نویسنده و اقتصاد دان انگلیسی
آثار مهم:
فیزیولوژی صنعت (1889)
روانشناسی جینگوئیسم (1901)
امپریالیسم (1902)
کار و ثروت (1914)
I
«عصر امپریالیسم»
آثار مهم:
فیزیولوژی صنعت (1889)
روانشناسی جینگوئیسم (1901)
امپریالیسم (1902)
کار و ثروت (1914)
I
«عصر امپریالیسم»
• از آغاز قرن بیستم، مفهوم امپریالیسم بیشتر و بیشتر برای مشخص ساختن مرحله توسعه تاریخی (و بهتر است بگوئیم، تاریخی ـ جهانی) نوین جوامع کاپیتالیستی صنعتی بکار می رود.
• این مفهوم ـ قبل از همه ـ به روابط میان دولت ها در میدان سیاست بین المللی و ضمنا به تاریخچه «جنگ جهانی اول» نسبت داده می شود.
• رقابت میان قدرت های بزرگ و گسترش مکانی ـ سرزمینی قدرت سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیکی آنها در کانون بحث امپریالیستی قرار می گیرد که در کلیه کشورهای کاپیتالیستی توسعه یافته بحث مربوط به استراتژی سیاسی نخبگان را تعیین می کند.
• (گلویتسر 1982، رایفلد 1989، ص 29)
• جان هوبسون انگلیسی که در سال 1902 بررسی ئی تحت عنوان «امپریالیسم» منتشر کرده، مفهوم امپریالیسم را «اصطلاحی تلقی می کند که ورد زبان هر کس است و برای مشخص کردن نیرومندترین جریان سیاست معاصر جهان غرب بکار می رود.»
• (جان هوبسن 1968، 29)
1
مفهوم امپریالیسم
مفهوم امپریالیسم
پاول کندی (1945)
مورخ، دیپلمات، عالم علوم سیاسی، متخصص استراتژی های نظامی و روابط بین المللی از انگلستان
در کانون مطالعات او تأثیر متقابل اقتصاد و سیاست خارجی قدرت های بزرگ قرار دارد.
آثار مهم:
مبارزه در اقیانوس آرام (1981)
صعود و سقوط قدرت دریائی بریتانیا (1978)
تشدید آنتاگونیسم انگلو ژرمن (1860 ـ 1914) (1980)
استراتژی و دیپلماسی (1870 ـ 1945) (1983)
صعود و سقوط قدرت های بزرگ. تحول اقتصادی و اختلافات نظامی (1987)
دولت خصوصی (1999)
از جنگ تا صلح (2000)
گذشته، حال و آینده سازمان ملل متحد (2006)
پارلمان بشریت. سازمان ملل متحد به سوی حکومت جهانی (2007)
مورخ، دیپلمات، عالم علوم سیاسی، متخصص استراتژی های نظامی و روابط بین المللی از انگلستان
در کانون مطالعات او تأثیر متقابل اقتصاد و سیاست خارجی قدرت های بزرگ قرار دارد.
آثار مهم:
مبارزه در اقیانوس آرام (1981)
صعود و سقوط قدرت دریائی بریتانیا (1978)
تشدید آنتاگونیسم انگلو ژرمن (1860 ـ 1914) (1980)
استراتژی و دیپلماسی (1870 ـ 1945) (1983)
صعود و سقوط قدرت های بزرگ. تحول اقتصادی و اختلافات نظامی (1987)
دولت خصوصی (1999)
از جنگ تا صلح (2000)
گذشته، حال و آینده سازمان ملل متحد (2006)
پارلمان بشریت. سازمان ملل متحد به سوی حکومت جهانی (2007)
• مفاهیمی از قبیل «امپریالیسم» و «امپراتوری» تازگی نداشتند.
• امپراتوری روم قدرت برزگی بود.
• در جهانتصویر آنتیک (جهان باستان کلاسیک) تمامت جهان متمدن را در بر می گرفت.
• «امپراتوری بریتانیا» نیز بر سراسر جهان بسط یافته بود.
• بعد از پایان قرن نوزدهم اما با با ارتقای قدرت های رقیب (قبل از همه آلمان در قاره اروپا و ایالات متحده امریکا در آن سوی آتلانتیک) مواجه شده بود.
• تنها در جریان نیمه اول قرن بیستم ـ دورانی که روبرت کوکس (1987، ص 151) به مثابه دوران «امپریالیسم های رقابتگر» می نامد ـ سقوط امپراتوری بریتانیا آشکار می گردد.
• به موازات آن صعود ایالات متحده امریکا بمثابه قدرت امپریال نوین آشکار می گردد.
• «قرن امریکا» نقطه اوج خود را پس از پایان جنگ جهانی دوم از سر می گذراند، در دوره جنگ سرد که ایالات متحده امریکا نقش خود را به عنوان قدرت رهبری کننده سیستم دولت های غرب به کرسی می نشاند.
• «امپریالیسم» و یا «امپراتوری» عبارت از شکل حاکمیتی است که در بعد یک خطه پهناور متشکل از دولت ها و مناطق بیشمار زیر سیطره مرکزی و یا متروپولی (مثلا روم و یا لندن) قرار دارد و هدایت و یا اداره می شود.
• سیاست امپریال از سوئی به متدهائی اطلاق می شود که بوسیله آنها این خطه تسخیر و سرانجام اداره می شود.
• تشکیل مستعمرات، دولت های دست نشانده باجپرداز و فرم های دیگر اجرای این حاکمیت اند که در خدمت تقویت و تکثیر قدرت و ثروت متروپول و قبل از همه طبقه حاکمه آن می گردند.
• هم کنترل سیاسی و نظامی مناطق و راه های استراتژیکی مهم (مثلا راه های دریائی انگلستان به هندوستان، معروف به «شرق سوئز») و هم حفظ بازارها و استثمار اقتصادی مستقیم مواد خام و نیروی کار ارزان در خدمت این حاکمیت اند.
• قواعد عملکرد امپراتوری در مرکز آن تعیین می شوند.
• امپراتوری باید به دستگاه اداری و کارمندی درخور و قبل از همه به قدرت نظامی متناسب با دامنه امپراتوری مجهز باشد، تا بتواند به حفظ امپراتوری قادر گردد.
• سودهای مادی ناشی از این قدرت اگر برای مدت مدیدی از مخارج لازم برای حفظ آن تخطی نکنند، به قول پاول کندی، «گسترش امپریال» به خطر می افتد، که اغلب به سقوط ابرقدرتی منجر می شود و آن را به تشدید عناصر سرکوب موجود در قدرت خویش وامی دارد.
• زیر چتر حمایت قدرت امپریال، کنشگران خصوصی چپاولگر مواد خام از قبیل مجتمع های تجاری، سرمایه داران، صاحبان کمپانی ها و شرکت ها، مجتمع های راه آهن و غیره گرد می آیند و روند استثمار را سازمان می دهند.
• حاکمیت امپریال به دولت نیرومندی نیاز پیدا می کند.
• حاکمیت امپریال فقط به استثمار مادی خطه های تحت حاکمیت خویش قناعت نمی کند، بلکه توده های مردم کشورهای تحت سلطه را به مثابه «انسان های درجه دوم» تلقی می کند.
• ثبات حاکمیت امپریال اما به پیوند دادن بخش های مهمی از طبقات حاکمه در مناطق تحت سلطه با مکانیسم های حاکمیتی امپریال از طرق زیر نیز وابسته است:
1
• از طریق به فساد کشیدن آنها
2
• از طریق به برسمیت شناختن مواضع ممتاز آنها
3
• از طریق به برسمیت شناختن دارائی و ملک و مال آنها
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر