۱۳۹۱ مرداد ۲۳, دوشنبه

توضیح مکاتب مهم مربوط به «تئوری شناخت» (52)

طرح از مجله ارجمند هفته

اسکپتیسیسم (تردیدگرائی) (3)

پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان شین میم شین

بخش دوم
نئواسکپتیسیسم


میشل مونتاین (1533 ـ 1592)
سیاستمدار، فیلسوف فرانسوی و مؤسس ئسه ئیستیک


• نئواسکپتیسیسم عبارت است از رجعت به اسکپتیسیسم یونانی، که در نیمه دوم قرن شانزدهم میلادی، از سوی مونتاین و شرون در فرانسه صورت می گیرد.

پیر شرون (1541 ـ 603)
فیلسوف و تئولوگ فرانسوی
کشیش دربار مارگاریت نوارا و مؤسس اسکپتیسیسم
فلسفه اوتحت تأثیر فلسفه میشل مونتاین بوده است

• فلسفه های مونتاین و شرون اما فقط نوسازی صرف اسکپتیسیسم یونانی نبوده اند:

الف

• اسکپتیسیسم یونانی محصول دوران تجزیه و تلاشی جامعه ای بود که عمرش بطور تاریخی به پایان رسیده بود.

ب

• اسکپتیسیسم یونانی شاخص فکری پایان توسعه یک فرماسیون اجتماعی بود.

• نئواسکپتیسیسم اما ـ برعکس ـ گشتاور یک آغاز و نو آغاز است.

الف

• نئواسکپتیسیسم یک آموزش فلسفی تناقض مند است.

ب

• نئواسکپتیسیسم
موضعگیری جهان بینانه توسعه تضادمند بورژوائی آغازین آن زمان است.

ت

• آموزش های مونتاین و شرون بخش هائی از جریانات ایدئولوژیکی متمایز متنوع را تشکیل می دهند که بمثابه تدارک روشنگری فرانسه محسوب می شوند.


ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر