سیر و سرگذشت احزاب کمونیست اروپای شرقی
پروفسور دکتر انتون لاتسو
آکادمی علوم دولتی ـ حقوقی در پوتسدام ـ بابلزبرگ
سرچشمه: دفاتر مارکسیستی (2011 ـ 02)
(12. 5. 2011)
برگردان میم حجری
3
انتظارات، تضادها و پیامدها
پروفسور دکتر انتون لاتسو
آکادمی علوم دولتی ـ حقوقی در پوتسدام ـ بابلزبرگ
سرچشمه: دفاتر مارکسیستی (2011 ـ 02)
(12. 5. 2011)
برگردان میم حجری
3
انتظارات، تضادها و پیامدها
• در عین حال، باید انتظار داشت که احزاب کمونیستی ـ کارگری در اوضاع و احوال جدید پاسخ متناسب با زمان به معضلات و مسائل طبقاتی جدید بدهند.
• این کار تنها با پیاده کردم مارکسیسم ـ لنینیسم بر شرایط جدید امکان پذیر است.
• صرفنظر از ضعف های سوبژکتیف شخصیت های منفرد در احزاب کمونیستی ـ کارگری، انجام این وظیفه نیز به سبب وضعیت احزاب و جوامع پس از سال 1989 و به سبب شدت و حدت آنتی کمونیسم در دولت های اروپای شرقی و میانه در آن روزها بسیار دشوار و تقریبا غیرممکن گشته بود.
• تحت تأثیر منفی علل یاد شده، نیروهای طرفدار سوسیالیسم با واقعیتی مواجه شده بودند که قبل از همه خود می بایستی آن را درک کنند و شرایط آغازین سیاست و برنامه خود را معین سازند:
1
• کلیه نیروهای سوسیالیستی در بحران عمیقی دست و پا می زدند، در حال شقه شقه شدن بودند و در موضع تدافعی.
2
• روندهای ضد انقلابی احیای کاپیتالیسم سنگین ترین شکستی بود که در تاریخ جنبش کارگری ـ کمونیستی، سوسیالیسم و کلیه نیروهای چپ طرفدار سوسیالیسم متحمل می شدند.
• کلیه نیروهای مترقی و ضد کاپیتالیستی در جهان بر این باور بودند که قطب نمای الترناتیو روشنی را از دست داده اند.
• آنتی کمونیسم آگاهانه به تبلیغ گسترده این تصور دامن می زد که برای نظام اجتماعی ـ اقتصادی کاپیتالیسم، آلترناتیوی وجود ندارد.
• گروهی حتی تا انجا پیش می رفتند که سرمایه داری را پایان تاریخ تلقی می کردند و چاره ای جز سر کردن با آن نمی دیدند.
• مراجعه کنید به آنتی کمونیسم، پایان انتقاد از سرمایه داری؟
3
• همزمان همه احزاب کمونیستی ـ کارگری با تضادی روبرو شدند که کلیه اعمال سیاسی آنها را تحت تأثیر قرار داد:
• تضاد میان امحای کاپیتالیسم از سوئی و بی لیاقتی احزاب در زمینه رهبری، سازماندهی و توسعه آگاهانه مبارزه.
• احزاب کمونیستی ـ کارگری در این کشورها از داشتن ظرفیت (پتانسیل) نیروی داوطلب و آماده برای مبارزه، روشن بینی استراتژیکی و برنامه ای و وحدت و یکپارچگی لازم محروم بودند.
4
• احزاب کمونیستی ـ کارگری می بایستی یاد بگیرند و باید یاد بگیرند که تحت شرایط جدید لازم است که سیاست خود را برای مدت مدیدی تحت شرایط کاپیتالیستی ئی به پیش برند که در مبارزه برای تضمین حیات خود نسبت به داخل و خارج هار و متجاوز گشته و بر این بنیان تضادهائی را تولید می کند که هستی بشریت را شدیدا به خطر می اندازند.
5
• رابطه میان آماجگذاری سوسیالیستی و انجام وظایف بالفعل کنونی برای همه احزاب بطرز جدیدی مطرح شده است.
• احزاب کمونیستی ـ کارگری باید با حفظ و اثبات حقانیت آماجگذاری سوسیالیستی ـ بمثابه آلترناتیوی برای کاپیتالیسم ـ بدون صرفنظر از هویت و برنامه سوسیالیستی، راه حل هائی پیدا کنند که امکان در پیش گرفتن سیاست فعال در چارچوب جامعه کاپیتالیستی را فراهم می آورد.
• آنها می بایستی و باید مسائل مورد بحث در زمینه امکانات و محدودیت های سیاست رفرم را مطرح سازند و به آنها پاسخ دهند.
• در جمهوری چک و اسلواکی ـ در مقایسه با مثلا لهستان و بلغارستان و غیره ـ با موفقیت چشمگیری از عهده انجام این کار برآمده اند.
• شرایط تغییر یافته برای احزاب کمونیستی ـ کارگری مسائل متنوع و مختلفی را مطرح کرده که به راه حلی نیاز داشته اند و کماکان نیاز دارند.
• احزاب منفرد تاکنون قادر به حل این مسائل نبوده اند.
• این امر هم علل سوبژکتیف دارد و هم علل اوبژکتیف.
• مزید بر این مشکلات، رابطه احزاب نسبت به هم نیز در دوره پس از سال 1989 بر بنیان انترناسیونالیسم سوسیالیستی استوار نبوده است، انترناسیونالیسمی که می توانست و می تواند به چشمه نیرو، انرژی و امید برای احزاب و جنبش های منفرد بدل شود.
• علت مهم وضع فعلی احزاب کمونیستی ـ کارگری در کشورهای اروپای شرقی (و جاهای دیگر) عبارت است از نقصان لیاقت آنها در زمینه تجزیه و تحلیل و تفسیر درست جهان در اوضاع و احوال فعلی، قبل از شروع تلاش برای تغییر آن.
برای این کار باید درک حزبی در زمینه کاربست سوسیالیسم علمی مشخصا تعریف شود.
و چه بهتر از طریق ارزیابی رفیقانه تجارب مشترکی که از سر گذرانده اند.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر