلی ـ خارجی همیشه
تعیین کننده است.

• برای استقلال سیاسی و اقتصادی از سیستم سرمایه داری آلترناتیو و بدیلی وجود ندارد.

حکم سوم
از طرف دیگر بخاطر وجود بلوک سوسیالیسم می توان از مداخلات امپریالیستی برای شکست انقلاب و گذار به سوسیالیسم در این کشورها ممانعت نمود.

• این نظر هم درست است.
• صحت این نظر ایشان پس از فروپاشی سیستم سوسیالیستی اثبات شده است:
• بالکانیزه کردن خیلی از کشورها، تسخیر و تخریب اقتصاد های ملی از سوی کشورهای امپریالیستی را بشریت دیده و می بیند.
• ولی باز هم نباید عامل خارجی را مطلق کرد.
• تعیین کننده در این زمینه نیز قطب داخلی در دیالک تیک داخلی ـ خارجی است.
• مثال روشن آن کوبا و ویتنام و چین و ونزوئلا ست.

حکم چهارم
بر پایه این بنیاد نظری بود که از افغانستان تا یمن و اتیوپی و مغولستان و غیره در مسیر گذار به سوسیالیسم و یا حتی سوسیالیستی عنوان می شدند.

• این نظر دقیق فرمولبندی نشده است.
• در همه این کشورها حزب کمونیست تحت نام های مختلف و با کیفیت متفاوت زمام امور را به دست داشته است.
• در دیالک تیک اقتصاد و سیاست، اگرچه ـ در تحلیل نهائی ـ نقش تعیین کننده را آن اقتصاد است، ولی سیاست نقش مهمی به عهده دارد.
• در دست داشتن اهرم های سیاسی از سوی حزب متعلق به توده های مولد و زحمتکش گذار دردناک ولی طولانی به سوسیالیسم را از طرق کنترل شده امکان پذیر می سازد.

• حزب توده های مولد و زحمتکش
در این کشورها ـ قبل از همه ـ به انجام وظایفی می پردازد که قاعدتا جزو وظایف بورژوازی اند، بورژوازی ئی که دیگر پتانسیل انقلابی ندارد:
• توسعه نیروهای مولده، مبارزه با بیسوادی، تربیت کادرهای علمی، فنی، فرهنگی، هنری، و سیاسی و غیره.
• امحای مناسبات تولیدی ماقبل سرمایه داری و تطهیر روبنای ایدئولوژیکی جامعه از نهادها و ایده های قرون وسطائی ، روشنگری علمی و انقلابی تماماجتماعی و غیره.


• این وظایف را در شرایط دشوار کنونی برغم تغییر تناسب قوا در مقیاس بین المللی به نفع سرمایه داری هم می توان انجام داد و هم باید تدارک انجام انها را برنامه ریزی کرد.

• بود و نبود سیستم جهانی سوسیالیستی تغییری در انجام وظایف عینی و ذهنی ضرور در هر جامعه نمی دهد.
• فقط انجام انها را دشوارتر می سازد.
• ولی در عین حال تناسب قوا را بهم می زند و الگوی سمتگیری نوینی را ارائه می دهد.

• اگر حزب طبقه کارگر به سبب ضعف و یا بی لیاقتی قادر به در پیش گرفتن این سیاست نباشد، نیروهای طبقاتی دیگری با اوتوپی های ماقبل علمی خود توده های مولد و زحمتکش را به دنبال خود می کشند و به منجلاب فاجعه می برند، همانطور که برده اند و می برند.

حکم پنجم
اکنون که بلوک سوسیالیسم واقعا موجود دیگر وجود ندارد، پایه نظری حزب توده ایران برای گذار جامعه ایران به سوسیالیسم بر چه مؤلفه هایی استواراست؟

• به این سؤال پاسخ داده شد.
• وظایف گذار،
وظایفی عینی اند و بود و نبود سیستم جهانی سوسیالیستی تغییری در ماهیت و ضرورت انها نمی دهد.

حکم ششم
اگر آقای صفا نتواند تبیین این پایه های نظری را در اسناد حزب توده نشان دهد، نقد او به برنامه و اسناد سازمان اکثریت و دفاع او از مواضع حزب توده در مورد استقرار سوسیالیسم در ایران در حد شعار باقی خواهد ماند.

• نقد برنامه و اسناد هر جریان سیاسی باید بطور اوبژکتیف (عینی) صورت گیرد، بی اعتنا به بود و نبود پایه های نظری در اسناد حزب و دسته دیگر.


پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر