۱۳۸۹ آذر ۲۱, یکشنبه

طبقه کارگر

گونتر هیدن
برگردان شین میم شین


بخش اول

• طبقه کارگر یکی از طبقات اصلی جامعه سرمایه داری و قطب مخالف بورژوازی است.
• وابستگان به طبقه کارگر، یعنی کارگران، فاقد وسایل تولید هستند.
• آنها فقط مالک نیروی کار خویش اند و باید آن را به ازای دستمزد، به عنوان کالائی به صحبان کاپیتالیستی وسایل تولید بفروشند.
• از این رو، طبقه کارگر ـ علیرغم وجود آزادی حقوقی و فرمال ـ از فقدان آزادی در مقابل سرمایه داران رنج می برد.

• کارگران مولدین بلاواسطه تولید کاپیتالیستی اند.
• آنها به کار جسمی در روند تولید مشغولند و مولدین بخش اصلی ثروت جامعه اند.
• طبقه کارگر در نظام سرمایه داری بوسیله طبقه حاکمه، یعنی بورژوازی بلحاظ اجتماعی ـ اقتصادی استثمار می شود، بلحاظ سیاسی تحت سرکوب و ستم قرار دارد و بلحاظ ایدئولوژیکی جلوی رشدش گرفته می شود.

• مفهوم «پرولتاریا» هر سه مسئله یاد شده، یعنی استثمار اجتماعی، سرکوب و ستم سیاسی و تنزل ایدئولوژیکی طبقه کارگر را در جامعه کاپیتالیستی در خود جمع کرده است.

• با توسعه تئوری مارکسیستی ـ لنینیستی و تشکیل حزب پرولتری انقلابی، طبقه کارگر از یک طبقه «در خود» به یک طبقه «برای خود» ارتقاء می یابد که به وظیفه تاریخی ـ جهانی خویش، بمثابه گورکن جامعه کاپیتالیستی و موجد جامعه سوسیالیستی آگاه است.

• آماج مبارزاتی طبقه کارگر عبارت است از جهانی فارغ از استثمار و جنگ، یعنی جامعه ای حقیقتا انسانی، یعنی سوسیالیسم و کمونیسم.

بخش دوم

• طبقه کارگر اولین طبقه اجتماعی در تاریخ است که تنها زمانی می تواند خود را آزاد سازد، که منافع حیاتی اش بطور علمی توضیح داده شده باشد.
مبارزه عملی طبقه کارگر با حل مسائل فلسفی زمان آن انطباق پیدا می کند.


• به قول کلاسیک های مارکسیسم «همانطور که فلسفه در پرولتاریا سلاح مادی خود را می یابد، پرولتاریا نیز به همانسان، در فلسفه سلاح معنوی خود را پیدا می کند.
فلسفه بدون خیزش (و یا نفی) پرولتاریا نمی تواند واقعیت یابد و پرولتاریا نیز بدون واقعیت یابی فلسفه، نمی تواند برخیزد (و یا نفی شود)»

فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی و طبقه کارگر دو روی مدال واحدی اند که وحدت تئوری و پراتیک نام دارد.

بخش سوم

• با گذار جامعه از سرمایه داری به سوسیالیسم، خصلت طبقه کارگر تغییر می یابد.
• طبقه کارگر در نظام اجتماعی سوسیالیسم، صاحب قدرت سیاسی است، نیروی رهبری کننده جامعه است، دیگر طبقه تحت استثمار و ستم و سرکوب نیست.

• طبقه کارگر در نظام اجتماعی سوسیالیسم، دیگر پرولتاریا نیست، بلکه همراه با تمامت خلق، مالک وسایل تولید است، اداره کننده دولت، اقتصاد و فرهنگ است و در همکاری با دهقانان تعاونی ها و روشنفکران به ساختمان سوسیالیسم و کمونیسم مشغول است.
• طبقه کارگر در این روند، شرایط اوبژکتیف و سوبژکتیف وجود خود را بمثابه طبقه نفی می کند.
• همراه با انقلاب علمی ـ فنی، ساختار طبقه کارگر نیز تغییر می یابد.
• کردوکار کارگران و روشنفکران به دو دلیل به همدیگر نزدیکتر می شوند:

دلیل اول
• اولا از آن رو، که بخش های بزرگی از روشنفکران منشاء کارگری پیدا می کنند.

دلیل دوم
• ثانیا از آن رو، که جدائی کار جسمی و کار فکری هر چه بیشتر بوسیله سیستم های تولیدی خودکار و اوتوماتیک بر بنیان مناسبات تولیدی سوسیالیستی از بین می رود.

• توسعه اتحاد شوروی و دیگر کشورهای سیستم جهانی سوسیالیستی نیروی پایان ناپذیر طبقه کارگر آزاد از استثمار و ستم را به بشریت نشان داد.
• طبقه کارگر در دوران گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم به نیروی اصلی توسعه جامعه بشری بدل می شود.

• مراجعه کنید به جنبش کارگری، حزب مارکسیستی ـ لنینیستی.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر