خدا انعکاس انتزاعی ـ آسمانی خدایان زمینی است!
دین شعور وارونه است!
دین شعور وارونه است!
اسماعیل خویی (۱۳۱۷)
شاعر معاصر ایرانی
مؤلف آثار بیشمار
برنده جایزۀ روکرت در کوبُرگ را درسال ۲۰۱۰
کشتار ۶۷ به بانگ بلند (۳)
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com
تحلیل واره ای از شین میم شین
ادامه تلاش در جهت تحلیل شعر
کشتار ۶۷ به بانگ بلند (۳)
فراز هفتم
- «خوانی تو نماز؟» متّهم ماند به جای
خاموش، که یعنی: «به تو چه ، بی سر و پای؟!»
1
مفهوم سکوت
شاعر معاصر ایرانی
مؤلف آثار بیشمار
برنده جایزۀ روکرت در کوبُرگ را درسال ۲۰۱۰
کشتار ۶۷ به بانگ بلند (۳)
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com
تحلیل واره ای از شین میم شین
ادامه تلاش در جهت تحلیل شعر
کشتار ۶۷ به بانگ بلند (۳)
فراز هفتم
- «خوانی تو نماز؟» متّهم ماند به جای
خاموش، که یعنی: «به تو چه ، بی سر و پای؟!»
1
مفهوم سکوت
• شاعر در این فراز شعر، مفهوم سکوت را از نو معنی می کند:
• دگراندیش در پاسخ به پرسش بازجو در زمینه نمازخوانی، سکوت اختیار می کند.
• سکوت در بازجوئی به معنی پافشردن سماجت آمیز بر حق آزادی عقیده و ایدئولوژی است.
• هیچ اوتوریته ای در قاموس روشنگری حق تعیین تکلیف در زمینه عقیده و ایدئولوژی برای کسی دیگر ندارد.
• عقیده و ایدئولوژی باید داوطلبانه تشکیل شود و نه به زور سرنیزه و شلاق.
2
مفهوم بی سر و پا
مفهوم بی سر و پا
• مفهوم «بی سر و پا» که شاعر از قول دگراندیش به بازجو نسبت می دهد، مفهومی فئودالی ـ بورژوائی است که قبل از پیروزی ارتجاع فوندامنتالیسی، از سوی اعضای طبقات غیر پرولتری به توده های مولد و زحمتکش نسبت داده می شد.
• پس از روی کار آمدن ارتجاع فوندامنتالیستی، بخش به اصطلاح و بلحاظ فرم و ظاهر، مدرن اشراف فئودال و بورژوازی همان صفت را به طبقه حاکمه جدید نسبت می دهند.
• توصیف بازجو با صفت «بی سر و پا» در هر صورت زهر ضد پرولتری ـ ضد دهقانی دارد.
• مفهوم «بی سر و پا» حاوی این معنا ست که فرد مورد نظر بلحاظ اجتماعی فاقد ارزش و اعتبار است، بی ثمر و انگل و لومپن است.
3
طنز تلخ
طنز تلخ
• طنز تلخ تاریخ جامعه طبقاتی در همین دشنامواژه ها ست:
• انگل ترین و بی ثمرترین طبقات اجتماعی مولدترین و ثمربخش ترین بخش جامعه را به صفت طبقاتی خویش می آلایند و مورد تحقیر قرار می دهند.
• این شاید تلاش پسیکولوژیکی ئی باشد برای تطهیر خویش از انگل وارگی و بی ثمری مادام العمر.
فراز هشتم
- «می خوانی؟»، گفت شیخ و
- «ای خَر، به تو چه؟!»
این بارش ، در جواب، غُرّید خدای
- «می خوانی؟»، گفت شیخ و
- «ای خَر، به تو چه؟!»
این بارش ، در جواب، غُرّید خدای
• وقتی بازجو سؤال خود را تکرار می کند، به جای دگراندیش، خدا آنهم به پرخاش پاسخ می دهد و بسان فئودالی، بازجو را به صفت «خر» می آلاید.
1
مفهوم خر
مفهوم خر
• خر در زبان فارسی به معنی نادان و کودن بکار می رود.
• ولی این صفت ـ به مثابه دشنام واژه و تحقیرواژه ـ نیز ریشه فئودالی دارد.
• با این فحشواژه ـ در تحلیل نهائی ـ توده های مولد و زحمتکش اند که همراه با زحمتکش ترین و خادم ترین حیوانات مورد تحقیر قرار می گیرند.
2
مفهوم خر
مفهوم خر
• البته شاعر این واژه را به معنی «احمق» بکار می برند و نیت دیگری دارند.
3
مفهوم شیخ
مفهوم شیخ
• شیخ نامیدن بازجو از سوی شاعر اما قابل تأمل است.
• خاستگاه طبقاتی بازجویان و نیروهای امنیتی ـ اطلاعاتی رژیم باید مستقلا و بطور اوبژکتیف، یعنی بر اساس اسناد و مدارک و فاکت های مشخص مورد بررسی قرار گیرد.
• از یادداشت های کیانوری و به آذین و صدری و امثالهم استنباط می شود که این فونکسیون را عمدتا فوندامنتالیست های جوان شیعی به عهده داشته اند.
• شاید بتوان آنها را طالبان ایران تلقی کرد.
• ما تعدادی از اشعار این فرقه را تحت عنوان «ایدئولوژی تشیع «سرخ» در آئینه شعر معاصر » بررسی و منتشر کرده ایم.
4
مفهوم خدا
مفهوم خدا
• شاید شاعر با مفهوم «خدا» دگراندیش مقاوم را به درجه خدا (خودآ، خوداندیش، خودمختار) ارتقا می دهد و می ستاید.
• ذله کردن و به تنگ آوردن مبارزین یکی از عناصر اصلی پسیکولوژی بازجوئی است.
• دگراندیش در این بند شعر، ظاهرا به تنگ آمده و با شعار هر «چه باداباد» در دل، دست به تهاجم می زند:
• حتی سنگ هم درمقابل فشار و ضربه وارده واکنش نشان می دهد، چه برسد به انسان سر تا پا تنیده از تارهای عصبی.
فراز نهم
گفتا که «نماز رُکنِ دین باشد»، گفت:
«دین نَبْوَد دینی که چنین باشد!»
گفتا که «نماز رُکنِ دین باشد»، گفت:
«دین نَبْوَد دینی که چنین باشد!»
1
مفهوم نماز
گفتا که «نماز رُکنِ دین باشد»،
مفهوم نماز
گفتا که «نماز رُکنِ دین باشد»،
• چالش ایدئولوژیکی رفته رفته فرم می گیرد:
• از دیدگاه بازجو نماز رکن دین است.
• نمار ستون حافظ دین است.
• چرا و به چه دلیل؟
• این ایده احتمالا ایده ای به قدمت اسلام است.
• جنبش اسلامی به احتمال قوی با استفاده از فعل نماز، مسلیمن را بلحاظ عملی و ایدئولوژیکی منضبط می ساخت و ضمنا متحد.
• ظاهرا همین فونکسیون نماز کماکان به خدمت گرفته می شود.
• مثلا در فلسطین و احتمالا در جاهای دیگر.
2
مفهوم دین
گفت: «دین نَبْوَد دینی که چنین باشد!»
مفهوم دین
گفت: «دین نَبْوَد دینی که چنین باشد!»
• دگراندیش عاصی آگاهانه از موضوع خارج می شود:
• او بی اعتنا به رکنیت نماز، خود دین را زیر علامت سؤال قرار می دهد.
• او ستون دین را به حال می گذارد و به خود دین یورش می برد.
• دینی که چنین باشد، دین به معنی واقعی کلمه نیست.
• تبر انتقاد دگراندیش مقاوم نه بر تنه و شاخه، بل بر ریشه فرود می آید، که فی نفسه ستایش انگیز است.
• اما به چه دلیل، دینی که چنین باشد، تهی از دینیت باید باشد؟
• باید در روند تحلیل شعر به این پرسش پاسخ بیابیم.
فراز دهم
گفت، «فرمود خدا، خود، که مرا سجده برید.»
• از دیدگاه بازجو، سجده کردن به خدا، یکی از فرامین ناب الهی است.گفت، «فرمود خدا، خود، که مرا سجده برید.»
• خدا به چه دلیل به سجده ملائکه و جن و انس نیاز دارد؟
• ما فکر می کنیم که دلیل این امر ایدئولوژیکی است.
• اسلام باید ایدئولوژی مدافع برده داری در شرق باشد.
• همه چیز اسلام تعفن تهوع انگیز نظام برده داری را به مشام آدمی می آورد.
• خدای محمد در واقع، انعکاس آسمانی ـ انتزاعی خدایان زمیینی است.
• چرا انعکاس آسمانی ـ انتزاعی؟
• تصور ما این است که محمد نخست برده داران خرد و کلان و سلاطین و خوانین و خلفای نماینده سیاسی و اقتصادی نظام برده داری را مورد انتزاع قرار می دهد.
• انتزاع به چه معنی است؟
• انتزاع به عمل فکری ئی اطلاق می شود که در طی آن، همه خواص خودویژه مثلا سر و صنوبر و سپیدار و غیره مورد صرفنظر قرار می گیرد و خاصیت مشترک همه آنها جدا (انتزاع) می شود و بدین طریق مفهوم انتزاعی «درخت» تشکیل می شود که با شنیدن آن، بنی بشر درختان مشخص را، سرو و صنوبر و نارون و غیره را در ذهن خود مجسم می سازد.
• بدین معنا، خدای محمد انعکاس انتزاعی برده داران و خواجگان و سلاطین و غیره است.
• چرا انعکاس آسمانی؟
• محمد ظاهرا پس از انتزاع برده داران، برده دار برده داران را، برده دار کلی را، برده دار انتزاعی را در آئینه زلال آسمان منعکس می کند و تصویر به عمل آمده را خدا می نامد.
• خدا از این رو انعکاس آسمانی ـ انتزاعی خدایان (طبقات حاکمه) زمینی است.
• مسئله اما نه خود عمل فکری انتزاع، بلکه عمل مهمتر دیگری است:
• محمد دیالک تیک برده داران زمینی و انعکاس آسمانی ـ انتزاعی آنها (خدا) را وارونه می کند:
• یعنی دیالک تیک اصل و فرع را وارونه می سازد:
• یعنی جای اصل و فرع را، شیئی و تصویر را، برده داران زمینی و تصویر آسمانی ـ انتزاعی آنها را عوض می کند.
• بدین طریق است که سایه (خدا، تصویر) خالق شیئی (برده داران و خلفا و سلاطین و خوانین و حتی برده ها و کل کاینات) جا زده می شود.
• سلطان و ظل او جا به جا می شوند:
• سلطان به ظل الله بدل می شود و ظل انتزاعی سلاطین به الله.
• دین به همین دلیل هم است که شعور وارونه است:
• در دین همه دیالک تیک های هستی وارونه می شوند:
• مثلا و قبل از همه دیالک تیک ماده و روح وارونه می شود:
• روح (خدا به مثابه عالی ترین روح) خالق ماده (واقعیت عینی) قلمداد می شود.
• ماده (واقعیت عینی) لایزال، ازلی و ابدی، فانی تلقی می شود و روح باقی و لایزال.
سجده به خدا،
در واقع سجده به انعکاس آسمانی ـ انتزاعی برده داران زمینی است
و عملا تمرین جسمانی و روحانی و ایدئولوژیکی
برای سجده و تمکین مداوم و مادام العمر به طبقه حاکمه است!
در واقع سجده به انعکاس آسمانی ـ انتزاعی برده داران زمینی است
و عملا تمرین جسمانی و روحانی و ایدئولوژیکی
برای سجده و تمکین مداوم و مادام العمر به طبقه حاکمه است!
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر